«یک دو سه؟» <br> مستندی درباره زنان افغانستان
۱۳۸۷ تیر ۲۵, سهشنبه
او به همراه خواهرش رویا که تحقیقات فیلم را به عهده داشته، برای نمایش آن و به دعوت از ماهنامه «ما زنان» ایتالیا به شهر رم سفر کرده است. این دو خواهر جوان به همراهی همدیگرمعضل خودسوزی زنان در افغانستان را با ارائه تصاویری از زنانی که به دلیل خشونت خانگی خود را به آتش کشیده اند، روایت میکنند.
داستان تلخ زندگی
اکثر نماهای فیلم در بیمارستانی میگذرد که زنان سوخته در آن بستری هستند و هر کدام در مقابل دوربین آلکا داستان تلخی از زندگیشان را حکایت میکنند. به گفته این فیلمساز جوان افغانی، آمار خودسوزی به ویژه در شهر هرات بسیار بالاست و او با ساختن این فیلم قصد داشته زنان افغان را از این کار منصرف کند. اما تکلیف این زنان بعد از خودسوزی چه میشود؟
آلکا سادات در این رابطه میگوید: «متاسفانه من هشت ماه روی این فیلم کار میکردم و در طول این هشت ماه فقط یکی از چندین زنی که خودسوزی کرده و به بیمارستان آمده بود توانست، زنده بماند، که او هم فکر میکنم وضعیت خوبی نداشته باشد. او به دلیل خشونتهای شوهرش خودکشی کرده بود و در مدتی که بیمارستان بود شوهرش به ملاقاتش نیامد. اصولا اکثر زنانی که خودکشی میکنند از بین میروند، چرا که ۶۰ تا ۸۰ درصد بدنشان میسوزد و تدابیری هم برای درمان آنها وجود ندارد.»
او معتقد است، زنانی که خودسوزی میکنند، مطمئن هستند که در زمان آتش گرفتن کسی به کمکشان میآید و نجات پیدا میکنند. او دلیل اصلی خودسوزی زنان در افغانستان را جلب کردن نظر دیگران به آنها میداند و میگوید: «مثلا میخواهد بگوید چرا باید به من ظلم شود. چون من با اکثر کسانی که مصاحبه میکردم و یا گپ میزدم میگفتند که ما نمیخواستیم خود را از بین ببریم ولی میخواستیم توجه کسی را که به ما ظلم میکند به خود جلب کنیم.»
مشکلات و موانع کار تهیه
آلکا سادات در ادامه تاکید میکند که برای ساخت فیلم با مشکلات زیادی دست و پنجه نرم کرده است: «مشکلات اقتصادی و تا حدودی مشکلات امنیتی وجود داشت. یکی از مشکلات من این بود که باید از پلیس اجازه میگرفتم که برای انجام مصاحبه به بیمارستان بروم. در ابتدا هیچ کس به من اعتماد نمیکرد و حتی نمیتوانستم داخل دفترشان بشوم. هر روز میرفتم تا آنها مجبور میشدند به من اجازه گرفتن مصاحبه را بدهند.»
او میافزاید: «از طرف دیگر زنانی که سوژه فیلم من بودند و باید با آنها مصاحبه میکردم به راحتی راضی نمیشدند و تمام تلاش من این بود که بدون اجازه آنها فیلمبرداری نکنم و همین مساله باعث میشد وقت زیادتری بگذارم و هر روز بروم با آنها صحبت کنم تا بالاخره راضی شوند که با من مصاحبه کنند. بیشتر زنان از شوهرانشان میترسیدند و راضی به گفت و گو نمیشدند.»
در سکانسی در فیلم «یک، دو، سه؟» زنی در مقابل دوربین دلیل خودسوزی خود را خشونتهای متعدد همسرش بیان کرده و اشاره میکند که پدرش او را وادار به این ازدواج کرده است. او همچنین تاکید دارد که تا امروز حتی نشنیده که دختری در افغانستان شوهرش را خود انتخاب کرده باشد.
آلکا نیز معتقد است که این مسئله اینقدر زیاد نیست که چشمگیر باشد و در بسیاری موارد پدر دخترش را به خواستگاری میدهد که حتی دخترش او را ندیده است. ولی هستند دخترانی که وقتی مجبور به ازدواج با مردی میشوند، با کسی که دوستش دارند فرار میکنند. البته این دختران هم عاقبت خوشی ندارند و توسط پلیس دستگیر میشوند. ولی آیا بعد از دستگیری میتوانند همسر مرد مورد علاقه خود شوند؟
این فیلمساز جوان در در پاسخ میگوید: «به احتمال قوی نه! به این دلیل که حساسیتهای فامیلی خیلی زیاد است و پدر و مادر با ازدواج پسرشان با دختری که به زندان رفته مخالفت میکنند و معتقدند که او نمیتواند خانم باشد.»
لزوم تقویت نهادهای مدنی برای کمک به زنان
آلکا به ضرورت تاسیس نهادهای مدنی و حقوق بشری برای پیگیری خشونت علیه زنان تاکید میکند و بر این باور است که «جامعه افغانستان تا حدودی پذیرا هست اما به شرطی که امنیت وجود داشته باشد. چرا که ریشه بسیاری از حوادث در ناامنی افغانستان است. به عنوان مثال بسیاری از این دفاتر نمیتوانند به ولایات دور دست بروند و کار کنند چون امنیت وجود ندارد حتی در داخل شهرهای مهم چون کابل و هرات باز هم امنیت زیادی وجود ندارد و هر لحظه آدم منتظر است یا بمبی منفجر شود یا عملیات انتحاری صورت گیرد.»
در پایان آلکا به شرایط فعلی زنان افغانستان اشاره میکند که خیلی بهتر از زمان طالبان است. او خاطرات خود از آن دوران را این گونه بیان میدارد: «من در زمان طالبان درهرات بودم و هنوز کوچک بودم ولی بیشتر سعی میکردم خود را به کارهای دستی سرگرم کنم. در روزهای اولیه خوشحال بودم که مدرسه تعطیل شده ولی بعد از مدتی نمیدانستم چه کار بکنم. دوران سیاهی بود و من همیشه در خانه بودم. کوشش میکردم درس بخوانم. من در دوران طالبان در خانه و نزد مادرم خواندن و نوشتن یاد گرفتم.»
آلکا به فاصله یک هفته بعد از رفتن طالبان به مدرسه میرود و درس اش را ادامه میدهد. در کنارش فیلم میسازد و از دریچه دوربین اش زنانی را نشان میدهد که در سیاهی به امید روزهایی روشنتر راه میروند.