«برای اینکه دستپخت دخترت حلال شود، او را ختنه کن!»
۱۳۹۶ بهمن ۱۷, سهشنبهششم فوریه روز جهانی منع ناقصسازی آلت تناسلی زنان نامگذاری شده است."ناقصسازی اندام جنسی زنان" به فرایندهایی گفته میشود که در نتیجه آنها اندام جنسی زنان تغییر پیدا میکند. این فرایندها به صورت عمدی صورت میگیرند و دلایلی غیرپزشکی دارند.
ناقصسازی اندام جنسی زنان در سطح جهانی مصداقی از نقض حقوق زنان است و انجام آن در یک جامعه عمق نابرابری بین دو جنس زن و مرد را در آن جامعه باز میتاباند.
به گزارش سازمان بهداشت جهانی بیش از ۲۰۰ میلیون زن و دختر زنده در جهان از سی کشور در آفریقا، خاورمیانه و آسیا قربانی ناقصسازی جنسی بودهاند. ناقصسازی جنسی زنان در میان مهاجرانی که از این مناطق آمدهاند و در کشورهای دیگر زندگی میکنند نیز مرسوم است.
به کانال دویچه وله فارسی در تلگرام بپیوندید
در سال ۱۹۹۷ سازمان بهداشت جهانی در بیانیهای مشترک با یونیسف، صندوق کودکان سازمان ملل متحد، ناقصسازی آلت تناسلی زنان را محکوم کرد.
طبق مشاهدات سازمان بهداشت جهانی ناقصسازی آلت تناسلی زنان به چهار صورت انجام میشود: در روش اول، پوست اطراف کلیتوریس همراه با قسمتی از کلیتوریس یا تمام آن برداشته میشود. به این روش کلیتوریدکتومی میگویند. در روش دوم، برداشتن لبهای کوچک واژن همراه با یا بدون بریدن کلیتوریس اتفاق میافتد. در روش سوم، قسمتهای بیرونی آلت زنانه را برمی دارند و واژن را میدوزند و تنها سوراخی کوچک را برای دفع ادرار و خون عادت ماهانه باز میگذارند. این روش به "ختنه فرعونی" نیز معروف شده است. روش چهارم، هر گونه عمل بر روی آلت تناسلی زنانه به دلایلی غیرپزشکی را دربرمیگیرد از جمله خراش دادن، سوراخ کردن، سوزن زدن، شکاف دادن و داغ کردن.
پیامدهای ناقصسازی آلت جنسی زنان
به گزارش سازمان بهداشت جهانی از عوارض مستقیم این عمل، درد و خونریزی شدید، تب، عفونت، مشکلات ادراری، شوک و مرگ است. از عوارض غیرمستقیم این ناقصسازی میتوان به مشکلات واژن، مشکلات قاعدگی، اختلالات زایمان و مشکلات جنسی اشاره کرد.علاوه بر اینها این عمل عوارض روحی شدید و مشکلات عدم اعتماد به نفس را در دختران پدید میآورد.
از آنجاییکه هرگونه عمل مرتبط با سکسوالیته یا اندام جنسی زنان در ایران و جوامع سنتی ماهیتی پنهانی دارد، سالها وجود این پدیده در ایران از چشم مردم و رسانهها دور مانده بود.
پراکندگی جغرافیایی ختنه زنان در ایران
برای اولین بار تحقیقی که کامیل احمدی، مردمشناس و پژوهشگر، در سال ۱۳۹۳ منتشر کرد نشان داد که ناقصسازی جنسی زنان در ایران نیز رواج دارد. این پژوهش که به صورت میدانی و در طی شش سال انجام شده بود شامل نقشهبرداری، پویش و مصاحبههای میدانی با منابع افــراد محلـی و چهرههای سرشناس بومی بود.
نتایج این تحقیق مشخص کرد که این عمل در چهار استان آذربایجان غربی، کردستان، کرمانشاه و هرمزگان انجام میشود.
