1. پرش به گزارش
  2. پرش به منوی اصلی
  3. پرش به دیگر صفحات دویچه وله

روایت هنرمند برلینی از "کار بی‌سانسور‌" بر برج آزادی تهران

مریم میرزا۱۳۹۴ دی ۱۷, پنجشنبه

برج آزادی تهران پاییز امسال در حالی که چهار فصل ویوالدی در محوطه‌اش پخش می‌شد از سوی یک هنرمند آلمانی غرق نور و کلمه شد. فیلیپ گایست٬ ساکن برلین٬ در گفت‌وگو با دویچه وله از "برخورد ویژه" مردم ایران با کارش می‌گوید.

https://p.dw.com/p/1HZOS
دروازه کلمات در میدان آزادی
شکوه "دروازه کلمات" در میدان آزادیعکس: 2015 Philipp Geist/VG Bildkunst Bonn

فیلیپ گایست٬ هنرمند آلمانی٬ را که به دعوت سفارت آلمان در ایران٬ برج آزادی تهران را در پاییز امسال نورپردازی کرد٬ و احتمال می‌دهد مجددا برای کار به ایران برگردد٬ در کافه‌ای در شرق برلین ملاقات می‌کنم.

از این‌جا که ما نشسته‌ایم و یک ساعتی درباره حضور او در تهران و تجربه‌اش از کار بر روی برج آزادی و مواجهه با مردم ایران صحبت می‌کنیم٬ تنها یک ایستگاه از بازمانده‌های دیوار برلین فاصله است، دیواری که فرو ریختن آن در نوامبر ۱۹۸۹ سرآغاز فصل جدیدی از زندگی در آلمان و اروپا بود. روند تغییرات پس از سقوط دیوار برلین به سرعت پیش رفت تا آن‌جا که حدود یک سال بعد در روز سوم اکتبر ۱۹۹۰ دو آلمان شرقی و غربی به طور رسمی بار دیگر به هم پیوستند.

حالا روبه‌رویم هنرمندی نشسته است که به مناسبت بیست و پنجمین سالگرد این رویداد مهم، امسال برج آزادی تهران را نورپردازی کرد. شاید از همین رو باشد که کلماتی که برای نورپردازی روی برج آزادی انتخاب کرد کلماتی نظیر "صلح٬ آزادی و شهامت" بود. گایست درباره ایده‌ی اثرش می‌گوید: «ایده‌ی کار من٬ ایده درهای باز بود. در آلمان بعد از چنین روزی درها باز شد٬ همه می‌توانستند از درها (به جای دیواری که وجود داشت و ارتباط را مسدود می‌کرد) عبور کنند. برج آزادی هم یک دروازه است و زیر آن فضای عبور و مرور وجود دارد و مسدود نیست.»

فیلیپ گایست در تهران
فیلیپ گایست امیدوار است که فضای آفرینش هنری در ایران بازتر شود.عکس: 2015 Philipp Geist/VG Bildkunst Bonn

او می‌گوید که از طریق کار روی برج آزادی در پی "ایجاد ارتباط بین دروازه برندنبورگ برلین و برج آزادی تهران" بوده است. دروازه برندنبورگ برلین که در برلین شرقی واقع بود تا زمان فروریزی دیوار منزوی و به نوعی مسدود شده بود. سخنرانی معروف رونالد ریگان در سال ۱۹۸۷ در برلین غربی در نزدیکی دروازه برندنبورگ انجام گرفت. او در آن سخنرانی میخاییل گورباچف را مخاطب قرار داد و گفت: «اگر در پی صلح هستید٬ اگر در پی رفاه و آزادی هستید٬ کنار این دروازه بیایید٬ این دروازه را بگشایید٬ این دیوار را فروبشکنید!»

