شصتمين سالگرد محاكمه جنايتكاران نازى
۱۳۸۴ آذر ۵, شنبه
بيش از ۵۰ ميليون انسان، جان خود را در جنگ جهانی دوم از دست دادند. جنگی كه ويرانيهای ناشی از آن، هنوز پس از شصت سال كاملاً محو و فراموش نشده است. وقتی در ماه مِه ۱۹۴۵ ميلادى، شكست و تسليم بلاشرط نازيها اعلام شد، كشور آلمان، به اشغال چهار كشور امريكا، انگليس، فرانسه و اتحاد شوروى، درآمد. هيتلر به همراه معاونا نش هيملِر و گوبِلز وزير تبليغات و چند تن از نزديكانش خودكشی كرد، اما دستياران و دست نشاندگان درجه ی يك و دو او، خود را تنها مهره ی بی اختيار و اجرايی حكومت اعلام ميداشتند و هرگونه اتهامی به خود را رد ميكردند.
پيروزمندان بر نازيها، ميبايست پاسخی سنجيده و موّجه به آن همه بيدادگری ميدادند. آنها ميبايست مسئولان اصلی كشتارها و جنايتهای جنگی را ولو نمونه وار، مييافتند و در برابر قانون و دادگاهی قانونی و انسانى، محاكمه ميكردند. شورويها ميگفتند بايد صد تن از رهبران بنام نازيها را در يك دادگاه صحرايی محاكمه و اعدام كرد. امريكايی ها اما ميخواستند رهبران سازمانهای وابسته به نازيسم مانند اِس اِس و اِس آ را محاكمه و محكوم كنند و سرانجام چرچيل بود كه ميگفت: نبايد به اين هيولاها اجازه ی ارز اندام كردن در برابر عموم را داد بلكه بايد ايشان را فى الفور در پيشگاه جهانيان به جوخه ی اعدام سپرد. بدين ترتيب، شش ماه از پيروزی بر نازيها نگذشته بود كه چهار كشور پيروزمند، بر سر تشكيل دادگاهی فراكشورى، در شهر نورنبرگ آلمان به توافق رسيدند.
اين دادگاه نخست عليه ۲۴ تن از سران حكومت نازی ها، اعلام جرم كرد و از بيستم نوامبر ۱۹۴۵ رسماً به محاكمه ی متهمانی مشغول شد كه هركدام ارتش، تبليغات و دولت نازيها را نمايندگی ميكردند. روند محاكمات يازده ماه ادامه يافت. نورنبرگ همان شهری بود كه نازيها چند مجمع بزرگ حقوقی در آن تشكيل داده و قانونهای سركوبگر يهودى ستيزانه را در سال ۱۹۳۵ در آنجا تنظيم و امضا كرده بودند.
ادعانامه ی دادگاه نورنبرگ به چهار جرم اصلی اشاره داشت: توطئه عليه صلح و آشتی جهانى، طرح و اجرای يك جنگ تجاوزگرانه، زير پا نهادن حقوق و قوانين جنگی تا حد جنايتكارانه و جنايت عليه انسان و انسانيت. رابرت جاكسون دادستان اين دادگاه، در پاسخ به آلمانی هايی كه به كار محكمه ايراد ميگرفتند و آن را دست نشانده ی پيروزمندان ميخواندند گفت: شاكيان اصلى، در نورنبرگ ننشسته اند، شاكی اصلى اين متهمان، تمدن و فرهنگ انسانی است. دادگاه نورنبرگ در پايان كار خود، دوازده نفر را به اعدام محكوم كرد. نُه نفر از متهمان به زندان افتادند و سه نفر آزاد شدند.
اهميت دادگاه نورنبرگ جدا از موقعيت تاريخی آن، در نهادينه شدن حكمها و نمادين بودن خود آن مجمع بود. رابِرت جاكسون كه خود از قاضيان پايه يك و حقوقدانی در سطح بين المللی بود، پيش از تشكيل دادگاه، گفته و نوشته بود: يك محكمه تنها زمانی مشروع و موّجه است كه هيچ مّتهمی را پيش از اثبات جرم مقّصر و محكوم نشمارد. او ميگفت تنها دادگاه ها نيستند كه بر قضيه ای حكم ميدهند، قضايا نيز با گذشت زمان درباره ی قاضيان داوری ميكنند. اشاره ی جاكسون به مجرمن و جانيان نازيسم بود. حتی آنها نيز بايد در برابر دادگاهی انسانی و قانونى، قرار ميگرفتند.
جاكسون همچنين در سخنرانی گشايش محكمه گفت: اگر اينان نخستين نمايندگان شكستخورده ی ملتی هستند كه در برابر دادگاهی قانونی قرار ميگيرند، پس بايد قانون به ايشان اين موقعيت را بدهد كه از جان خود دفاع كنند. بدين ترتيب، دادگاه نورنبرگ در تاريخ، جايگاهی بيمانند يافته و پايگاه و مرجعی برای محكمه های جنگی و محاكمه ی جنايتكاران بين المللی گرديده است.
