«وضعیت غمانگیز روزنامهنگاری در ایران» • مصاحبه
۱۳۸۷ بهمن ۸, سهشنبهسهیل آصفی، روزنامهنگار و وبلاگنویس ایرانی، به آلمان آمده است. وی پس از تحمل بیش از ۶۰ روز حبس در سلول انفرادی و محرومیت از تحصیل در ایران، تصمیم به ادامهی کار و تحصیل در آلمان گرفته است.
دویچهوله: آقای آصفی الان شما در آلمان هستید. چه شد تصمیم به مهاجرت گرفتید؟
سهیل آصفی: با توجه به شرایط بسیار دشواری که در آنجا وجود داشت، یعنی این که عملا امکان ادامهی تحصیل و فعالیت حرفهای مطبوعاتی از من سلب شده بود، تصمیم گرفتم مدتی بیرون بیایم و بتوانم تحصیل و کار خود را در یک حدی ادامه بدهم.
شما بهعنوان روزنامهنگار و وبلاگنویس شناختهشده هستید. میتوانید برای ما در مورد وضعیت روزنامهنگاری در ایران در حال حاضر توضیح بدهید؟ گوشه و کنار این برآورد داده میشود که میگویند اختناق چند ماههی اخیر در سی سال گذشته سابقه نداشته است!
اگر ما بخواهیم در مورد سی سال تجربهی حکومت دینی در ایران حرف بزنیم، می شود به طور دقیق در مورد فواصل مختلفی حرف زد، که به نظر من وقت و زمان مناسب خودش را میطلبد. ولی واقعیت این است که یک تولرانسی [مدارا، رواداری] وجود داشته، همیشه یک بالا و پایین و فراز و فرودی وجود داشته، که در این فراز و فرود گاه مرز آن فشارها بیشتر و گاه کمتر شده است؛ هیچ تفاوتی هم نکرده است. یک زمانی این فشارها در دوران موسوم به اصلاحطلبی اتفاق افتاده است، زمان دیگری به نامی دیگر. اما واقعیت این است که به گمان من به دلیل شرایط خاص منطقهای و شرایط خاص داخلی ایران و در واقع آن پتانسیلهای بزرگ تغییر در درون - و این تغییر خیلی عمیقتر از این حرفهاست که شما در آن رویهها دارید میبینید - قاعدتا آن ابزارهای فشار هم بیشتر میشود، ابزارهایی که سعی میکند نقش بازدارنده بازی کند. شما همیشه دیدهاید که در طول تاریخ معاصر ایران، هربار که آمده اتفاقی بیفتد و تحولی رخ بدهد، این ابزارهای بازدارندهی خارجی و داخلی وارد شدهاند. الان هم وضع به همین شکل است.
در حال حاضر وضعیت روزنامهنگاری حرفهای ایران بسیار فاجعهبار است و واقعا میتوانم به جرأت بگویم که امکان کار حرفهای و مستقل مطبوعاتی در ایران به صفر رسیده است. کسانی که امروز دارند کار میکنند یا به نوعی کارمند هستند، یعنی نوع نگاه خاصی به عرصهی سیاسی و اینها ندارند، یا این که به نوعی در داخل جناحهای حاکم هستند، از اصلاحطلبان دینی هستند. امکان کار نیروها و روزنامهنگاران دگراندیش، روزنامهنگارانی که اساسا هیچ تعلق خاطری به دو جناح حاکم ندارند، تقریبا به صفر رسیده است و این وضعیت بسیار وضعیت غمانگیزی است. از یکطرف به دلیل وضعیت معیشتی بسیار دشوار که بهرحال باید روزگار خودشان را بگذرانند. شما میدانید کسی که روزنامهنگار است، کار و حرفهی او روزنامهنگاریست و کار دیگری قاعدتا بلد نیست.
از طرف دیگر حجم عجیب و غریبی از سانسور حکومتی و دولتی دارد اعمال میشود. من متاسفم که وضعیت به این گونه است و متاسفم که کار به جایی میرسد که بخصوص روزنامهنگاران ایران ناچار میشوند تنها برای ادامهی کار و تنفس، میهن خودشان را ترک بکنند، یعنی آنجایی را که از آن الهام میگیرند و مینویسند، آنجایی را که تمام فکر و دغدغهی آنهاست، و بناچار به جایی دیگر بیایند. خوب است که باز این روزنامهنگاران ادامه میدهند، باز ابزارهای رسانهای به گونهای است که آنها از هرجای دنیا که مقیماش میشوند، بهرحال کار خود را ادامه میدهند؛ چون این حرفهی ماست.
الان اشارهای کردید به این که علت تشدید فشارها بر اهل مطبوعات چه میتواند باشد. برخی این را از جمله به انتخابات برمیگردانند یا به ترس واهی از دخالت خارجی، برخی هم به وضعیت اقتصادی که مردم را ممکن است به شورش و اعتراض برانگیزد. شما بیشتر علت را چه میدانید، یکبار دیگر اگر بخواهید توضیح بدهید؟
همانطور که گفتم، واقعا فکر میکنم که این میزان سرکوب همواره در یک دوزی وجود داشته است. آنچه در حال حاضر وجود دارد، این است که شاید سیستم موجود چشماندازی را میبیند. بهرحال پارامترها، همانطور که مطلع هستید، بسیار فراوان است و امکان اینکه شما بخواهید پیشبینی خاصی در این زمینه بکنید، بسیار ضعیف است. ولی من میگویم شاید که به نوعی این چشمانداز دارد دیده میشود که یک معاملهای قرار است صورت بگیرد یا هر آن چیز دیگری که اسمش را میگذارند. شاید به این دلیل است که حجم سرکوب و فشار بر دگراندیشان، حجم فشار بر روزنامهنگاران بیشتر شده است.
قاعدتا ما در سالهای گذشته شاهد این بودیم که زمانی که موسم انتخابات فرامیرسید، حداقل برای این که نشان داده بشود یک دمکراسی حداقلی در جمهوری اسلامی وجود دارد، سعی میکردند مقداری از آن حجم فشارها کم کنند، دست کم به شکل صوری مدتی این صحنه را گرم نگه دارند. ولی الان ما میبینیم که ظاهرا چنین نیازی هم وجود ندارد و بهرحال آن سیستم مستقر و آن اتاق فکری که دارد تصمیم میگیرد، ترجیح میدهد به نوع دیگری بازی را پیش ببرد.