۱۵ اکتبر ۱۸۴۴:شوریده و شورشگر فیلسوفان
۱۳۹۵ مهر ۲۴, شنبهفریدریش ویلهلم نیچه (Friedrich Wilhelm Nietzsche) در ۵ سالگی پدرش را که کشیش پروتستان بود از دست داد و درد جدایی از او را تا پایان عمر با خود میکشید.
تا ۱۱ سالگی با مادربزرگ، مادر، دو عمه و یک خدمتکار زن در شهر ناومبورگ (Naumburg) میزیست و به نوشته تاریخنگاران، زندگی با این زنان تاثیر مثبتی بر او نداشت. در دبیرستان همیشه شاگرد اول بود و در کنار درس و مدرسه شعر میسرود و آهنگ میساخت.
۱۶ ساله بود که با دو تن از دوستانش یک محفل ادبی به نام گِرمانیا (Germania) تاسیس و در چارچوب آن چند اثر ادبی منتشر کرد.
نیچه از آن پس نیز همواره در نوشتن، شیوهای گزینگویانه و شعرگونه را پیش گرفت. چه هنگامی که قرار بود شغل پدر را ادامه دهد، چه زمانی که در دانشگاههای شهرهای بُن و لایپزیگ رشته ادبیات کلاسیک میخواند و چه بعدها که آثار ماندگار فلسفی خود را آفرید.
۲۴ ساله بود که بدون درجه دکترا به عنوان استاد ادبیات به دانشگاه بازِل (بال) در سوئیس فراخوانده شد و ۱۰ سال در آنجا به تدریس این رشته و به طور متفرقه به تدریس رشته فلسفه پرداخت.
۴۵ ساله بود که افسردگی و جنون چنان بر روح و روان او چیره شد که صلاحیت حقوقی خود را از دست داد و تحت قیمومت مادر و سپس خواهرش قرار گرفت و متاسفانه تاثیر این جنون را در برخی آثار پایانی او میتوان دید.
هرچند دیدگاههای نیچه یک نظام فکری و فلسفی روشمند را آشکار نمیسازند، او را به عنوان یکی از برجستهترین فیلسوفان سده ۱۹ و پیشآهنگ پسامدرنیته به ثبت رساندهاند.
انتقاد شدید او از مسیحیت او را به عنوان یک فیلسوف سنتشکن و هشدارگر معرفی میکند. میل به قدرت، اساسیترین مفهوم در فلسفه نیچه است. این نظریه بر پایه اندیشه شوپنهاور و تفکر یونان باستان بنا شده است: "احساس کردم که قویترین و والاترین خواست در زندگی تلاش برای بودن نیست بلکه همانا خواست قدرت یعنی میل به سلطه و برتریجویی است".
فریدریش نیچه در ۵۵ سالگی در وایمار در شرق آلمان درگذشت.