ناگفته نميتوان گذشت كه دادگاه نورنبرگ با وجود تلاش خستگى ناپذير ترتيب دهندگان آن، بی مشكل و مسئله نبود. اصل مسّلم حقوقی tu quoque يا ”هركسی حّتی تو” نيز در آن رعايت نشده بود: در حالی كه كشتار غير نظاميان از سوی هردو رقيب جنگى، انجام شده و بيداد كرده بود، تنها نازيها بودند كه بايد پاسخ اين جرم را ميدادند. افزون بر اين، در همان زمانی كه يكی از دادستان ها، نازيها را به انتقال اجباری خلقها از سرزمينهای خود مّتهم ميكرد، مّتفقين، آلمانيهای بوهِميا و موراويا را از سرزمينهای خود اخراج و به آلمان اشغالی منتقل ميكردند.
سرانجام بايد گفت كه دادگاه نورنبرگ با محكوم كردن بخشی از رهبران نازيسم، اگر از سويی نازيسم زدايی را تقويت كرد، ولی از سوی ديگر مانع دستگيری هزاران هزار پيرو و فعال نازيسم در آلمان شد. بيشتر مردم با پايان آن محكمه، پرونده ی نازيسم را بسته می انگاشتند و از آن به بعد آلمان و آلمانی را بى آلايش ميدانستند.
اما با همه ی اينها، دادگاه نورنبرگ نقطه عطفی در تاريخ و مرجعی مقايسه ای برای محاكمه ی جانيان جنگهای بعد شد. در سال ۱۹۹۳ كه دادگاه جنايتكاران جنگى لاهه براى محاكمه متهمان يوگوسلاوى تشكيل شد، مرجع مقايسات خود را دادگاه نورنبرگ قرار داد. دادستان دادگاه خانم هيلدِگارد اورتس رِتسلاو Uertz Retzlaff اقرار ميكند كه در آغاز كار، دادگاه نورنبرگ را تنها به عنوان نمونه ای تاريخی و گذشته در نظر داشته، اما به مرور، به اهميت آن در تنظيم ادعانامه و ترتيب محاكمه ی متهمان يوگوسلاوى، پی برده است.
پس از گذشت بيش از نيم قرن، باز بايد به هر قيمت هم كه باشد، مّتهمان را تك تك و به خاطر جرايم حقوقى شان، محاكمه كرد. افزون بر اين، هم اكنون نيز مسئولان جنايات جنگى، درست مثل زمان نازيها خود را بيگناه، قربانی رژيم و مهره ی بی اختياری در سيستِم حكومتى ى محكوم ميدانند. آيا ميتوانيد تصور كنيد كه هرمان گورينگ مسئول كشتار ميليونها انسان در دادگاه نورنبرگ چه ميگفت؟ او ميگفت: نه جنگ را ميخواستم و نه در درگيری آن دخالتی داشتم. من هرچه از دستم برميآمد برای انجام مذاكرات و دوری از درگيری و جنگ انجام دادم».
به نظر خانم رِتسلاو، اگر تغييری در برآورد و بررسی حقوقی جنايات جنگی نسبت به زمان دادگاه نورنبرگ رخ داده باشد، توجه بيشتر به جناياتی است كه در مورد زنان صورت ميگيرد. زيرا زنان و كودكان هميشه قربانيان اصلی و بيدفاع جنگها هستند. برای نخستين بار در جنگ يوگوسلاوى، دادگاه لاهه، هشت تن از مجرمان جنگی از جمله رئيس پليس شهر فوجا Fodja در بوسنی را به علت تجاوز به زنان بيدفاع، محاكمه و محكوم كرد.
خانم رِتسلاو اقرار ميكند كه در آغاز كار، فكر ميكرد كه وجود دادگاه هايی مانند دادگاه لاهه به خودی خود باعث ترس و احتياط مجرمان جنگی شود. اما او در كوران كار ديده است كه چنين تاثيری در كوتاه مدت پنداری بيش نيست. با اين حال، اين حقوقدان پايه يك، مانند داوران دادگاه نورنبرگ، سخت اميدوار است كه وجود دادگاه های محاكمه ی مجرمان بين المللی جنگى، در درازمدت حالتی پيشگيرانه داشته باشد و عاملی امنيتی برای قربانيان جنگی به شمار رود. شصت سال پس از تشكيل دادگاه نورنبرگ بر پايه اصول تشكيل و اجرای آن، در سال جاری دادگاه بين المللی جزا در لاهه كار خود را آغاز كرده و در پی محاكمه ی مجرمان جنگی بر پايه های قانونی و انسانی است.
اسكندر آبادى