۳۰ مارس ۱۹۱۲: دروغگوی بدبخت و دروغنویس خوشبخت
۱۳۹۵ فروردین ۱۱, چهارشنبهدر شهرک ارنستال (Ernstthal) در شرق آلمان در یک خانواده تنگدست ۱۶ نفری زاده شد. پدر و مادرش کارگران ریسندگی و بافندگی بودند. از قرار بچه که بود خویشاوندی داشته که برایش از سفرهای دوردستش میگفته و او را به دیار تخیل میبرده است.
کارل مای (Karl May) نخست تلاش کرد به عنوان آموزگار به خدمت دولت درآید ولی خدمتش دیری نپایید. ۲۳ ساله بود که به جرم نشر اکاذیب و فریبکاری در لایپزیگ گرفتار و به چهار سال و یک ماه زندان محکوم شد زیرا علاوه بر دزدیهای کوچک، خود را چشمپزشک و سرهنگ شهربانی جا میزده است.
کارل مای در زندان به این فکر افتاد که تخیلها و آنچه پیشتر به دروغ برای اطرافیانش تعریف میکرده را بنویسد. نوشتن همان و شهرت و محبوبیت همان. سفرنامههای دیگران را میخواند و اطلاعاتی از دانشنامهها و نشریههای روز میگرفت و آنها را با چنان شوری تعریف میکرد که کسی در واقعیت آنها شک نمیکرد.
اندکی پس از انتشار اولین سفرنامههایش به مشرقزمین، ایالات متحده و مکزیک، ناشری هم پیدا شد که این داستانها را به صورت کتاب به بازار بدهد.
در دهه پایانی سده ۱۹ سفرنامههای کارل مای که آنها را واقعیت صرف جا میزد، از پرفروشترین کتابهای آلمان بودند. کارل مای در آستانه سده ۲۰ به راستی سفری به شرق کرد و مدعی شد که داستانهایی که پیش از آن نوشته، تازه مقدمه سفرنامههای بعدی هستند.
اما وقتی از سفر شرق به آلمان بازگشت، با حمله شدید رسانهها و افشای کلاهبرداریهای دوره جوانیش روبرو شد و محبوبیت بیسابقهای که از آن برخوردار بود را از دست داد.
پس از درگذشتش باز علاقهمندانش به یاد او افتادند و کتابهای او مانند "وینتو" (Winetou) و "گذر از کردستان وحشی" (durch das wilde Kurdistan) بارها و بارها نایاب شدند. تا کنون بیش از ۲۰۰ میلیون نسخه از کتابهای این نویسنده در سراسر جهان به فروش رفتهاست.
کارل مای در ۷۰ سالگی در شرق آلمان درگذشت.