1. پرش به گزارش
  2. پرش به منوی اصلی
  3. پرش به دیگر صفحات دویچه وله

پنجاه سال موج نو، جشنواره کن و میراث آن

۱۳۸۸ اردیبهشت ۲۲, سه‌شنبه

آغاز جشنواره سینمایی کن نظرها را بار دیگر به جنبشی معطوف کرده است که بسیاری آن را مقطع سینمای نو می‌دانند. درست پنجاه سال پیش در سال ۱۹۵۹ و از همین فستیوال بود که توفان موج نو آغاز شد و تمام ارکان سینما را زیر و رو کرد.

https://p.dw.com/p/HoIC
فرانسوا تروفو، برجسته‌ترین نماینده موج نو
فرانسوا تروفو، برجسته‌ترین نماینده موج نوعکس: picture-alliance / dpa

در سال ۱۹۵۹ فیلم‌هایی از چند سینماگر جوان مانند فرانسوا تروفو، آلن رنه و مارسل کامو به بخش مسابقه‌ی فستیوال کن راه یافت. نمایش فیلمی به نام "چهارصد ضربه" جنجالی در جشنواره به پا کرد و توانست جایزه‌ی بهترین کارگردانی را از آن خود سازد. این ماجرایی ساده نبود، زیرا سازنده‌ی فیلم جوانی ۲۶ ساله بود که در نقدهای خود به شدت به سینمای فرانسه تاخته و دشمنان زیادی برای خود ساخته بود.

حمله به "سینمای پدربزرگ‌ها"

سینمای فرانسه با سنت درخشان رئالیستی، پس از شروع جنگ جهانی دوم و اشغال کشور توسط نازی‌ها به سراشیب زوال افتاد. سینمایی که پس از رهایی کشور شکل گرفت، در تکرار مجموعه‌ای از کلیشه‌های ثابت و قراردادهای خشک خلاصه می‌شد.

لویی مال در سال ۱۹۹۵
لویی مال در سال ۱۹۹۵عکس: AP

سینما از شور و طراوت زندگی دور شده، به تولید چندباره‌ی درام‌های ملال‌انگیز و کمدی‌های بی‌مزه ادامه می‌داد. سنت‌گرایی و محافظه‌کاری سینما را به زایده‌ی تئاتر و ادبیات بدل کرده بود. بیشتر فیلم‌های دهه ۱۹۵۰ اقتباس‌هایی بودند تکراری و بی‌روح از رمان‌ها و پاورقی‌های پرخواننده و نمایشنامه‌های معروف، که از ارضای حتی سطحی‌ترین سلیقه‌ها ناتوان بودند.

در سال‌های اشغال فرانسه و تا پایان جنگ در سال ۱۹۴۵ فیلم‌های آمریکایی به ندرت در کشور به نمایش در آمده بود. پس از پایان جنگ، انبوه فیلم‌های هالیوود به سینماهای فرانسه سرازیر شد. مردم به دیدن فیلم‌هایی رفتند که کیفیت فنی و هنری آنها بسیار بالاتر بود. منتقدان با در دست داشتن نمونه‌های برتر سینمای جهان، بر ضعف‌های سینمای بومی انگشت گذاشتند.

در اوایل دهه ۱۹۵۰ آندره بازن منتقد و فیلم‌شناس سرشناس ماهنامه‌ی "کایه دو سینما" را پایه‌گذاری کرد. به زودی گروهی از منتقدان جوان و نوجو پیرامون او گرد آمدند. آنها ضمن ستایش از کمال هنری و پیشرفت تکنیکی سینمای هالیوود، به انتقاد بیرحمانه از سینمای فرانسه پرداختند و از فیلمسازان خواستند که خود را از بند کلیشه‌های سنتی رها کنند.

نخستین توصیه‌ی آنها این بود که سینما باید از اتاق‌های بسته و استودیوهای خفه و غبارگرفته بیرون بیاید، در نور و هوای تازه غوطه بخورد و تمام طراوات و شادابی زندگی را پذیرا شود. آنها تأکید کردند که یک فیلم خوب با تکنیک‌های کهنه و قراردادهای قالبی ساخته نمی‌شود، بلکه بیش از هر چیز به روحیه‌ای باز و خلاقیتی آزاد نیازمند است.

