۲ اکتبر ۱۸۴۷: پدر نظامی نازیها
۱۳۹۵ مهر ۱۱, یکشنبهپدرش از اشرافزادگان نظامی پروسی بود. پسر نیز راه و کار پدر را ادامه داد و پس از دوره کوتاه آموزشی به مدرسههای نظام رفت و افسر ارتش پروس شد.
هیندنبورگ که هنوز خیابانها و بناهایی به نام او در آلمان هست، در جنگ آلمان و فرانسه (۱۸۷۰ـ۷۱) شرکت فعال داشت و به خاطر رشادتهایی که در این جنگ از خود نشان داد، مراتب نظامی را به سرعت طی کرد تا اینکه در سال ۱۹۰۵ به درجه ژنرالی ارتش رسید.
ولفرام پوتر استاد تاریخ دانشگاه اشتوتگارت که به تازگی زندگینامه مفصلی درباره پاول هیندنبورگ انتشار داده و ناگفتههایی را درباره او فاش کرده، مینویسد: "از آنجا که آلمان زمان درازی را در صلح با کشورهای همسایه بهسر میبرد، هیندنبورگ نتوانست در دورهی خدمتش خودی نشان دهد و در سال ۱۹۱۱ در سن ۶۴ سالگی بازنشسته شد. اما با آغاز جنگ جهانی اول، زمان پیشرفت و شهرت او هم فرا رسید".
هیندنبورگ در سال ۱۹۱۴ به فرماندهی نیروهای آلمان در جبهه شرق منصوب شد و در حملهای ناگهانی نیروهای روسیه را در بخش شرقی آلمان شکست داد. او که سیاستپیشه زبردستی بود، نام این حمله را "کارزار تاننبرگ" گذاشت زیرا ۵۰۰ سال پیش از آن سوارکاران آلمانی در آن منطقه از نیروهای لهستانی و لیتوانی شکست خورده بودند و اکنون این تداعی پیش میآمد که پس از ۵۰۰ سال نوبت پیروزی آلمان در تاننبرگ فرا رسیده است.
این تبلیغات شهرت و محبوبیت هیندنبورگ را در میان مردمی که به پیروزی نظامی چشم دوخته بودند، تا جایی بالا برد که او را بیش از امپراتور ویلهلم، بزرگ میداشتند.
از سال ۱۹۱۶ به بعد تصمیمهای سرنوشتساز نظامی در آلمان را هیندنبورگ در کنار ژنرال لودندورف میگرفت. آنها پس از شکست روسیه میخواستند پیش از دخالت آمریکاییها در جنگ به همسایگان غربی حمله کنند و آنان را شکست دهند، اما جبههی غرب پایداری کرد و آلمان در جنگ شکست خورد.
باز در اینجا هیندنبورگ سیاستپیشه شایعه دروغین "خنجر از پشت" را به راه انداخت: میگفت عدهای از نظامیان از پشت به نیروهای خط مقدم جبهه حمله کردهاند، وگرنه آلمان در جنگ پیروز میشد. بسیاری از مردم شکستخورده آلمان این شایعه را باور کردند و پیروزی را از آن کشور خود میدانستند.
به این ترتیب هیندنبورگ مسئولیت شکست نظامی در جنگ جهانی اول را نپذیرفت و تا سال ۱۹۲۵ از ارتش کنار کشید و همه کوشش خود را صرف متحد کردن نیروهای دستراستی علیه سوسیال دموکراتها کرد.
پس از درگذشت نخستین رئیس جمهور آلمان فریدریش ابرت که یک سوسیالدموکرات بود، هیندنبورگ توانست انتخابات را در برابر نیروهای چپ برنده شود و به عنوان دومین رئیس جمهور آلمان سوگند یاد کند.
تاریخدانان و آگاهان سیاسی تا همین اواخر، هیندنبورگ را یک رئیس جمهور بیاراده و فرتوت میانگاشتند که از قرار باید از سن ۷۸ سالگی به بعد اختیارش را به مشاورانش واگذاشته باشد. اما ولفرام پوتر پرده از راز او برداشته و میگوید که هیندنبورگ تا پایان عمر خودآگاه عمل میکرده است و آنچه در آرشیوها از سخنان او هست هم این ادعا را تایید میکند.
در سال ۱۹۳۲ هیتلر در مقابل هیندنبورگ نامزد ریاست جمهوری شد. همه نیروهای میانهرو حتا سوسیالدموکراتها از هیندنبورگ در برابر هیتلر هواداری کردند و او را باز به عنوان رئیس جمهور برگزیدند. اما هیندنبورگ که خود یک ناسیونالیست افراطی بود، به جای تقویت نیروهای میانهرو پس از دستیابی به مقام ریاست جمهوری با هیتلر ساخت و باعث برکناری یکایک نخستوزیران میانهرو شد. سرانجام او در ۳۰ ژانویهی ۱۹۳۳ آدولف هیتلر را به نخست وزیری منصوب کرد و تا پایان عمرش در ۸۶ سالگی بر تمام اقدامات غیرقانونی و جنایات هیتلر صحه گذاشت.
بر پایه پژوهشهای تازه ولفرام پوتر، هیندنبورگ خود را رهبر ملت آلمان و هیتلر را جانشین خود میدانست.