نرگس محمدی: علیرغم فشارها « بیشتر تلاش خواهم نمود»
۱۳۸۸ آذر ۸, یکشنبهنرگس محمدی در آغاز نامهی سرگشادهاش خطاب به محمود احمدینژاد، که به تاریخ ۷ آذر منتشر شده، خود را چنین معرفی میکند:
«اینجانب نرگس محمدی، همسر تقی رحمانی و مادر دو فرزند خردسال سه سالهام. اکنون در کانون مدافعان حقوق بشر که به شکل غیر قانونی دفتر آن بسته شده است و نیز در شورای ملی صلح فعالیت میکنم. از تاریخ ۱/۷/۱۳۸۰ نیز بعد از بسته شدن فلهای مطبوعات، تا تاریخ ۲۸/۸/۱۳۸۸ در شرکت بازرسی مهندسی ایران در گروههای تخصصی بازرسی صنعتی و معدنی و بازرسی آسانسور با داشتن حکم استخدامی خدمت کردهام و در تاریخ ۲۸/۸/۱۳۸۸ از محل کار اخراج شدم. این رزومه کوتاهی از زن ۳۶ ساله ایرانی است.»
[متن کامل نامۀ سرگشادۀ نرگس محمدی به محمود احمدینژاد را از طریق لینک زیر بخوانید]
نرگس محمدی شرح میدهد که چگونه او را ممنوعالخروج کرده و از او خواستهاند که از شورای ملی صلح و کانون مدافعان حقوق بشر استعفا دهد. او در ادامهی نامه مینویسد: «در تاریخ ۲۸ خرداد ماه یعنی شش روز بعد از انتخابات اخیر یکی از مامورینی که در جلسات حضور داشتند طی تماس تلفنی اظهار داشتند که چنانچه کوچکترین تحرکی داشته باشم و از تهران خارج نشوم به همراه هر دو فرزند کوچکم بازداشت خواهم شد. بعد از آن و در جلسه ای دیگر ماموران وزارت اطلاعات به عنوان آخرین اخطار اعلام نمودند که در صورتیکه از کانون مدافعان حقوق بشر و شورای ملی صلح و هر گونه ارتباطی با خانم عبادی برنده جایزه صلح نوبل کناره گیری نکنم ، از کار اخراج و بازداشت خواهم شد.»
در ادامه نامه شرحی آمده است در این مورد که این فعال اجتماعی چگونه از کار اخراج میشود. اخراج از کار بنابر گفتهی نرگس محمدی با اعمال فشار مستقیم حکومت صورت میگیرد.
نرگس محمدی، پس از شرح آنچه بر وی رفته، مخاطب نامه را در برابر پرسشهایی از دست قرار میدهد که حکومت این گونه فشارها را چگونه با ادعاهای خود در مورد عدالت و مهروزری همخوان میبیند.
نرگس محمدی به وضعیت شوهرش، تقی رحمانی اشاره میکند: او «۱۵ سال زندان این حکومت را تحمل کرده و هنوز یک فعال مدنی و سیاسی و قانونمند است .او که در آغازین سالهای جمهوری اسلامی به دلیل بازداشتهای متوالی محروم از تحصیل در رشته تاریخ در دانشگاه تبریز شد، به دلیل زندانهای طولانی هرگز موفق به اشتغال نشد و عملا همواره از داشتن شغل محروم بود. شاید گفتن از چنین وضعیتی سخت نباشد ، اما اینگونه زیستن و از هر حقی در این سرزمین بیسامان محروم بودن بسیار دشوار است.»
نرگس محمدی در ادامهی این جملات مینویسد:
«و اما من. فردی که در هیچ دادگاهی مجرم شناخته نشدم و فقط و فقط یک فعال حقوق بشر و صلح طلبم، اکنون باید به خواست وزارت اطلاعات که باید حافظ امنیت ما شهروندان باشد، قدم در راه محرومیتهای متوالی گذارم .
آیا فعالیت حقوق بشری و تلاش برای صلح گناهی نابخشودنی است که حتی حق داشتن نانی برای خوردن هم نباید داشته باشیم؟»
نامهی نرگس محمدی این گونه پایان مییابد:
«در خاتمه در شرایطی که میتوانم آزادانه بیاندیشم و بنویسم و عقیدهام را به دور از شکنجه اعلام نمایم و البته ملاک هم فقط همین است و بس، باور دارم که کانون مدافعان حقوق بشر و شورای ملی صلح،نهادهای مدنی و قانونمند در کشور ایران هستند که کارنامه قابل قبولی در نزد ملت سرفراز ایران دارند و همکاری و خدمت به آنها افتخار بزرگی برایم میباشد. همچنین خانم عبادی برنده جایزه نوبل فردی ملی و زنی شجاع و بشر دوست است که در راه تحقق صلح و حقوق بشر در جهان تلاش میکند و همکاری با صلحطلبان جهان نه تنها امری مذموم نیست که امری با ارزش است و صلح و حقوق بشر در مقابل جنگ و خشونت از آرمانهای بزرگ تاریخ بشریت است که قطعا بیشتر تلاش خواهم نمود.»
RN/AJ