سانسور دختری که همنام "آیتالله خمینی" نیست
۱۳۹۲ شهریور ۱۶, شنبهدر هفتهای که گذشت استفادهی نوه آیتالله خمینی٬ بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران٬ از فتوشاپ به داغ شدن فضای "وب فارسی" و پیش آمدن بحثهای عمومی سیاسی که در بسیاری از موارد توام با خشم یا طنز بودند، منجر شد. اما تنها این نبود٬ عکس با حجاب دختری از "خانواده آیتالله خمینی" که مادرش در تلاشی فتوشاپی سعی کرد از او دختری با حجابتر به نمایش بگذارد. این موضوع مثل عکس عریان گلشیفته فراهانی٬ بازیگر ایرانی ساکن اروپا٬ به باز شدن دوباره بحث اختیار زن بر بدن خود انجامید. با این تفاوت که این بار این بحث حتی به رسانههای اصولگرا نیز رسید.
وقتی نعیمه اشراقی٬ نوه آیتالله خمینی٬ میزان حجاب عکس دختر خود٬ نعیما طاهری٬ را که صاحب جایزهای علمی در کانادا شده است با فتوشاپ دستکاری و سعی کرد بر آن بیافزاید از چشم کاربران دور نماند.
او که تلاش کرده بود موهای دخترش را که روسری به سر دارد با فتوشاپ بیشتر بپوشاند و بر تن دخترش که با بلوز و شلوار تنگ است٬ مانتو بپوشاند این اقدام آنچنان مورد نقد و در مواردی حتی در معرض "توهین" قرار گرفت که مجبور به حذف نوشته از صفحه فیسبوکاش شد.
اگرچه بخشی از کاربران وب فارسی با زیر سوال بردن حجاب آزادانهی این دختر که گروهی آن را شیکپوشی خواندهاند، تلاش داشتند محدودیتهای ایجاد شده برای زنان و جوانان در سالهای حاکمیت جمهوری اسلامی را یادآوری کنند٬ بخشی از کاربران اقدام مادر او را سانسور خواندند و نقد اصلی را متوجه او دانستند.
نظرات کاربران صرفا به مساله آزادی حجاب و سانسور نعیما محدود نماند و بخشی نیز نسبت به اینکه فرزندان سران نظام مشغول تحصیل در کشورهای غربی هستند حساسیت نشان دادند. یک کاربر در گوگل پلاس (شبکه اجتماعی کمپانی گوگل) نوشت: «رودست خوردیم! وقتی ما داشتیم راهپیمایی میکردیم و مرگ بر آمریکا و مرگ بر انگلیس میگفتیم ظاهراً خیلی از آقاها و آقازادهها داشتند در آمریکا و انگلیس تحصیل میکردند!»
"وقتی یاد میگیری که دروغ بگویی"
نعیمه اشراقی٬ نوه آیتالله خمینی٬ اگرچه با اعتراض عمومی عکس فتوشاپ شده دختر خود را برداشت اما در پستی در فیسبوک عکسی با حجاب بیشتر از دخترش منتشر کرد و با تبریک موفقیت وی از این موضوع یاد کرد که هیچ وقت کلاس قرآن دخترش ترک نشده است.
اگرچه این بار هیچ معیار سنجشی برای صحت گفتههای نعیمه اشراقی نبود و شاید کسی هم در پی راستیآزمایی کلاس قرآنرفتن یک دختر جوان نبود اما همچنان کاربران او را به علت سانسور و تلاش برای تحمیل عقیدهاش مورد انتقاد قرار دادند.
آنچه از سوی کاربران سانسور و تقلب در واقعیت خوانده شد از سوی برخی نیز به زبانی سادهتر" دروغگویی" نام گرفت.
یک وبلاگنویس در وبلاگ خود نوشت: «ما ایرانیها که قبل از سال ۵۷ فرشته و معصوم که نبودهایم. مگر پدران و پدربزرگهای خیلی از ما، بامداد ۲۸ مرداد مرگ بر شاه نگفتند و بعد از ظهرش جاوید شاه گویان به مصدقیها حمله نکردند؟ وقتی (آیتالله) خمینی با "اسلاماش" آمد، خیلیها که خیال میکردند او نماد صداقت است، امید داشتند که ریشه دروغگویی را قطع کند…اما چنین نشد…وی، اجبار دینی را بر مردمان ما تحمیل کرد. بر مردمان سادهدلی که ندانستند به چه رای دادهاند. بسیاری از امیدواران به «دروغزدایی» از سوی (آیتالله) خمینی، نخستین دروغ را به خودشان گفتند و امیدوار ماندند. امیدوار به چه؟ به کسی که در پاریس یک جور حرف زده بود و در قم جور دیگری سخن راند.»
این وبلاگنویس مینویسد:«سال ۶۰، کودکان بسیاری، دروغ گفتن را برای حفظ جان پدران، مادران و برادران و خواهرانشان آموختند. اینکه نگویند توی خانه چه کسی "سیاسی" است، نگویند چه کسی "عرق" میخورد، چه کسی "ویدئو" دارد. چه کسی "ورق" دارد.»
