زیمبابوه: طعم شیرین قدرت برای دیکتاتوری ۸۴ ساله
۱۳۸۷ تیر ۱۱, سهشنبهدو روز بعد، کمیسیون انتخابات ریاست جمهوری در زیمبابوه اعلام کرد که او برنده انتخابات شده است. بر مبنای اعلام کمیسیون انتخابات ۴۲ درصد واجدان شرایط در این انتخابات شرکت کردند، دو میلیون و یکصد هزار نفر به موگابه رای دادند و ۲۳۳ هزار نفر به مورگان تسوانگیرای، رهبر مخالفان، که از انتخابات کناره گیری کرده بود. با اعلام نتایج رابرت موگابه مراسم تحلیف را به سرعت به جای آورد. تسوانگیرای قانونیتی برای این انتخابات قائل نیست و بر آن است که موگابه با زور به پیروزی رسیده است.
***
دور دوم انتخابات به سرعت انجام شد. برای شمارش آرا و مراسم تحلیف، به فقط ۲ روز احتیاج بود، زیرا در این انتخابات مورگان تسوانگیرای، تنها نامزد اپوزیسیون، به خاطر رعب و وحشت موجود، از انتخابات، کناره گیری کرده بود. دست کم ۸۰ کشته نتیجه ترور انتخابات بود و ۲۰۰ هزار نفر نیز به همین علت آواره گشتند. مورگان تسوانگیرای، در مورد نمایش انتخابات گفت: «اتحادیه آفریقا نباید آنچه روز جمعه در زیمبابوه به عنوان انتخابات اتفاق افتاد را بپذیرد. انتخابات روز جمعه را جهانیان محکوم کرده اند و باید از طرف اتحادیه آفریقا نیز محکوم شود.»
رابرت موگابه اما دخالت اتحادیهی آفریقا در امور داخلی زیمبابوه را غیرقانونی می داند و می گوید: «اتحادیهی آفریقا حق ندارد برای ما تعیین کند که با قانون اساسی خود چه کنیم و چگونه بر کشور حکومت کنیم. تا زمانی که ما از قواعد خود پیروی میکنیم باید دنیا دست ازسر ما بردارد. آنها اگر خواستند می توانند به تحریمهای خود ادامه دهند. ما راهی برای مقاومت خواهیم یافت.»
با برکناری یان اسمیت، فرمانروای سفیدپوست رودزیای جنوبی، و پس از برگزاری انتخابات ِ پارلمانی در این کشور در سال ۱۹۸۰، حزب زانو به رهبری رابرت موگابه اکثریت آرا را به دست آورد و نخستین دولت رودزیای ِ جنوبی، که به زیمبابوه تغییر نام داده بود، به سرپرستی موگابه تشکیل شد.
در انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۹۹۰ رابرت موگابه به سمت رئیس جمهور کشور یازده میلیونی زیمبابوه برگزیده شد. شش سال بعد در انتخابات بعدی، حدود ۶۸ درصد از حائزان شرایط بخاطر اعلام مخالفت شان با سیاست های موگابه در انتخابات شرکت نکردند، اما این بار هم موگابه مقام ریاست جمهوری را همچنان برای خود حفظ کرد. افزایش قیمت ها در ژانویه ۱۹۹۸ منجر به شورش و غارت مغازه ها و فروشگاه ها گردید و تنها پس از دخالت نیروهای ارتش به پایان رسید.
جنگ موگابه بر سر تثبیت قدرت
در انتخابات پارلمانی ِ سال ۲۰۰۰ حزب ِ "جنبش برای تغییر دمکراتیک" ۵۷ درصد آرا را به خود اختصاص داد و به این ترتیب حزب زانو از دسترسی دو سوم آرا برای اعمال تغییرات لازم در قانون اساسی بازماند. از همین سال موگابه دریافت که پایه های قدرتاش به تدریج سست می شوند. جنبش برای تغییرات دمکراتیک، قویترین حزب اپوزیسیون در زیمبابوه، قدرتاش به تدریج بیشتر و بیشتر میشد و همین موضوع بود که موگابه را به جنگی بر سر تثبیت قدرت خود ترغیب میکرد، جنگی میان سیاهان زیمبابوه و سفیدپوستان این کشور. جنگی که دلایلش را می شد با تکیه بر سیاست های استعمارگرایانهی سفیدپوستان در آفریقا توجیه کرد. املاک بسیاری از زمین داران بزرگ به زور نظامیان از تملک آنها خارج شد و به سیاهانی داده شد که هیچ اطلاعی از سیستم کشت و زرع، کشاورزی و مدیریت نداشتند. در مدتی کوتاه بیکاری به شدت افزایش یافت. اقتصاد کشور به شدت آسیب دید. موگابه برای این اقدامات خود احتیاج به پشتیبانی حقوقی داشت. به همین جهت سعی بر آن شد تا قضاتی که با او نظری موافق نداشتند بیکار شوند. رعب و وحشت چنان شدید شد که بسیاری از این قضات خود ترک خدمت کردند و پست آنها بازگشت برای کسانی که مجیز موگابه را می گفتند و اقدامات او را تایید میکردند.
