"زخم کاری" حسینیزاد؛ بر چه کسی؟
۱۴۰۰ تیر ۲۷, یکشنبهپیشگفتار رُمان "بیست زخم کاری" محمود حسینیزاد جملهای از نمایشنامه "مکبث" ویلیام شکسپیر است: «همیشه این بوده که وقتی بر مغز میکوفتند، مرد میمُرد و بس، ولی حالا با بیست زخم کاری بر فرقِ سر، از جا برمیخیزند و ما را تارومار میکنند».
نویسنده و مترجم برجسته ایرانی که چند مجموعه داستان کوتاه در کارنامه ادبی خود دارد، در نخستین داستان بلندش به موضوعاتی میپردازد که در ایران امروز به امری عادی تبدیل شدهاند: فساد گسترده اقتصادی و اخلاقی، هراس، آز، خشونت، مرگ، رانتخواری، بیرحمی ...
بهجرات میتوان گفت که "بیست زخم کاری "یکی از جذابترین رمانهای ایرانی در ژانر "تریلر روانشناختی" است. این کتاب که از زمان چاپ اولش در سال ۱۳۹۵ توسط نشر چشمه تا توقیف اخیرش چهار بار تجدید چاپ شد، دستمایه یک سریال شبکه خانگی از پلتفرم فیلیمو به نام "زخم کاری" شده که محمدرضا مهدویان آن را کارگردانی کرده است.
پس از پخش سریال گفته شد که رمان هم بیش از پیش مورد توجه قرار گرفته و کمیاب شده است. اما مهدی یزدانی خرم، ناشر کتاب، در صفحه اینستاگرامش خبر داد که "بیست زخم کاری" توقیف شده و حتی دستور دادهاند نام نویسنده از سریال "زخم کاری" هم حذف شود.
او نوشت: «همیشه پشت کلمات پنهان میشوید که "داریم حلش میکنیم"، در حالی که فقط زمان میخرید و فقط دروغ میگویید. در روزهای آخر مسئولیتتان حداقل ثابت کنید اعتدالتان زیاد دکان نبوده.»
محمود حسینی زاد چند هفته پیش به آلمان آمده است و قصد دارد مدتی بماند. با او در باره کشمکش بر سر رمانش، برخورد حکومت با او و ناشرش و همچنین دلیل اقامت موقتش در آلمان گفتوگو کردهایم.
دویچه وله: آقای حسینیزاد، رمان "بیست زخم کاری" شما خشم برخی از مسئولان رسانههای نزدیک به اصولگرایان را برانگیخته است. علتش چیست؟
محمود حسینی زاد: این رمان حدود سال ۱۳۸۴ برای ممیزی یا سانسور فرستاده شد به اداره کتاب و ده سال طول کشید تا مجوز چاپ صادر شد. بعد از چهارسال، باز از ماه آذر گذشته توقیف شده است. پاسخ به سوال شما در واقع از این جا باید شروع شود: بعد از ده سال توقیف، بدون حذف یک کلمه از متن، مجوز دادند. چهار یا پنج سال هم کتاب در بازار بود و نقدهای زیادی حتی از طرف منتقدین با تمایلات مذهبی دربارهاش نوشته شد. مهدویان هم که کارگردان این سریال است، خودش تمایلات سیاسی و مذهبی شناختهشدهای دارد.
دلیل اصلی توقیف مجدد را نمی دانم، حدس من این است که وقتی فیلمنامه را دادهاند به ارشاد یا هر ارگانی برای کسب مجوز، تازه ممیزها متوجه شدهاند. و بعد مثلا اداره کتاب را مطلع کردهاند. البته از بازهای جناحی در ایران هم نباید غافل شد. در طول این چند ماه دو سه بار جمله معروف "دستور از جای دیگه است" را شنیدهام.
اما دلیل این خشم را می توانم حدس بزنم. روابط به قول معروف تارعنکبوتی فساد در ایران ظاهرا خیلی پیچیده نیست. قابل رویت و بررسی است. همین امروز داشتم مقالهای میخواندم در مورد "مافیای اقتصادی در ایران و جلوگیری از خرید واکسن کووید". با کمی دقیق خواندن رمان "بیست زخم کاری"، میشود چیزهائی فهمید و روابطی را حدس زد و احتمالا تازه فهمیدهاند. همان مثال معروف گرفتن آینه روبرو.
چرا بعد از سه یا چهار بخش سریال "زخم کاری"، به کارگردانی محمد حسین مهدویان و تهیهکنندگی تختکشیان، اسم رمان از تیتراژ حدف شد؟ تغییر نام و بعد برداشتن عنوان رمان چه نفعی برای منتقدان دارد؟
تاکید کنم که من جز یک دیدار کوتاه هیچ تماسی با کل گروه سازنده سریال نداشتهام و ندارم. قرارداد با تهیهکننده سریال را هم ناشر امضا و تایید کرده. حدسهای من همه نتیجه کار و تجربه در محیط ادبی و هنری ایران است. تا جائي که میدانم ساخت این سریال و مقدمات آن از اواخر تابستان و اوایل پائیز سال گذشته شروع شد. ملاقات کوتاه من با دو دستاندرکار سریال در اواخر آبان و اوایل آذر بود. آن اوایل مینوشتند، "زخم کاری" عنوان موقت سریالی است که مهدویان می سازد. احتمالا برای این که مشخص نشود، کتاب "بیست زخم کاری" اساس فیلمنامه است. بعد هم باز حدس میزنم که بین خودشان گفتوگوهائی در مورد کتاب پیش آمده بوده که همین اسم باقی ماند و با پخش اولین قسمت، خبرگزاری تسنیم دست بهکار شد و مقاله مورد نظرش را نوشت و طبق روال روابط در ایران اسم کتاب هم از تیتراژ حذف شد. کلا همین طور است. همان دست شستن معروف پیلاتس در زمان اعلام حکم حضرت مسیح.