پژوهش "به نام سنت" به سرپرستی کامیل احمدی نشان میدهد که چهار استان یاد شده، اشکال دیگری از خشونت علیه زنان را نیز بر زنان خود اعمال میکنند از جمله ازدواج کودکان، ازدواج تحمیلی، چندهمسری و گاهی قتلهای ناموسی.
پژوهشهای آماری تیم تحقیق به طور خلاصه نشانگر آن است که درصد دختران ختنه شده در استان هرمزگان حدود ۶۰ درصد بوده است. استان کرمانشاه با میزان ۴۱٪ در رتبه دوم قرار دارد. میزان ختنه دختران در استانهای کردستان و آذربایجان غربی به نسبت دو استان ذکر شده کمتر است.
بالاترین میزان ختنه دختران در جنوبیترین مناطق استان هرمزگان بهخصوص جزیره قشم قابل مشاهده است. به گفته احمدی، جزیره قشم بیشترین میزان ختنه زنان را در خاورمیانه به خود اختصاص داده است.
"ختنه زنان"؛ واژهای مناسب؟
هر چند برای ارجاع دادن به این پدیده از سه واژه مثله كردن، ناقصسازی جنسی زنان و ختنه زنان استفاده میشود، برخی کارشناسان استفاده از کلمه "ختنه" را در مورد زنان مناسب نمیدانند، زیرا معتقدند که واژه "ختنه" تداعیکننده عملی است که بر روی مردان انجام میشود و به نوعی مشروعیت مذهبی دارد. و این در حالی است که در مورد خاستگاه دینی عمل ختنهای که بر روی مردان انجام میشود و فواید و زیانهای آن نیز بحثهای فراوانی وجود دارد.
الگوی سنی
ختنه زنان درایران از الگوی سنی خاصی پیروی نمیکند. در مناطق جنوبی که هوا گرمتر است این ختنه بین چند ماهگی تا یک سالگی انجام میشود و در مناطق غربی ایران، از دو و سه سالگی تا قبل از سن مدرسه، کودکان دختر ختنه میشوند ولی روستا به روستا، این الگو میتواند تغییر کند.
طبق مشاهدات کامیل احمدی، ختنه زنان در ایران از نوع روش اول است که خفیفترین مدل بریدن آلت تناسلی زنانه در آن اتفاق میافتد. ناقصسازی جنسی زنان معمولا با تیغ تیز ریشتراشی یا چاقو صورت میگیرد و پس از آن روی آلت بریده، خاکستر تنور محلی یا آب سرد ریخته میشود.جدیدا برای این عمل از مواد ضدعفونیکننده نظیر بتادین و وسایلی چون گاز استریل نیز استفاده میشود.
انگیزهها
در مناطقی که دختران خود را ختنه میکنند از این عمل به نام "سنت" یاد میکنند. انگیزههای این عمل عمدتا فشارهای اجتماعی است و ریشه در باورها و فرهنگ این مناطق دارد، از جمله پذیرفته شدن در میان جوامع کوچک روستایی، بالا بردن شانس ازدواج برای دختران و دفاع از آبروی خانواده.
به گفته احمدی با قد کشیدن دختران در این مناطق، زنان دیگر به مادران توصیه میکنند: «برای اینکه دست پخت دخترت حلال شود، او را ختنه کن!»
برخی افراد میگویند که این رسم از طرف مراجع دینی توصیه شده بود و از این رو این عمل را بر روی دختران خود انجام میدادند و آن را یک دستور مذهبی میدانستند.
زنی ۳۳ ساله از روستای حجیج استان کرمانشاه که در تحقیق کامیل احمدی شرکت کرده است میگوید: « همســایه من دختری است که مادرش آلت او را ۳ بار بریده است ( چون به درستی ختنه نشـــده بوده). این دختر می گوید هیچ حس عشـــق یا تمایل جنســـی ندارد. از او پرسیدم مشـــــــکلی ندارد؟ گفت: حتی اگر تا صبح هم لمس شوم، هرگز چیزی احساس نمی کنم.»