او در ادامه دیگر دلایلی که در گذر سالهای اخیر ایرانیان را مجبور به دروغگویی کرده برمیشمارد و در نهایت مینویسد که "نتیجه اخلاقی" برای بسیاری این بود که به خودشان دروغ بگویند و بسیاری از چیزها را به امید فردایی بهتر نادیده بگیرند٬ "نادیده گرفتن واقعیتها ارزش شد."
"آزادی زن نباید قربانی شود"
اما برخی دیگر کاربران اینترنت نیز با لحنهای مختلف درباره آزادی زن و اختیار او بر بدن خود نوشتند. یک کاربر فارسیزبان توئیتر در اینباره نوشت: «یه روز گفتند ارمیا روسری سرشه پس عوضیه! یه روز گفتند گلشیفته لخت شده پس عوضیه! امروز میگن نعیما چرا روسری سرشه و موهاش معلومه پس عوضیه!»
یک وبلاگنویس نیز با گذاشتن عکس سانسور نشده نعیما طاهری نوشت: «مادری دخترش را سانسور میکند و پس از ایجاد هیاهو، سایرین را متهم میکند که دل دخترش را شکستهاند، گروهی موفقیت تیم علمی دختر را نادیده گرفته و به رانتی که به واسطه آن دختر در خارج از کشور مشغول به تحصیل است میپردازند، گروهی دیگر به بهانه خوشپوشی دختر به جد او میتازند، مادر مجدد به صحنه میآید و باز واقعیت دختر را نادیده میگیرد و با انتشار عکسی محجبه مربوط به سالها پیش، نوشتهای مینویسد تا دختر را به شعارهای حاکمیتی منگنه کند.»
این وبلاگنویس سپس میافزاید: «سالهاست که بسیاری نوشتهاند و گفتهاند و اعتراض کردهاند به اینکه حتی در متون صریح اسلامی نیز، زن جزو مایملک خانوادگی نیست و بر بسیاری از مسائل مربوط به خود حق مطلق دارد، اما گویا گوش بسیاری شنوایی لازم را ندارد و متاسفانه در این جامعه این ناشنوایانند که حکم میرانند، نعمیا نیز امروز یکی از قربانیان این ماجراست٬ از چپ و راست، مادر و سایر فامیل همگی خود را دارای حق و مالک بر نام و موفقیتهای او میدانند تا به نام خود، خانواده یا مرام سیاسی خود از آن استفاده کنند و متاسفانه نعیما نه اولین نفر و نه آخرین نفر در این لیست خواهد بود.»
مگر دیگران خواسته بودند؟
اگرچه در چند سال اخیر چندین بار فضای اینترنت فارسیزبانان با مسایلی مرتبط به آزادی تن و پوشش زن دچار شوک شده و بحث درگرفته است٬ اما این بار بحث به وبسایت "الف"، یکی از وبسایتهای اصولگرایان، نیز کشیده شد٬ نه برای رد بحث به طور کلی که به منظور انتشار نظری منطقی در باب موضوع.
نویسنده وب سایت "الف" در مطلبی با عنوان "شاید نعیما نخواهد خمینی باشد" نوشت: «نعیما اسمِ خمینی ندارد، شاید هم نخواهد داشته باشد. شاید نخواهد انقلابی باشد و شاید نخواهد حتی مذهبی باشد. نخواهد حجاب داشته باشد و نخواهد در ایران زندگی کند. همچنان که الآن در کانادا درس میخواند - خوب هم درس میخواند و جایزه میگیرد - و همچنان که با حجاب نصفه نیمه در مراسم حاضر میشود.»
این نویسنده سپس نوک پیکان انتقاد را به سمت مادر نعیما برمیگرداند: «مقصر مادرش "نعیمه" است که این بار را روی دوش او میگذارد، بیآنکه خود او بخواهد. مادرش نعیمه که خود دچار تناقض است؛ هم میخواهد به دخترش افتخار کند (همان گونه که هست) و هم میخواهد چیزی باشد که نیست. این است که عکس دخترش را با فتوشاپ ناشیانهای اصلاح و محجبه میکند و بعد که که عکس اصلی منتشر میشود، پست خود را حذف میکند. تناقض از مادر نعیماست، نه خود او. بیچاره نعیما که به خاطر مادرش، حریم خصوصیاش نقض میشود و باید جوابگوی کسانی باشد که با آنها کاری نداشته و ندارد. حرص مادر نعیما بر انتساب خود به امام، حق زندگی آزادانه را از نعیما میگیرد.»
اگرچه نویسنده این مطلب تلاش میکند در پوشش دفاع از حق نعیما برای "خود بودن" به نعیمه اشراقی که نزدیک به اصلاحطلبان محسوب میشود بتازد اما برخی کاربران نیز تناقضی در جریان فکری که "سایت الف" نیز به آن تعلق دارد یافته و به آن انتقاد کردند. یک کاربر توئیتر درباره گزارش سایت الف یادآوری کرد: «شاید ملت سی سال میخواستن به زور اسم این و اون هویت و زندگیشون مخدوش بشه. حالا این دختر شاید این را نخواد.»
در روزهای اخیر و با هرچه بیشتر پیوستن چهرههای سیاسی ایران به فیسبوک و دیگر شبکههای اجتماعی میتوان انتظار داشت که حضور آنها در حوزههایی خبرساز شود که پیش از این پیشبینیپذیر نبوده است.