میزگرد با شرکت شیرین عبادی، نرگس محمدی و ثریا عزیزپناه - بخش دوم
۱۳۸۷ خرداد ۱۴, سهشنبهمریم انصاری: در فرصت کوتاهی که داریم مایلم به موضوع دیگری هم بپردازم، آن هم در مورد کمپین ضد جنگ کانون مدافعان حقوق بشر و این که این کمپین تا بحال چه اقداماتی توانسته است انجام دهد. این ایده که طرح شد بازتاب بسیاری یافت و ایدهی خیلی جدیدی بود. ولی بعد از آن دیگر چیزی از آن نشنیدیم.
نرگس محمدی: ۲۸ آبانماه ۱۳۸۶ در کانون مدافعان حقوق بشر خانم شیرین عبادی، بعنوان برندهی جایزهی صلح نوبل، در حالی که تهدیدهایی علیه ایران قوت گرفته بود در عرصهی بینالملل، فراخوانی را به ملت ایران دادند، مبنی بر این که برای مقابله با جنگ میشود متحد شد، میشود حرکتهایی را انجام داد. ایشان فراخوانی را اعلام کردند که شورایی برای صلح در ایران تشکیل بشود. از آن تاریخ به بعد «کمیتهی موقت صلح» تشکیل شد که فعالیتهای زیادی را تا به امروز انجام داده و دیدارهای زیادی را نیز داشته است، برای این که ما معقتد بودیم بایستی با تضارب آرا و افکار و با گفتوشنودهایی که با همهی گرایشهای مختلف در جامعه ایران، اعم از مدنی، سیاسی، صنفی و قومی انجام میدهیم، بتوانیم این اتحاد را برای کشور ایران بوجود بیاوریم.
کمیتهی موقت صلح هر هفته فعالیت داشته است. با شخصیتهای سیاسی، فکری و اجتماعی دیدار داشته است. گروههای مدنی و صنفی را دیده است، از جمله گروههای مختلف زنان، گروههای دانشجویی، گروههای مختلف معلمان و کارگران، محیط زیستیها و برخی نویسندگان و هنرمندان را؛ و حتا با برخی از مراجع تقلید دیدارهایی را داشته است. ما خدمت آقای آیتاله صانعی و آیتاله منتظری رفتیم و در رابطه با این مسئلهی مهم با آنان صحبت کردیم. کمیتهی موقت صلح، همینطور با احزاب سیاسی با گرایشهای مختلف، از طیف نهضت آزادی تا طیف جبههی مشارکت، دیدار کرده است. جای خوشبختیست که ما این چشمانداز مثبت را میتوانیم ترسیم بکنیم که این دیدارها به نظر ما منجر به شکلگیری یک شورای ملی صلح قدرتمند ایران بشود و بزودی هم این نشست برگزار خواهد شد که اخبارش را منتشر خواهیم کرد.
مریم انصاری: با توجه به صحبتهایی که خانم محمدی کردند، که یک جنبش قوی صلح در ایران میتواند پا بگیرد و حرکت بکند، به نظر شما، خانم عزیزپناه، آیا میتوان در عرصهی رسانهها هم حرکتی قوی برپا کرد؟ مثالی میزنم: آیا این امکان وجود دارد که یک بنیاد قوی و پرنفوذ علیه سانسور با حضور چهرههای نامدار قلم، هنر و حقوق و سیاست در ایران پا بگیرد، بنیادی که عزم و توان آن را داشته باشد که هر اثری را که سانسور شود، خود در جامعه پخش کند؟
عزیزپناه: قطعا میشود این کار را کرد. میشود به عنوان دورنما به آن نگاه کرد. اما ببینید چیزهایی هست که ما باید همیشه مثل یک چراغ آن را روشن نگهداریم در ذهن خودمان. و آن بستریست که در واقع ما در آن داریم فعالیت میکنیم. متاسفانه جامعهی ما یک جامعه مولد نیست و جامعهای است که حکومتهای ما متکی به پول نفتاند. بنابراین کمترین میزان مشارکت را از مردم طلب میکنند و اصلا نیازی به مشارکت مردم نیست. این قبیل مسایل تشدیدکنندهی شرایط مطبوعات، آزادی بیان و در واقع هر آن چیزی که مربوط به منافع جامعه میشود را دربرمیگیرد.