در انتخابات سال ۲۰۰۲ رابرت موگابه دوباره در پست ریاست جمهوری ابقا شد. این در حالی بود که نتایج انتخابات با مخالفت گسترده جامعهی جهانی مواجه شد و آنها به تقلب های موجود به نفع موگابه اعتراض کردند.
۲۸ سال پس از استقلال زیمبابوه اوضاع کشور در اوج نابسامانی ست. بیش از سه میلیون نفر از شهروندان کشور برای ادامه زندگی وابستهی کامل به کمک های امدادی خارجیاند. نرخ تورم به طور رسمی رقم ناباورانهی ۱۰۰ هزار درصد را نشان می دهد و کارشناسان بر این نظرند که این رقم حدود یک میلیون درصد است. آرد، گوشت و بنزین از کالاهای نایاب این سرزمین است. آب و برق هم همین طور. فرار مغزها سال هاست که آغاز گشته و همچنان ادامه دارد. پزشکان، معلمان، روشنفکران و کارگران کشاورزی گروه گروه کشورشان را ترک می کنند و هر یک در کشوری در مهاجرت ماوا می گزینند. هشتاد درصد مردم کشور بیکارند. هشتاد درصد مردم با پولی حدود دو دلار در روز زندگی می کنند. یک گزارش سازمان ملل متحد در سال ۲۰۰۴ نشان میدهد که نیمی از مردم زیمبابوه از سوءتغذیه رنج می برند.
نقض حقوق بشر، امری عادی
به رغم این شرایط دردناک در کشوری که روزی الگوی کشورهای آفریقایی از نظر پیشرفت بود، هیچ کس نتوانسته در برابر دیکتاتور زیمبابوه، رابرت موگابه، که از آغاز استقلال این کشور تا کنون رهبری را به دست گرفته و حاضر به کناره گیری نیست، قد علم کند. رژیم موگابه هر مخالفتی را به شدت سرکوب می کند و ابزار سرکوب او نیز جوانان خشونتطلب حزب دولتی «زانو پی.اف.» و گروههای ضربتی موسوم به «پیشکسوتان جنگی» هستند که بسیاری از آنها در زمان استقلال هنوز به دنیا نیامده بودند. در این کشور نقض حقوق بشر دیگر امری عادی گشته است. ژورنالیست هایی که دیدگاه هایی خلاف رژیم موگابه داشته باشند، تحت تعقیب قرار می گیرند، دستگیر و شکنجه می شوند و کم نیستند خبرنگارانی که در این کشور به خاطر دیدگاه های انتقادی شان به قتل رسیده اند. اوج فشارها قبل از ماه مارس سال جاری، قبل از انتخابات ریاست جمهوری بود که کلیه خبرنگاران خارجی اخراج شدند و بسیاری از خبرنگاران داخلی نیز دستگیر و زندانی گشتند. اتای موسِکوِه، ژورنالیست ۲۴ ساله ، که در آلمان پناهنده است و در لیست سیاه دولتی قرار دارد، علاقمند به بازگشت به کشورش است. او می گوید: «زیمبابوه وطن منه، خونهی منه. متاسفانه گرداننده های امور ِ کشور، عده ای سیاستمدار دیوانه اند. خیلی دوست دارنم پیش خانواده ام برگردم. همین که اوضاع سیاسی آروم بشه، برمی گردم. می خوام بخشی از نسلی باشم که سازندگی در کشور رو به دست می گیره.»
چرا صدای مخالفی درنیامد؟
بسیاری از شهروندان زیمبابوه این سوال را مطرح می کنند که چه شد که موگابه توانست تا این حد در اقداماتش تندروی کند و هیچ صدای مخالفی در نیاید؟ چرا دیگر کشورهای آفریقایی سکوت کردند؟ چرا سازمان ملل متحد به محکوم کردن موگابه بسنده کرد و تحریم کشورهای جهان تا اندازه ای بود که دیگر همسر موگابه نتواند کفش های شیکاش را از بوتیکهای مدرن کشورهای غربی خریداری کند؟ بسیارند اما کارشناسانی که بر این نظرند که این وظیفهی خود مردم زیمبابوه است که در برابر موگابه بایستند و جامعهی جهانی حق مداخلهی مستقیم را در این کشور ندارد. آندرو اموندا، کارشناس امور اقتصادی زیمبابوه در این مورد می گوید: «من معتقدم که هر گونه تغییری باید توسط خود شهروندان زیمبابوه صورت گیرد. من نمی خواهم مسئولیت مردم زیمبابوه را به دوش کشوری دیگر مثلا آفریقای جنوبی بیاندازم.»