گایست که هرازگاهی صدایش در سروصدای ماشین قهوه‌جوش کافه گم می‌شود٬ می‌گوید: «اما کار من سیاسی نیست. تنها آرزوی من این است که هنرمندان جوان جهان به این فکر کنند که چطور می‌توانند از طریق کارشان کشورهای مختلف را به یکدیگر ارتباط دهند. برای مثال بین تجربه‌های ایران و آلمان و یا دیگر کشورها ارتباط برقرار کنند و بکوشند نوعی از دوستی به شیوه هنری ایجاد کنند.» او خود می‌گوید که پیغام اصلی کارش بر برج آزادی تهران "ایجاد پل بین دو کشور بوده است."

برخورد "ویژه" مردم ایران

فیلیپ گایست که تجربه کار بر دیگر بناهای برجسته جهان در کشورهایی نظیر مصر٬ بنگلادش٬ آلمان و برزیل را دارد در عطر قهوه و فضای برلینی٬ تجربه ایرانی اخیر خود را شرح می‌دهد: «وقتی تو کشوری را فقط در اخبار و از طریق اظهارات رسمی مقامات دنبال می‌کنی این معرفی خیلی محدودی از آن کشور است. در واقع هیچ تصوری از اینکه مردم چطور آن‌جا زندگی می‌کنند نداری. تهران از این جهت خیلی تجربه خوبی بود.» او می‌خندد و می‌گوید: «فقط ترافیک و آلودگی هوا مثل کابوس بود.»

این هنرمند آلمانی درباره تجربه مواجهه با مردم در روزهای حضورش در ایران می‌گوید: «مردم در ایران خیلی خاص بودند. این احساس را داشتم که خیلی کارم را دوست دارند. مردم در جاهای دیگر نمی‌گویند ممنون هستیم٬ اما در ایران در طول کار آدم‌های زیادی می‌آمدند پیش من و می‌گفتند از طرف ایران از تو تشکر می‌کنیم. این واقعا خیلی منحصر به فرد بود.»

او ادامه می‌دهد: «مردمی که حتی مرا نمی‌شناختد٬ خیلی دوستانه رفتار می‌کردند و می‌کوشیدند اگر کمکی می‌خواهم سریع کمک کنند.»

اما مواجهه گایست با مردم تنها به برخورد رو در روی او با مردم در زمان حضورش در تهران محدود نمی‌شود٬ آن‌چه او از مردم تهران دریافت کرده، شامل هزاران پست فیس‌بوکی و توییت و عکس در اینستاگرام نیز می‌شود که درباره کارش روی برج آزادی نوشته‌اند. او می‌گوید مدتی گوشی تلفن هوشمندش از زنگ خوردن متوقف نمی‌شده است از بس در شبکه‌های اجتماعی پیام دریافت می‌کرده است. او میزان حضور ایرانی‌ها در شبکه‌های اجتماعی اینترنتی به رغم فیلتر بودن این شبکه‌ها در ایران را "شگفت‌انگیز" می‌داند.

گایست که به علت محدودیت زمانی و فشار کاری امکان سفر به تهران را پیش از زمان اجرای اثر نداشته است، بیش‌تر کار طراحی ایده‌اش را با استفاده از عکس‌های موجود از برج آزادی در اینترنت پیش برده است. او می‌گوید: «وقتی خودت نمی‌توانی بروی ببینی فضا چطور است کار سخت می‌شود. برای مثال تهران شب‌های بسیار روشنی دارد و این چیزی بود که من نمی‌دانستم. اما به هر حال کار به خوبی انجام شد.»

او از اولین رویارویی خود با برج آزادی می‌گوید: «صبح زود بود که به میدان آزادی رفتم و برج آزادی را دیدم. خیلی جالب است که چیزی را که فقط توی عکس‌ها دیده‌ای با چشم‌های خودت ببینی. لحظه خاصی است وقتی می‌بینی‌اش در حالی که هفته‌ها و ماه‌ها فقط تصورش کرده‌ای که با کار تو چطور خواهد شد.»

این هنرمند آلمانی در نهایت کمی بیش از یک هفته در تهران گذراند که سه روز آن هم برای اجرای کار بر برج آزادی صرف شد.

