زنان ایرانی در خانههای امن زنان در آلمان
۱۳۸۵ آبان ۲۸, یکشنبهطاهره كه دوستانش او را تيلا مىنامند، ۸ ماه است كه در يكى از خانههاى امن زنان در كلن زندگى مىكند. او را از بيمارستان و با حال نزار به اين خانه آوردند. تيلا میگويد: ”بعد از اينكه تقاضاى پناهندگى دادم، مرا به اردوگاهى در يك شهر بسيار كوچك فرستادند. هيچ همزبانى نداشتم. بعد از چندماه تنهايى، با يك مرد هموطن آشنا شدم. او مرا از آن جهنم به خانه خودش برد. اما نمیدانستم كه آن خانه، زندان جديد من است.“
”تنها خانم ساکن هایم (اردوگاه پناهندگان)، من بودم و بقیه مرد بودند. برایم خیلی سخت بود. با یک فرهنگ متفاوت ، برای همین مجبور شدم با او زندگی کنم. این حق را برای خودش قائل بود که خودش را صاحب من بداند. بعد از اینکه پلیس تعهد گرفت که آسیبی به من نرساند، هر روز که بیرون میرفت در را به رویم میبست. مثل یک پرندهای که مدام در قفس باشد، انگار بال و پرم را بسته بودند. یعنی همان چیزی که توی ایران به طریق دیگری برايم وجود داشت، آنجا یک زندان بزرگ بود و حالا یک زندان کوچک در یک کشور آزاد برایم درست کرده بود.“
سه سال پيش وقتی ”تيلا“ شغل ثابت ادارى، خانه و تمام زندگىاش را در ايران رها كرد و به آلمان آمد، نمیدانست كه روزى سر از بيمارستان و پليس و خانه امن در میآورد. او خانه اش را به اميد آزادى و امنيت رها كرده بود و حالا اين دو را در يكى از ۴۰۰ خانه امن زنان در آلمان به دست آورده است. امكانات موجود در آنجا در اختيار تيلا نيز قرار گرفته است:
”کمکم کردهاند که زبان آلمانیام را تقویت کنم تا بتوانم با جامعه بیرون ارتباط داشته باشم و برنامهریزی کنم برای آن هدفی که میخواهم و اینکه ثابت بکنم بعنوان یک زن آنچه میخواهم، میتوانم بدست بیاورم و این اعتماد به نفس را این خانه و کارکنانش به من دادند.“
پروين پورفرخى يكى از كارمندان ايرانى خانههاى امن زنان در كلن، در مورد كاركرد اين خانهها میگويد:
”خانههای زنان، محل امنیست برای پناهدادن به زنانی که از طرف اعضای خانوادهشان مثل پدر، برادر ، دوست پسر و یا همسر تحت خشونت خانگی قرار میگیرند، براى اينكه بتوانند در درجهی اول جای امنی داشته باشند تا از آن شرایط خشونت بیرون بیایند و بعد به مسایلشان رسیدگی شود.“
طبق قوانين موجود در آلمان، اگر فردى همسرش را كتك بزند، بسته به نوع و ميزان خشونت اعمال شده، تا چند روز بايد خانه را ترك كند و حق نزديك شدن به خانه را هم ندارد. اين قانون اگرچه قانونى ضرورى و به جاست ولى كافى نيست چرا كه در خيلى از موارد مرد میتواند سر راه مدرسه بچه يا محل كار همسرش مزاحم او شود. گذشته از اين زن خشونت ديده هميشه اين ترس را دارد كه مرد دوباره برمیگردد و چرخه خشونت تكرار میشود. خانه امن زنان براى فرار از اين گردونه خشونت است.
اكثر زنان خشونت ديده از طريق پليس به اين خانهها معرفى میشوند. ولى هستند كسانى كه شماره تلفن خانه امن را دارند و خودشان مستقيم با آنجا تماس میگيرند كه در اين صورت يكى از كارمندان يا يكى از زنان ساكن خانه، آن زن را به آنجا میآورد.
مخفى بودن آدرس، مهمترين قانون خانههاى امن زنان است و اين بدين دليل است كه زنانی كه در آنجا اقامت دارند احساس امنيت كنند و مطمئن باشند كه كسى نمیتواند آنان را به راحتى پيدا كند. به جز ادارات پليس، هيچ نهاد يا شخص ديگرى در آلمان آدرس اين خانهها را ندارد.
