«هدف، بلند کردن چند نفر سر دست و جایزه دادن نیست»
۱۳۸۹ اسفند ۹, دوشنبهآرش آبادپور (کمانگیر) وبلاگ نویسی را از سال ۲۰۰۴ و در آغاز به زبان انگلیسی آغاز کرد. کمانگیر از چهرههای سرشنانس و مطرح در وبلاگستان فارسی زبان است، دکترای الکتروتکنیک دارد و در تورونتو کانادا زندگی میکند. خودش میگوید در یک شرکت ژاپنی کار میکند که رُساش را میکشند.
دویچهوله: خیلی خوشحالم که مسئولیت داوری این دوره را به عهده گرفتی، همانطور که متوجه شدی امسال یک سری تغییراتی در مسابقه صورت گرفته، شما این تغییرات را چطور ارزیابی میکنید؟
آرش کمانگیر: من متشکرم که من رو به عنوان یکی از داوران ایران مسابقه انتخاب کردید. در وبلاگستانِ کمسالِ فارسی «قدیمی» معنی ویژهای دارد و مسابقهی وبلاگی دویچهوله از اتفاقات قدیمی وبلاگستان است.
دربارهی تغییرات در روال مسابقه کمی میدانم. مثلا اینکه امسال شبکههای اجتماعی نقش مهمتری دارند و اینکه وبسایت مسابقه حالا فقط به انگلیسی و آلمانی است. تغییراتی هم در دستههای مورد مسابقه اتفاق افتاده است.
میتوانیم درمورد جزییات این اتفاقات حرف بزنیم. مثلا اینکه چرا تمرکز روی توییتر و فیسبوک است در حالیکه فرندفید در وبلاگستانِ ایرانی شبکهی اجتماعی مهمی است. همینطور گوگلریدر. اما من میخواهم دربارهی این مسابقه، بزرگتر از نامزد شدن یک عده و رایدادن و انتخابشدن چند نفر «برتر» حرف بزنیم.
همانطور که خودت هم به درستی اشاره کردی، نقش شبکههای اجتماعی امسال در مسابقه بیشتر شده، شما پیوند مسابقه با شبکههای اجتماعی را چطور میبینید؟
کمانگیر:
ما وقتی میگوییم شبکهی اجتماعی، نظرمان بیشتر به فرندفید و توییتر و فیسبوک و گوگلریدر و نظایر اینهاست، اما فراموش نکنیم که وبلاگستان خودش یک شبکهی بزرگ اجتماعی است.
این یعنی وبلاگستان فضایی است که در آن چند هزار نفر، دارم تخمینِ محافظهکارانه میزنم، دارند بطور فعال مطلب تولید میکنند و چند صد هزار نفر، باز هم محافظهکارانه دارم تخمین میزنم، در این فضا مخاطب کامنتگذار هستند.
اگر فرض کنیم این مدلِ ساده به واقعیت نزدیک باشد، از دید من نقش این مسابقه، و نظایرش، بلند کردن چند نفر سردست و جایزه دادن به آنها نیست. جامعهی وبلاگستان حالا بیشتر از قبل جزیره - جزیره و گسسته است و من این مسابقه را روشی برای ایجاد خطهای ارتباطی در این فضا میبینم.
من دیروز توییت کردم «کدوم وبلاگها رو میشناسید که خوندنی هستند اما در وبلاگستان شناختهشده نیستند؟» و ظرف نیمساعت در فیسبوک و گوگلریدر و فرندفید بچهها هفت-هشتتا وبلاگ معرفی کردند که من نمیشناختمشان و خوب هم بودند. مسابقهی ویچهوله بهنظر من قرار است این کار را برای همهی ما بکند.
با توجه به رویدادهای ایران، وضعیت وبلاگ نویسان داخل را چطور میبینی، آیا فکر میکنی که مثل سالهای گذشته از مسابقه استقبال بکنند یا احتیاط بیشتری به خرج بدهند؟
کمانگیر:
ببینید، ما در فضایی زندگی میکنیم که آدمها توش برچسب خوردهاند. یکی شده «ارزشی» یکی هم «سبز» است و الی آخر. این برچسبها بخشی از حقیقت را نشان میدهند. یعنی من علایق سبز دارم و آن یکی خودش را ارزشی میداند.
اما این معنیاش این نیست که ما با هم دشمنایم. من دوستان خوبی دارم که هیچ اتفاقنظری باهاشان ندارم. یک رفیق دارم که یکبار یک کامنت گذاشت که در ان با من موافق بود زیرش هم اضافه کرد «ببین، آرش، من گاهی هم باهات موافقم».
یکی از بچههای «ارزشی»، و این کلمه را دقیقا توی گیومه میگویم که روی معنیاش فکر کنیم، یکی از بچههای «ارزشی» دیروز جایی نوشته بود «چه امیدی هست به مسابقهای که دولت آلمان برگزای میکند و داورش فلانطوری است». زیرش نوشتم که قرار نیست این مسابقه رنگِ خاصی داشته باشد. مطمئن هم نیست البته که این مسابقه را دقیقا «دولت آلمان» برگزار کرده باشد.
ببینید ما در شرایطی هستیم که یک مسابقهی دیگری دارد در ایران برگزار میشود، و برگزار کننده اتفاقا دقیقا ارتباط مستقیمی با ساختار حکومتی ایران دارد، و میخواندم که جایی کسانی شاکی بودند که «وبلاگهای فیلتر شده» نمیتوانند در این مسابقه شرکت کنند. ما الان در چنین شرایطی هستیم و بهنظر من مسابقهی دویچهوله میتواند به وبلاگستان کمک کند که این مرزها را کمرنگتر کند.
البته این دقیقا جواب سوال شما نبود.
به عنوان داور، فکر میکنی که شانس وبلاگهای ایرانی برای برنده شدن در مسابقه چطور است؟
کمانگیر
: من اول به انگلیسی وبلاگ مینوشتم. حالا هم رفیقِ وبلاگنویسِ غیرایرانی زیاد دارم. چند وقت پیش کتابی میخواندم بهنام «روزگار زاغزنی». نویسندهی کتاب، که اتفاقا ساکن همین تورنتو هم هست، روی وبلاگهای انگلیسیزبان تحقیق کرده و دربارهشان نوشته. حتی پاشده رفته در نشستهاشان شرکت کرده. من بهش ایمیل زدم که من چند صد تا وبلاگ را بهدقت دنبال میکنم و اینها که شما نوشتی دربارهشان اصلا درست نیست.
وبلاگستان ما جامعهی خاص و کمنظیری است. اجازه بده اینطور بگویم، من لزوما آدم «وطنپرستی» نیستم، بیشتر «وطندوست» هستم، اما وبلاگستان ایرانی چیز ویژهای است. این را از سر اینکه مثلا هرچیز ایرانی لابد بیسوال خیلی خوب است نمیگویم. اما وبلاگستانِ ما را خیلیها ندارند. اینطور هم میتوانی نگاه کنی که منِ ایرانی سال ۱۳۸۹ وبلاگستان سال ۱۳۸۹ را خیلی دوست دارد، که البته نکتهی غریبی نیست.
این هم یعنی جایزهها را ببریم یا نبریم، من ِ مخاطب، دارم از وبلاگستان حظ میبرم، حالا جایزه هم بردیم برای خودمان کف میزنیم.
مصاحبه کننده: محمود صالحی
تحریریه: یلدا کیانی