موسیقی ویوالدی و شوق ایرانی

اگرچه شب افتتاح نورپردازی فیلیپ گایست روی برج آزادی٬ اجرای آنیکا هندرسن٬ خانم آهنگساز آلمانی را برای ۲۰ دقیقه با خود داشته است٬ در دو شب بعدی اجرای نورپردازی٬ نسخه ضبط شده‌ی کار هندرسن همراه با ترکیبی از موسیقی‌های منتخب دیگر استفاده شده است. گایست می‌گوید: «مردم "چهار فصل ویوالدی" را خیلی دوست داشتند و هر بار که پخش می‌شد هیجان‌زده می‌شدند که دارند ویوالدی را با صدای بلند در شهر می‌شنوند. می‌آمدند و از من می‌خواستند ویوالدی را بازپخش کنم. یا می‌آمدند می‌پرسیدند کی قرار است ویوالدی دوباره پخش شود؟»

او توضیح می‌دهد که "چهار فصل" ویوالدی را انتخاب کرده بوده چرا که موسیقی بسیار مثبت و صلح‌آمیزی است. او البته به ایده‌ی ترکیب چهار فصل با نورپردازی بر برج آزادی هم اشاره دارد و می‌گوید: «برج آزادی تاریخی قوی از جنبه‌های مختلف دارد و ویوالدی توانست فضای مناسبی ایجاد کند."

شانس کار بدون سانسور در ایران

برج آزادی تهران که تا پیش از انقلاب ۱۳۵۷ "برج شهیاد" نام داشت و یکی از نمادهای شهری تهران محسوب می‌شود٬ در سال ۱۳۴۹ توسط مهندس حسین امانت ساخته شده است. این برج در آغاز تنها یکی از چند گزینه‌ای بود که سفارت آلمان به فیلیپ گایست پیشنهاد داده بود: «از سوی سفارت آلمان در تهران برایم پیشنهادهایی فرستاده شد. در میان گزینه‌ها موزه هنرهای معاصر تهران و پل طبیعت نیز بودند. اما معماری برج آزادی به نظرم بسیار زیبا و استثنایی رسید. همیشه به ایده دروازه‌ای از کلمات فکر کرده بودم. به این فکر کرده بودم که دروازه‌ای را با کلمات بپوشانی و مردم بتوانند از دل آن عبور کنند و به این طریق بخشی از بنا شوند. از همین رو برج آزادی انتخاب شد.»

استقبال بی‌سابقه مردم تهران از دروازه کلمات
استقبال بی‌سابقه مردم تهران از دروازه کلماتعکس: 2015 Philipp Geist/VG Bildkunst Bonn

گایست می‌گوید تماس با مسئولان برج آزادی از طریق سفارت آلمان انجام گرفته است و او تنها متنی کوتاه در شرح ایده‌اش نوشته است: «خیلی ساده پیش رفت. نه سانسوری انجام گرفت و نه محدودیت و نه مشکلی پیش آمد که کمی از این جهت شگفت‌زده شدم. او ادامه می‌دهد: «نمی‌دانم از این به بعد شانس بیش‌تری برای هنرمندان جوان ایران برای انجام کارهای مشابه وجود خواهد داشت یا نه٬ چون تا پیش از این کار در فضای عمومی برای هنرمندان ایرانی سخت بوده است.»

او اظهار امیدواری می‌کند که شرایط برای هنرمندان ایرانی هم که بخواهند کاری مشابه انجام دهند مهیا شود: «ممکن است کار من کمک کند که این فضا تغییر کند. چون همه می‌بینند که این یک فرم آزاد هنر است ولی فرم بسیار مثبتی است.»

گایست از تجربه دیدار با شمار زیادی از هنرمندان جوان ایرانی که در طول کار با او صحبت می‌کرده‌اند تعریف می‌کند. او می‌گوید ارتباط‌ها را از طریق اینترنت حفظ کرده‌اند و حتی اخیرا ایمیلی گرفته‌ است از یک دانشجوی هنر که یک اینستالیشن با نور انجام داده است.