یک شورشی: ما در سوریه به زبان خشونت حرف میزنیم
۱۳۹۱ فروردین ۸, سهشنبه
اشپیگل آنلاین در گزارشی که روز دوشنبه (۲۶ مارس/ ۷ فروردین) منتشر کرده پرده از حرکاتی برداشته که روی دیگر شورش در سوریه را نشان میدهد. ماجرای کسانی که به حکم دادگاههای صحرایی، سربازان اسیر را سر میبرند. داستان شورشیانی که دیگر معصوم نیستند!
گزارش اشپیگل آنلاین درباره یکی از این افراد است. "حسین" چهار سرباز را که به چنگ شورشیان افتادهاند سر بریده است. میگوید اصلا به خاطر نمیآورد بار اول چگونه بود و چه احساسی داشت. حتی زمان و مکان را به زحمت به یاد میآورد. شب بود یا عصر؟ نمیداند. فقط میداند که اولین سرباز را نیمههای اکتبر گذشته در گورستان سربرید.
میگوید: «سرباز شیعه بود و اذعان کرده بود که زنان با عفت را کشته است، زنانی که شوهران و پسرانشان به مخالفت با رژیم اسد بلند شده بودند. به همین دلیل باید کشته میشد.»
برای حسین اهمیتی ندارد که این اعتراف واقعی بوده یا زیر فشار: «از بخت بدش گیر افتاده بود». حسین چاقویش را درآورده و سر مردی را که جلویش زانو زده بود بریده است. همراهاناش جسد مرد را فورا در قبری چال کردهاند. پس از آن "حسین" دیگر از اعضای جوخهمرگ به شمار میرود.
شمار افراد نظیر "حسین" به اندازه انگشتان دست است. آنها "به نام انقلاب سوریه" میکشند. وظیفه شکنجهی اسیران بر عهده دیگران است. به گفته حسین «برای این کار جوخه بازپرسی وجود دارد که بخش ناخوشایندتر کار را انجام میدهد.»
حسین اکنون در یک بیمارستان در طرابلس تحت درمان است. براثر خمپارهباران ارتش سوریه در حمص ترکش خورده است. او مداوا میشود تا دوباره به سوریه و بر سر "کارش" بازگردد. کاری که به گفته خودش آزارش نمیدهد.
او اضافه میکند: «خیلیها میتوانند شکنجه کنند اما نمیتوانند بکشند. ولی من نمیدانم چرا برایم این کار سختی نیست. به همین خاطر هم این وظیفه را به من دادهاند. این کار برای آدمهای بیکلهای مثل من است.»
یک سال است که جنبش علیه بشار اسد شروع شده. داستان زندگی حسین نشان میدهد که شورشیان چه مسیری را در این یک سال رفتهاند. مسیری که "دلایل" بسیاری برایش وجود دارد. حسین بسیاری از آنها را میتواند بشمارد: «قانونی در سوریه وجود ندارد. سربازها میزنند و میکشند. کودکان را لت و پار میکنند و به زنان تجاوز میکنند. وقتی ما اعدام نکنیم به سزای اعمالشان نمیرسند. سه عموی من کشته شدهاند. یکی از آنها را با پنج فرزندش کشتند. قاتلآنها سزاوار مرگ است.»
زبان خشونت
حسین میگوید: «وقتی بچهها در فرانسه به دنیا میآیند با آنها به فرانسوی صحبت میشود و آنها هم این زبان را یاد میگیرند. در سوریه بچهها از همان کودکی زبان خشونت یاد میگیرند. ما به زبان دیگری حرف نمیزنیم.»
با وجود همه دلایلی که حسین برای دفاع از "کارش" میگوید، کشتار سربازان به اسارت گرفته شده مغایر موازین حقوق بشر است. دیدهبان حقوق بشر این اقدامات را به عنوان «نقض شدید حقوق بشر توسط شورشیان سوریه» محکوم کرده است. محکومیت به این خاطر که آنها هم رفتاری همانند رژیم بشار اسد در پیش گرفتهاند. حسین و همراهانش در بیمارستان طرابلس به سادگی از شکنجه و قتل حرف میزنند.
شورشیان در حمص از اوت سال گذشته اعدامهای منظم را شروع کردهاند. ابو رامی، یکی دیگر از اعضای مهم این جوخهها که در بیمارستان همه از او حساب میبرند، میگوید: «از تابستان گذشته حدودا ۱۵۰ مرد را اعدام کردهایم. این فقط ۲۰ درصد زندانیهای ما هستند. آنهایی که بیگناه تشخیص داده شدهاند را با شورشیانی که به چنگ حکومت افتادهاند مبادله میکنیم.»
او اضافه میکند: «وقتی متوجه شویم که یکی از سنیها مشغول جاسوسی است یا یکی از شورشیان را پیدا کنیم که خیانت کرده، دادگاه کوتاهی برایش میگذاریم.»
به گفته او ۲۰۰ تا ۲۵۰ نفر از این قبیل تا به حال اعدام شدهاند! ابو رامی علاقهای به پاسخ به این سوالها ندارد که: آیا گناهکار بودن آنها ثابت شده بود؟ آیا دادگاه آنها عادلانه بود؟
ابو رامی میگوید: «سوریه جای آدمهای نازک نارنجی نیست و هر انقلابی خونبار است.»
NK/MM