حميلا نيسگيللى ديگر كارمند ايرانى خانه زنان، در مورد تأمين بودجه اين خانهها میگويد:
”خانههای امن زنان یک پروژهی زنان و کماکان مستقل است. علیرغم تأمین ۹۰درصدى بودجه از طرف دولت، پیشبرد اهدافی را که ما داریم، زیر نظر خودمان است، یعنی خودمان اهداف خانه زنان را تعیین میکنیم.“
زنان خشونت ديده، در خانههاى امن فقط پناه نمیگيرند. كارشناسان اين خانهها در هركجا كه لازم باشد به آنان كمك میكنند مثل گرفتن وكيل براى مسائل خانوادگى يا گرفتن اجازه اقامت در آلمان و غيره. با وجود بيش از ۷ميليون خارجى در آلمان خيلى دور از انتظار نيست كه بخشى از مراجعه كنندگان به خانههاى امن را زنان غير آلمانى تشكيل دهند.
حميلا در مورد درصد زنان غيرآلمانى مراجعه كننده به خانههای امن میگويد: ”براى اجتناب از ارائه اين تصوير غلط كه خشونت عليه زنان تنها توسط مردان غير آلمانى اعمال مي شود، ما از دادن اينگونه آمارها پرهيز میكنيم.“ او اضافه میكند: ” وجود زنان غير آلمانى در خانههاى امن، دليل بر اين نيست كه عامل خشونت هم غير آلمانى بوده. از طرف ديگر به علت حضور كارمندان غيرآلمانى در اين دو خانه، بيشتر زنان خارجى به اينجا مراجعه میكنند ولى اين دليلى بر بيشتر بودن تعداد زنان غير آلمانى نيست.“
نيسگل لى در مورد مشكلات خاصى كه زنان ايرانى با آن مواجهند، چنين میگويد:
”زنانی که با پاسپورت ایرانی در آلمان زندگی میکنند، بويژه موقع جداشدن، قوانین ايران در موردشان جاری میشود و همهمان هم میدانيم كه قوانین حاکم بر خانواده در ایران تا چه حد ضد زن هست و در نتیجه زنان ایرانی مشکلات ويژهای دارند، بهويژه در رابطه با مسئلهی بچههايشان. البته وقتی سن بچه کم باشد، کمتر قاضیای هست که به قوانین ایران تن دهد و حتما در این رابطه نهایت سعیشان را میکنند که بچه را به نوعی پیش مادر نگه دارند. منتها از نظر قانونی، مشکل جدیای هست بهويژه بچههايى كه بزرگ باشند پدر میتواند آنها را از مادر بگيرد.“
مطابق قوانين آلمان، كسى كه از طريق ازدواج، اقامت آلمان را گرفته باشد بايد به مدت ۲سال در يك خانه با همسرش زندگى كند و اگر قبل از اين مدت خانه را ترك كند، اقامت او باطل میشود. اين يكى ديگر از مشكلات زنان غير آلمانى است. نيسگل لى در اين مورد میگويد: ”بسيارى از مردان چون میدانند كه در اين دو سال همسرشان مجبور است در خانه بماند، هرگونه خشونتى را بر او اعمال میكنند و وقتى اين زنان از خانه شان بيرون میآيند متأسفانه مشكل اقامتى پيدا میكنند.“
يكی از بزرگترين موانع بر سر راه خروج زن از خانه پرخشونت، وجود كودكان است. اما در خانههاى امن زنان در آلمان، اين امكان به مادران داده میشود كه فرزندشان را در كنار خود نگاه دارند. حتا اگر هنگام خروج از خانه به هر دليل نتوانند كودكشان را به همراه خود بياورند، بعداً از طريق دادگاه يا پليس میتوانند بچهها را نزد خود برگردانند.
زنان تا زمانى كه مشكلاتشان حل نشده میتوانند در اين خانهها بمانند. در اين مدت با كمك كارمندان آنجا به دنبال خانهای مستقل میگردند، خانهای كه براى آنها شروع زندگى جديدى است با تمام سختىهايش ولى عارى از خشونت.