یک انقلاب سینمایی

فیلم "چهارصد ضربه" تا حد زیادی منشور "انقلاب سینمایی" موج نو را تحقق بخشیده است.

پوستر فیلم ژول و ژیم، ساخته فرانسوا تروفو
پوستر فیلم ژول و ژیم، ساخته فرانسوا تروفو

فیلم، روایتگر زندگی پسری چهارده ساله است که در برابر فشارهای محیطی خفقان‌زده مقاومت می‌کند تا هوش و سلامت و سرزندگی خود را حفظ کند. آنتوان دوانل (که نقش او را ژان پیر لئو ایفا می‌کند) در خانه از محبت خانوادگی محروم است. پدر و مادرش که زندگی ملال‌انگیزی دارند، کمترین علاقه‌ای به او نشان نمی‌دهند. او بیشتر وقت خود را با دوستانش در خیابان سپری می‌کند.

آنتوان از جامعه‌ای که نسبت به او کمترین مهر و عاطفه‌ای ندارد، به سبک خود انتقام می‌گیرد: از کلاس درس فرار می‌کند، ارزش‌های اخلاقی رایج را زیر پا می‌گذارد، و گهگاه به دزدی‌های کوچکی دست می‌زند. سرانجام به خاطر دزدیدن یک ماشین تحریر به دام می‌افتد و پس از گذراندن یک شب در زندان، به پرورشگاه نوجوانان اعزام می‌شود.

شخصیت آنتوان (که از زندگی خود تروفو گرته‌برداری شده) با دقت و ظرافتی کم‌مانند پرداخته شده است. او پسری باهوش و حساس، آکنده از شور و نشاط است. عاشق سینماست و نویسنده بزرگ بالزاک را می‌پرستد.

تروفو که در سال ۱۹۸۴ در اوج خلاقیت و در ۵۱ سالگی درگذشت، در طول زندگی ۲۵ فیلم ساخت که بسیاری از آنها از شاهکارهای مسلم سینمای نو به شمار می‌روند: به پیانیست شلیک کنید (۱۹۶۰)، ژول و ژیم (۱۹۶۲)، فارنهایت ۴۵۱ (۱۹۶۶)، عروس سیاهپوش (۱۹۶۷)، شب آمریکایی (۱۹۷۳)، آخرین مترو (۱۹۸۰) و زن همسایه (۱۹۸۱). در فیلم‌های او مهارت حرفه‌ای، کشش داستانی و پرداخت هنری به طرزی استادانه به هم گره خورده است.

تازه‌نفس‌های سینمای فرانسه

یک سالی پس از "چهارصد ضربه"، فیلم سینمایی "از نفس افتاده" به نمایش درآمد، ساخته ژان لوک گدار، یکی دیگر از منتقدان جسور و سرکش نشریه "کایه دو سینما".

صحنه‌ای از فیلم «از نفس افتاده» ساخته ژان لوک گدار با بازیگری ژان پل بلموندو
صحنه‌ای از فیلم «از نفس افتاده» ساخته ژان لوک گدار با بازیگری ژان پل بلموندوعکس: picture-alliance / akg-images

این فیلم با کار بی قید و بند با دوربین، بازی‌های روان و تدوین پرتحرک، تمام زیبایی‌شناسی مسلط سینمای روز را به چالش گرفته بود. تقریبا سراسر فیلم در فضاهای روشن و پرحرکت می‌گذرد. فیلم، گویی برای نخستین بار، خیابان‌های پاریس را با همان طراوت و سرزندگی طبیعی نشان می‌دهد.

فیلم "از نفس افتاده" تمام قواعد آشنای روایت، بازیگری، فیلمبرداری، نورپردازی، مونتاژ و صداگذاری را زیر پا گذاشته بود؛ گویی قصد داشت سینما را بار دیگر با آزادی کامل از نو تعریف کند. فیلم همه سنت‌های دست و پا گیر و قراردادهای مزاحم را دور می‌ریزد تا زندگی با تمام خلوص و طراوت‌اش به نمایش در آید.

