1. پرش به گزارش
  2. پرش به منوی اصلی
  3. پرش به دیگر صفحات دویچه وله

۱۲ ژانويه ۱۸۲۹: آفتاب‌پرست فيلسوفان

EA۱۳۹۴ دی ۲۲, سه‌شنبه

۱۸۷ سال پيش در چنين روزی فريدريش شلِگِل، فيلسوف آلمانی در درسدن در شرق آلمان درگذشت. همه روزه در این بخش یکی از شخصیت‌ها یا رویدادهای مهم سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، ادبی، هنری یا تاریخی آلمان را معرفی می‌کنیم.

https://p.dw.com/p/1Haui
عکس: picture-alliance/dpa

تاريخ‌نگاران زندگی كوتاه او را به دو دوره تقسيم می‌كنند: فريدريش شلِگِل جوان كه تا پيش از چهل‌سالگی اديب و فيلسوفی انقلابی بود و فريدريش شلِگِل محافظه‌كاری كه با شكست انقلاب فرانسه و بازگشت حكومت‌های ارتجاعی به آلمان و اروپا به مذهب كاتوليک و آثار سنتی رو كرد و به عنوان منشی دربار، ديگر اثر ماندگاری پديد نياورد.

کارل ویلهلم فریدریش فُن شلِگِل (Karl Wilhelm Friedrich von Schlegel) در سال ۱۷۷۲ در شهر هانوفر زاده شد. نخست به عنوان يک انقلابی به صحنه ادبيات آمد، سنت‌ها را درهم شكست و به همه‌ی بزرگان سنت ادبی پشت كرد.

در سال ۱۷۹۷ در ۲۵ سالگی با دوروتيا، دختر فيلسوف يهودی‌تبار آلمانی، مندلسون آشنا شد و چندی بعد با او ازدواج كرد و شيفتگی خود به همسرش را در رمان "لوسينده" به توصيف كشيد. در اين رمان زن و مرد در همزيستی برابر به يكديگر عشق می‌ورزند و صحنه‌های عاشقانه كاملا خصوصی خود را به نمايش می‌گذارند.

شلِگِل در زندگی و آثار خود بر برابری زن و مرد تأکيد داشت و در اين رابطه با هرچه سنت تا آن زمان بود، می‌جنگيد. او از پايه‌گذاران مكتب رومانتيسم در آلمان است كه می‌خواستند مشكلات زندگی را به ياری لطافت‌های ادبی حل كنند و به جای شركت فعال در جنبش‌های اجتماعی‌، انقلاب ادبی به راه اندازند.

شلِگِل می‌گفت: «برای من هدفی هدفمندتر از اين نيست كه هرآنچه ما نظم می‌ناميم را از ميان بردارم و به هرج و مرجی شورآفرين رو كنم.»

فريدريش شلِگِل به جهان‌شمولی هنر و ادبيات باور داشت و پژوهش‌های او در ريشه‌شناسی زبان‌های هند و ايرانی ارزنده و ماندگار است. او در پژوهش‌های خود زبان‌های يونانی و لاتينی را با سانسكريت و فارسی مقايسه كرد و در واقع رشته زبان‌شناسی تطبیقی را بنا نهاد. آثار شلگل بيشتر در نقدهای ادبی او از آثار كلاسيک يونانی خلاصه می‌شوند.

فريدريش شلِگِل پس از يک اقامت دوساله در فرانسه به آلمان بازگشت و رفته رفته از فيلسوف و اديبی انقلابی به سنت‌گرايی مذهبی تغيير عقيده داد. او به ويژه در ۱۰ سال آخر عمر در نوشته‌هايش روزگار نوين را نفی و حتی بازگشت به روزگار سده‌های ميانه و استقرار قشرهای اشرافی و نظامی و روحانی را تبليغ می‌كرد.

فريدريش شلِگِل در اواخر عمر به عرفان و كشف و شهود رو كرد و تا می‌توانست از جهان واقعی پيرامون خود گريخت. او بر اثر سكته قلبی در شهر درسدن درگذشت. خودش همواره می‌گفت: «می‌شود فيلسوف شد، نمی‌شود فيلسوف بود.»