یازده سپتامبر در برخی از رسانههای ایران
۱۳۸۵ شهریور ۲۱, سهشنبهبرخی از رسانهها همچنان اقدام به بازگویی و انتشار نظریههایی میپردازند که نادرستی بسیاری از آنها در طول سالهای گذشته اثبات شده است. برخی از این رسانهها اخیرا تشابههایی نیز میان یازده سپتامبر و هولوکاست، قتل عام یهودیان در دوران جنگ جهانی دوم یافتهاند که در نظر آنها افسانهای دروغین است.
در بعضی از دکهها فندکی به فروش میرسد که روی آن در قسمت سمت چپ نقشی از برجهای دوقلو سازمان تجارت جهانی و در گوشهی بالای سمت راست هواپیمایی در حال نزدیک شدن به آنها حک شده است. روی یکی از برجها ستارهی قرمزی نقش شده که با باز کردن در فندک چراغی پشت آن روشن میشود. پایین دو برج 9.11 حک شده و در سمت راست تمثال برجستهای از بن لادن قرار دارد. محل ساخت این فندک روی آن قید نشده اما به نظر میرسد کالایی وارداتی باشد. این که عدهای واقعهی ۱۱ سپتامبر و این کشتار فجیع را جشن میگیرند بر کسی پوشیده نیست؛ این که بن لادن را بهخاطر این عملیات تحسین میکنند نیز به همچنین.
ظاهرا بازیگوشی با این آتش افروزی و پایکوبی بر ویرانی برجهای دوقلو و کشتار هزاران بیگناه همهی جای جهان طرفداران و مشتریانی دارد. اما در ایران از زمان وقوع این فاجعه دو طیف عمده وجود دارد که یکی میکوشد پیامدهای ۱۱ سپتامبر را مورد توجه و بررسی قرار دهد و دیگری با توطئه قلمداد کردن آن آمریکا و اسرائیل را طراحان این حادثه میداند. آنچه در رسانههای ایران در پنجمین سالگرد واقعهی ۱۱ سپتامبر منتشر شده نیز نشانگر همین دو رویکرد است.
از نخستین روزهای پس از ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱، بسیاری از مطبوعات راستگرایان به تکرار برخی فرضیهها پرداختهاند که با توجه به ابهامات موجود در این واقعه دست سیا و موساد، سازمانهای جاسوسی آمریکا و اسرائیل، را در کار میدیدند. در این سالها حتا صدا و سیمای جمهوری اسلامی گاهی به پخش نظریههایی اقدام کرده که ماهها پیش در غرب منتشر و بعضا با استدلالهایی رد شدهاند. این کار در بعضی از مطبوعات راستگرایان با وضوع و شدت بیشتری در تمام این سالها ادامه داشته است. در این گزارشها اغلب دلایلی که دیگران برای رد تئوریهای توطئه ارائه دادهاند نادیده گرفته میشود.
روزنامهی کیهان دیروز در مطلبی زیر عنوان «توطئهاي سياه در دل كاخ سفيد...» با استناد به برخی منابع اینترنتی و مطالب منتشر شده، نظریههایی را تایید میکند که دست سازمانهای جاسوسی آمریکا، اسرائیل و حتا پاکستان را در این کار میبیند و حتا ادعا میکند که القاعده نیز با سیا رابطه داشته است. طرفداران نظریهی توطئه در صحت ویدئوهایی از بن لادن که دخالت او در این حادثه را تایید میکند نیز تردید دارند؛ در گزارش کیهان آمده «برخی نيز میگويند نقش «اسامه بن لادن» را هنگام اظهارات ويدئويیاش درواقع يك هنرپيشه ايفا كرده است!» روزنامه جمهوری اسلامی نیز مینویسد «بعيد نيست موساد و سيا 9.11 را ايجاد كرده و برای منتسب كردن آن به مسلمين به منظور تحقق اغراض مخفی خود القاعده خيالی و ۲ بازيگر هاليوود را در نقش «بن لادن» و ظواهری ظاهر نموده باشند.» روزنامهی جمهوری اسلامی در آغاز گزارش خود، زیر عنوان «۱۱ سپتامبر پروژهای شیطانی» حتا «وجود خارجی داشتن» القاعده را «فرض محال» میخواند.