یعنی وقتی تهیهکننده یا شرکت فیلمسازی یا کارگردان امتیاز رمان برای سریال را خریدند، رمان بدون مجوز نبود؟
تا جایی که من می دانم، نه. من در ماه آذر و دی بود که شنیدم رمان لغو مجوز شده. البته نشر چشمه اخیرا اطلاعیهای منتشر کرد که رمان قبلا لغو مجوز شده بود ولی وزارت ارشاد لطف کرده بوده و اجازه پخش چاپ چهارم در تابستان ۹۹ را هم داده بوده. راستش نمیتوانم اظهار نظر کنم. نمیدانم. همه چیز در آن روابط ممکن است.
رمان که پیش از انتشار مجوز گرفته. ایرادهایی که الان به سریال یا رمان گرفته میشود به چه بخشهایی از داستان مربوط است؟
ظاهرا و طبق خبرها و اطلاعیه کارگردان، ایرادهای گرفته شده به سریال که موجب بگو نگو شدهاند و موجب پخش نشدن سریال در جمعه گذشته، عبور از مرزهای قرمز است. یعنی: سیگار کشیدن زیاد! آب پرتقال خوردن با فاصله در تراس هتل! نگاههای شیطنتآمیز زنها و مردها! نوشیدن چای با نبات در اتاق!
این ها که به نظر شوخی است ...
خب همینها در تمام خبرها هست. علت اصلی را که نمیگویند. ببینید، رمان یا قبلا توقیف بوده یا بعد از ساخت سریال توقیف شده. اگر قبلا توقیف بوده که نباید اصلا امتیازش معامله میشد. و اگر بعدا توقیف شده، هر جای دنیا که بود مطمئن باشید فیلمساز و تهیه کننده یک بار هم شده اعتراض میکردند که چرا رمانی را که ما پول داده و خریدهایم و داریم به تصویر میکشیم، توقیف کردهاید؟ هر جای دنیا بود کارگردان و تهیهکننده این عمل را توهین به خود و به تمام تیم فیلمسازی تلقی میکردند. اما در این مورد، انگار نه انگار. پس چیز دیگری است. وقتی اینها حتی در این مورد یک کلام حرف نزدهاند، انتظار دارید دلیل واقعی ایرادها را بگویند؟ همان آب پرتقال و نگاههای عشوهگر باشد، بهتر است!
آیا مسولان نهادهایی که وظیفه خود را سانسور یا کنترل فرهنگ و هنر میدانند، با شما شخصا تماس گرفتهاند؟ یا فقط با ناشر سر وکله میزنند؟
معمولا که تماس نمیگیرند، مگر این که نویسندهای یا صاحب اثری خودش پیگیری کند که خب کار من نیست. فعلا فقط ناشر است. یک بار تلفن به من شد. در همین خارج از کشور. حرفهایی زدند که برداشت مستقیم بود از آن مقاله خبرگزاری تسنیم. تکرار همان اتهام بود. همین.
به کانال دویچه وله فارسی در تلگرام بپیوندید
با شروع سریال باید توجه به رمان جلب شده باشد و خوانندهها در پی آن باشند. پس میتوان حدس زد که رمان از مسیر زیرزمین وارد بازار شده باشد.
خیلی زیاد. چاپ کاغذی که تمام شد، چاپ الکترونیکی فروش خیلی خوبی داشت. به گفته فیدیبو دو سه هفته جزو پرفروشها بود. بعد همان زد و بندها و مافیابازیهای معمول در بازار ایران. چاپ افست بازار را پر کرده. تا قیمت ۸۰ هزار هم شنیدهام. استناد میکنم به یک پست در توئیتر که نوشته بود، "هزاران نسخه".
به نظر شما برخورد با سریالی که مجوز ساخت و حتی پخش گرفته، نمادی از چنددستگی در حکومت است یا هرج و مرج فرهنگی؟
هردو. هم بیاطلاعی است و ندانمکاری و سطحیکاری و ترس همه از یکدیگر. هم چنددستگی. میدانید که میزان اخبار و پستها در مورد این سریال و کتاب در رسانههای مجازی و خبرگزاریهای ایران بیسابقه و عجیب است. این حجم از خبر را اصلا ندیدهام برای سریالی ایرانی. در همین پستها و نوشتهها تفسیرهای قابل تاملی دیده میشود. یکی از اینها می تواند پاسخی به همین سوال شما باشد. نویسنده پست اینستاگرامی نوشته بود (نقل به مضمون میکنم)، "مجوز سریال در دولت قبل صادر شده وحالا دولت فعلی دست بهکار شده".
آیا سفر شما به آلمان به این موضوع مربوط است؟
به این موضوع مستقیم نه. از یک طرف مسائلی پیش آمده بود که چندان بوی خوشی نداشتند. بعد هم توقیف مجدد و غیرمنتظره رمان و همزمان شروع ساخت سریال که از همان مخفیکاریهای اولش کمی تفکر برانگیز بود، به فکرم انداخت چند ماهی دور باشم، بهتر است.
در حال حاضر مشغول چه کاری هستید؟
ترجمه که دارم. رمانی از یودیت هرمان و رمانی از دورنمات. قرارداد دارم. دارم روی رمانی هم کار میکنم با موضوعی بحثانگیز در ایران، البته بدون کمترین امید به گرفتن مجوز. روایتش شاید به اندازه روایت "بیست زخم کاری" حساسیتبرانگیز نباشد، اما شیوه روایت و زبان قطعا. هنوز نمیدانم چه کارش کنم.