در میان فیلمسازان موج نو بی‌تردید گدار از هر فیلمساز دیگری دورتر رفت. آزمون‌ها و نوآوری‌های او الگویی زنده برای تمام فیلمسازانی شد که به بیانی باز و آزاد و رها از قیدوبندهای سبکی و تکنیکی نظر داشتند؛ نام گدار در نیمه‌ی دوم قرن بیستم با نوجویی در سینما مترادف شد و نفوذ عمیق او تا امروز بر سراسر سینمای مدرن سایه انداخته است.

سینمای مؤلف

نظریه‌ی "موج نو" بر پایه‌ی این ایده‌ی محوری شکل گرفته که فیلم سینمایی یک کل همبسته و یگانه است، و مثل هر اثر هنری دیگری تنها یک خالق یا مؤلف دارد، و او کارگردان فیلم است.

کلود شابرول در سال ۲۰۰۳ در برلین
کلود شابرول در سال ۲۰۰۳ در برلینعکس: AP

منتقدان موج نو با بررسی نمونه‌هایی از سینمای هالیوود نشان دادند که کارگردان بیش از هر عامل دیگری در شکل نهایی فیلم سینمایی نقش دارد. آنها در معرفی سبک سینماگران بزرگی مانند آلفرد هیچکاک، جان فورد، هوارد هاکز و اورسن ولز نقش برجسته‌ای ایفا کردند و دید سینمایی ویژه‌ای بنیاد نهادند که طرفداران خود را دارد.

در طول دهه‌های ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ "موج نو" با آثار سینماگرانی مانند آلن رنه، کلود شابرول، لویی مال، ژاک ریوت، اریک رومر و انیس وردا بر سینمای جهان تأثیری عمیق باقی گذاشت، و سینمای بومی بسیاری از کشورها را دگرگون کرد.

موج نو، جنبشی جهانگیر

جنبش "سینمای مؤلفان" که از آغاز دهه ۱۹۷۰ در آلمان به راه افتاد تا حد زیادی از موج نو متأثر بود. سینماگران نوجویی که فعالیت خود را با "مانیفست اوبرهاوزن" شروع کردند، موجی تازه به راه انداختند که سینمای این کشور را از بنیاد دگرگون ساخت. برخی از کارگردانان این نسل مانند فولکر شلوندورف و ویم وندرس تحت تأثیر مستقیم موج نوی سینمای فرانسه بودند.

ژان لوک گدار در سال ۱۹۶۵
ژان لوک گدار در سال ۱۹۶۵عکس: AP

در ایتالیا پس از پایان جنگ جهانی دوم، مکتب نئورئالیسم به سینمای کشور توش و توان تازه‌ای داد، اما این سبک پس از یک دهه در حوالی سال ۱۹۶۰ از رمق افتاده بود. در این کشور نیز نسلی تازه از سینماگران به عرصه آمدند که از موج نوی فرانسه الهام گرفته بودند: برناردو برتولوچی، ارمانو اولمی، مارکو بلوکیو و...

حتی در آمریکا برخی از سینماگران جوان، بیشتر در نیویورک و دور از فضای سنتی هالیوود، حال و هوای "موج نو" را در فضا پراکنده ساختند.

ترکش‌های موج نو تا دورترها نیز رسید، و در بسیاری از کشورها امواج تازه‌ای به راه انداخت: در برزیل "سینما نووو" به راه افتاد با سینماگرانی مانند گلوبر روشا که همان ایده‌های موج نو را دنبال می‌کردند. "موج نو" بر سینمای خاورمیانه نیز تأثیر گذاشت: به تأثیر از موج نو در مصر شادی عبدالسلام و یوسف شاهین فیلم ساختند و در ایران پرویز کیمیاوی. در دهه‌های پایانی قرن بیستم سینمای پیشرو از هند و ژاپن تا ترکیه و ایران، همه جا "موج نو" لقب گرفت.

نویسنده: علی امینی

تحریریه: شهرام احدی

پرش از قسمت در همین زمینه

در همین زمینه

نمایش مطالب بیشتر