برخی از رسانهها در واقعهی ۱۱ سپتامبر تشابههایی نیز با هولوکاست، قتل عام یهودیان در دوران جنگ جهانی دوم، میبینند. جمهوری اسلامی مینویسد که این واقعه «از حيث رواني به تقليد از «هالوكاست» طراحی شده ... و مشابه «هالوكاست» ساختگی و دروغ است.» مجلهی زن روز نیز که از نشریات موسسهی کیهان است در سرمقالهی آخرین شمارهی خود، ۱۱ سپتامبر را «هولوکاستی ناکام» میخواند. مدیر مسئول و سردبیر زن روز که در این نوشته از «انفجار حساب شده و برنامهریزی شده» و «هواپیماهای به ظاهر ربوده شده» سخن میگوید بن لادن را مامور آمریکا خوانده و مینویسد «از سالها قبل موجودی بس اکتیو و چموش به نام بن لادن با هویتی اسلامی برای پیاده کردن نقشههای آمریکا ماموریت مییابد.» نویسنده در آخر ۱۱ سپتامبر را با هولوکاست مقایسه میکند که دو هدف اصلی آن که «توجیه سلطه و بهرهکشی مالی» بوده، این بار با آگاهی ملتها ناکام ماند.
بازتاب واقعهی ۱۱ سپتامبر در سایتهای خبری نزدیک به راستگرایان نیز اغلب بر محور توطئه، نقش آمریکا و اسرائیل و جعلی بودن یا به بازی گرفته شدن القاعده میچرخد. در مطبوعات و سایتهای نزدیک به اصلاحطلبان این حادثه و پیامدهای سیاسی آن، از جمله سودجویی آمریکا از این واقعه برای پیشبرد سیاستهای خود، در قالب مقاله و تفسیر مورد توجه قرار گرفته است. یکی از جالبترین نوشتهها در این زمینه شاید سرمقالهی دیروز شرق باشد که به وسیلهی معاون وزیر امور خارجهی دوران خاتمی، محسن امینزاده، نوشته شده است. امین زاده که آن زمان در غیاب وزیر امور خارجه سرپرستی و هدایت این وزارتخانه را بر عهده داشته در آخرین شمارهی شرق پیش از توقیف به توصیف چند ساعت فعالیت خود و همکارانش میپردازد که معتقد بودند ایرانیها بایستی برای جلوگیری از سوء استفادهی مخالفان که میکوشیدند ایران را همدست تروریستها جلوه دهند، توسط بالاترین مقامات و به روشنی و صراحت این جنایت را محکوم کند. او با تذکر این که گاهی در ارتباط با مسائل بغرنج سیاست خارجی باید روایت ساده و بدیهی آن نیز مورد توجه قرار بگیرد مینویسد «این اقدام در ایران كه نخبگان آن طبق یك سنت دیرینه، عادت به فرافكنی دارند و موانع را دور از دسترس خود تعریف میكنند و مشكلات را از عینك تئوری توطئه بیگانگان مینگرند ضروری تر است.» او سپس به شرح ساعاتی میپردازد که با مشورت و رایزنیهای سریع به انتشار اطلاعیهای در محکومیت این جنایت توسط محمد خاتمی انجامید. امینزاده در اینباره میافزاید «موضع گیری رئیس جمهور ایران به سرعت در صدر خبرهای مربوط به عملیات تروریستی ۱۱ سپتامبر قرار گرفت و فضای تبلیغاتی علیه ایران را با سرعتی بیش از حد انتظار در رسانههای خارجی و از جمله رسانههای آمریكایی تغییر داد.»
بهزاد کشمیریپور، گزارشگر صدای آلمان در تهران