جورج کلونی و جنگ در راه هنر در جشنواره فیلم برلین
۱۳۹۲ بهمن ۲۰, یکشنبهجنگ بر سر آثار هنری با انگیزههای گوناگون و در جبهههای متفاوتی جریان دارد: ارتش نازی قصد دارد تمام آثار هنری برجسته را در سرزمینهای اشغالشده غارت کند و به عنوان غنایم جنگی به آلمان بفرستد. در سالهای پایانی جنگ که ارتش نازی قدرت خود را از دست داده و از ضبط اموال سرزمینهای تسخیرشده ناتوان بود، از دفتر "پیشوا" دستور رسید هر اثری که ارتشیان نتوانند تصاحب کنند را باید به آتش بکشند و نابود کنند تا به دست دشمن نیفتد.
در برابر چپاول و غارت آثار هنری، چه از موزههای معتبر اروپا و چه از مجموعهداران خصوصی خانوادههای یهودی، در ارتش امریکا واحدی ویژه شکل میگیرد که کار آن حفظ آثار هنری از نابودی و چپاول و باز گرداندن آنها به صاحبان اصلی است.
زمانی که نیروهای متفقین در تابستان ۱۹۴۴ از راه دریای مانش به نورماندی، شمال فرانسه میرسند، اکیپ هفت نفرهای از "نظامیان حافظ آثار هنری" مأموریت مخفی و خطرناک خود را آغاز میکند. اعضای این اکیپ کوچک همه کارشناس یا مربی هنر هستند که پس از گذراندن دورهی فشردهی آموزش نظامی به جبهه اروپا اعزام میشوند.
فرماندهی اکیپ یک کارشناس هنر به نام جورج ستاوت است که همکاران یا اعضای این تیم رزمنده را با دقت و دلسوزی کافی انتخاب میکند. شرط اصلی آن است که آنها باید به هنر عشق بورزند و آماده باشند جان را در راه حفظ آثار هنری قربانی کنند.
مردان هنردوست پس از ورود به اروپا به مبارزهای خستگیناپذیر و فداکارانه دست میزنند، نخست برای کشف و بازیافتن گنجهای هنری که ارتشیان نازی غارت و مخفی کردهاند، و سپس برای بازگرداندن آنها به صاحبان اصلیشان.
اکیپ «مردان آثارماندگار» در طول ماجراهای بیشمار فیلم باید غیر از ارتش نازی با دو رقیب دیگر نیز دست و پنجه نرم کنند: یکی فرماندهان و افسران خودی که به اهمیت مأموریت آنها پی نبردهاند و حاضر نیستند جان خود را به خاطر یک مشت اثر هنری به خطر بیندازند و دیگر فرماندهان فاتح «ارتش سرخ» که به نوبت خود آمدهاند تا غارتیهای هنری را پس از بیرون آوردن از دست ارتش نازی، به روسیه بفرستند.
اکیپ هفت نفره سرانجام با زحمت بسیار و دادن دو قربانی آثار بسیاری را از نابودی حفظ میکنند و به صاحبان اصلی آنها برمیگردانند. بازیافتن مجسمهای زیبا و پرشکوه، یکی از مادوناهای بیشمار میکل آنژ در بلژیک، در طول فیلم به نماد این تلاش و عملیات قهرمانانه بدل میشود. در فیلم آمده است شمار آثاری که در جنگ از نابودی نجات یافت، از دو میلیون اثر بیشتر است.
فیلمی مردانه با یک خانم فرانسوی
جورج کلونی علاوه بر ایفای نقش اول فیلم، کارگردانی آن را نیز به عهده دارد. مأموریت ویژه توسط ۷ مرد انجام میگیرد که نقشها را بازیگران خوبی مانند مت دیمون، بیل ماری و جان گودمن به عهده دارند.
فیلم ریتمی مناسب دارد و میکوشد جنگ برای هنر را با همان شور و هیجان جنگ برای اشغال و تصرف ترسیم کند، که البته همه جا قابل تحقق نیست.
فضای باز و لحن شاد فیلم تا حدی یادآور فیلم "هفت دلاور" ساخته جان استورجس است که خود اقتباسی بود از فیلم حماسی "هفت سامورایی" به کارگردانی اکیرا کوروساوا. فیلم برخلاف بسیاری از فیلمهای جنگی مشابه لحنی پرنشاط دارد، مثلا به یاد آوریم فیلم معروف "نجات سرباز رایان" را به کارگردانی استیون اسپیلبرگ که فضایی جهنمی و مختنق از نورماندی ارائه داده بود.
فیلم مانند سایر ساختههای جورج کلونی، بافتی حرفهای و خوشساخت دارد و طبق معمول از پیشداوریها و کلیشههای هالیوودی رهایی ندارد. برای نمونه نگاه پرستایش به ارتش امریکا، اخلاق و مرامدوستی سرباز امریکایی و از سوی دیگر نگاه یکسویه به اروپاییان مثلا نوع نگاه کلیشهای به زن فرانسوی.
کیت بلانشت ایفاگر نقش تقریبا تنها زن فیلم است، زنی عبوس و درمانده که در مرگ برادر خود که در صفوف "نهضت مقاومت" به قتل میرسد، سوگوار است. همین زن با چه پشتکاری میکوشد افسر امریکایی را از راه به در ببرد، که البته افسر نجیب و عیالوار در برابر وسوسه "دلبر پاریسی" دست از پا خطا نمیکند!
جنگ هنر در اروپای مدرن
رژیم رایش سوم که از سال ۱۹۳۳ به قدرت رسید، بخش بزرگی از هنر مدرن اروپا را به عنوان "هنر منحط" محکوم به نابودی کرد. آدولف هیتلر، که خود در هنر صاحب ادعا بود، از درک و فهم هنر مدرن به کلی عاجز بود و دیگران نیز ناچار بودند از ذوق ابتدایی و سلیقه مبتذل "پیشوا" پیروی کنند.
در زمان تسلط رایش سوم، مأموران زیر فرمان یوزف گوبلز، وزیر فرهنگ و تبلیغات هیتلر، هزاران اثر هنری را از بین بردند یا در پستوهای بسته و غبار گرفته انبار کردند.
در جوار دشمنی با هنر مدرن، رژیم نازی به آثار هنری کلاسیک علاقه خاص داشت و بر آن بود که تمام ارثیه هنری اروپا را در موزه بزرگی در برلین، پایتخت آن روزی رایش سوم، گرد آورد.
فیلم جورج کلونی بر پایه کتابی از رابرت ادسل ساخته شده است که خود بر پایه ماجرایی واقعی به نگارش در آمده است.