اما این اعتراضها همیشه بوده است در ایران. ما لیستهای بلندبالایی داریم از کسانی که به دستگیری دانشجوها، به بستن مطبوعات و یا به مشکلاتی که برای زنان پیش میآید، اعتراض میکنند. اگر ما به آن لیستهایی که داده میشود، در آنها ما مدام این را داریم که ترکیبی است از آن مجموعهای که شما بدان اشاره کردید، از بین ادبا، شعرا، اصحاب قلم، هنرمندان، نقاشان، معماران و... شما این ترکیب اسامی را اگر بازبینی کنید، در واقع این همبستگی را در اعتراض به مثلا محدودیت شرایط رسانهای و یا محدویت آزادی بیان و یا محدودکردن اشخاص در اثر مثلا اعتراض به چیزی یا نوشتن، این را میتوانید در ترکیب آن اسامی همیشه ببینید. اما ما واقعا باید همیشه این را در ذهنمان نگهداریم که برآیند اینها، چیزی نیست که بشود گفت میتوانیم به سرعت به آن نقطه برسیم که این اعتراضها بلافاصله جواب بدهند، و فرضا، حالا که اعتراض کردیم، از فردا دیگر همه چیز آزاد است و...
در واقع مقاومت هست و اینها میتوانند کم یا تشدید بکنند مسئله را. منتها این هست، که این جریان مسدود نیست و ما همچنان در جامعه شاهد ظهور و وجود آن هستیم.
مریم انصاری: آخرین سوال من از خانم محمدی است. شما اشاره کردید که حرکتی قوی دارد شکل میگیرد و به جریان میافتد. بر چه اساسی این صحبت را میکنید؟
محمدی: من امیدوار هستم که یک جریان قوی شکل بگیرد، و نگفتم که این حرکت قوی هم الان وجود دارد.
شرایطی که الان کشور ایران در آن قرار دارد، علاوه بر مشکلات داخلیای که ما داریم در زمینهی حقوق بشر، آزادی بیان، وضعیت دانشجویان و وضعیت زنان، با مشکل دیگری مواجه است: و آن تهدیدهاییست که از سوی آمریکا مدام وجود دارد. در بعضی مقاطع این تهدید پررنگتر و جدیتر میشود و افتوخیزی وجود دارد. البته این تهدید میرا نمیشود، از بین نمیرود. بنابراین این نگرانی یک نگرانی عمیق و بجاییست که در کشور ایران وجود دارد و آن مسئلهی تمامیت ارضی ما است، مسئلهی جنگ است.
واقعیت این است که مسئلهی صلح به نظر من در اولویت جامعه ایران قرار دارد، چون در صورت جنگ نه تنها ما دیگر بحثی از حقوق بشر نخواهیم داشت، بحثی از جامعه مدنی نخواهیم داشت، بحثی از احزاب قدرتمند و رسانهای قدرتمند نخواهیم داشت، بلکه بسیاری از دستاوردهای صدسالهی خودمان را نیز از دست خواهیم داد.
آنچه پیش روی ما است، فجایعیست که در عراق ما شاهدش هستیم. آیا در عراق جنگ منجر به دموکراسی شد؟ آیا در افغانستان جنگ منجر به دموکراسی و تحقق آرمانهای حقوق بشری آزادیخواهان در این کشورها شد؟
بنابراین یک دغدغه جدی است و بر اساس آن دغدغه فراخوانی در ۲۸ آبانماه داده شد. من اشاره میکنم به صحبتهای خانم عبادی که مسئلهی صلح را مطرح کردند، مسئلهی مقابله با جنگ را مطرح کردند. هرچند که بلافاصله بعد از آن گفتند که بایستی صلح با حقوق بشر توام باشد، چون اگر ما قربانی جنگ داریم، قربانی نقض حقوق بشر هم داریم. بچهای در این کشور، ممکن است مثلا از گرسنگی یا از فقر یا از نبود امکاناتی که در اعلامیهی جهانی حقوق بشر ملحوظ شده از بین برود؛ از بین رفتن در جنگ هم همین است. مرگ، مرگ است. بنابراین باید برای همهی اینها تلاش کرد.
اما من فکر میکنم مسئلهای که الان با آن مواجه هستیم، مسئلهی جنگ و مسئلهی صلح در رابطه با کشور ایران، اصرار حکومت برای ادامهدادن به فعالیتهای هستهای و تاکید جوامع غربی و آمریکا بر لزوم دستبرداشتن دولت ایران از این طرح است. این موضوع یک چالش جدی و توام با تهدید تبدیل شده است. تلاش صلحخواهان این است که این مسيله به جنگ منجر نشود و با صلح و آرامش به پایان برسد.
مریم انصاری: در حقیقت آنچه دغدغهی اصلی جامعه باشد، میتواند به یک حرکت قوی هم تبدیل بشود.
از شما به خاطر شرکت در این میزگرد تشکر میکنم.