بسیاری از کارشناسان مطالعات زنان، انگیزههای نهفته ریشه این عمل را در باورهای مردسالارانه متداول در این مناطق میدانند که قصد کنترل کردن رفتار جنسی زنان را دارند. احمدی معتقد است که عمل ختنه زنان در همه جای دنیا عملی است از" زن بر زن".
زنی ۲۷ ساله از روستای اورامان تخت در استان کردستان به تیم تحقیق میگوید: «اینجا زنی بود که در سـن ٢٠ ســالگی ازدواج کرد وقتی فهمیدن که ختنه نشده، گرفتنش و به زور ختنه ش کــــردن. خیلــــی اذیتش کردند. مردم میگفتن دختر بیحیا و ناپاکی است چون ختنه نشده بود. بعد اون، یک هفته توی رختخواب موند تا حالش بهتر شد.»
دلایل سکوت در برابر ناقصسازی
کامیل احمدی، سرپرست پژوهش یاد شده، در مصاحبه با دویچه وله میگوید: «تا پیش ازاین، در ایران برای کشف، آموزش و مطالعه درباره پدیده ناقصسازی جنسی زنان هیچ فعالیتی یا تحقیق مبسوطی توسط نهادهای دولتی و غیردولتی انجام نشده است.»
احمدی نپرداختن به این موضوع را در درجه اول ناشناخته بودن این پدیده میداند. در درجه دوم، به اعتقاد وی، کم بودن پراکندگی ختنه زنان نسبت به جمعیت ایران است که سبب کمتوجهی به آن شده است. دلیل دیگر نپرداختن به موضوع ختنه زنان از دید این پژوهشگر، "تابو بودن" موضوعاتی است که با مسائل جنسی زنان مرتبط است.
کامیل احمدی در ادامه میگوید: «از آنجاییکه این پدیده در میان اهالی سنیمذهب فرقه شافعی در چهار استان به صورت پراکنده دیده میشود، میتوان حدس زد که حکومت تمایلی ندارد در سنتهایی دخالت کند که ریشه مذهبی بین اقلیتها دارند. از طرفی میتوان گفت دولت بیم دارد که هرگونه دخالت حکومتی در این سنتها باعث تحریک اهالی مناطق مرزی شود.»
پرسش مهم این است که آیا عدم توجه به مقوله آموزش و رها کردن این مناطق با سنتهای غیرضروری بیشتر به شکافی که بین مناطق مرزی و مناطق مرکزی ایران وجود دارد دامن نمیزند؟ آیا همه شهروندان یک کشور نباید به صورت یکسان از فرایند توسعه اقتصادی و فرهنگی بهرهمند شوند؟
نقش آموزش و دیگر عوامل در کاهش پدیده
دو سال پس از انتشار گزارش اولیه ختنه زنان در ایران، کامیل احمدی به مناطقی برگشت که با تیم پژوهشیاش در آن تحقیق کرده بود و ضمن تحقیق دست به روشنگری درباره ناقصسازی اندام جنسی زنان زده بود. او میخواست تاثیر روشنگری تیمش را در کاهش آمار ختنه دختران در مناطق مورد بررسی بسنجد.
گزارش جدیدی که او در سال ۱۳۹۵ منتشر کرد، حاکی از کاهش چشمگیر آمار ختنه دختران در مناطقی بود که تیم او با هدف آموزش به آنجا اعزام شده بود.
تیم پژوهشی کامیل احمدی ده روستا را در یک استان انتخاب کرده بود و در آنها در خصوص مضرات ختنه دختران آموزشهای چهره به چهره به مردم محلی داده بود. این تیم سپس آمار ختنه دختران در این روستاهای آموزش دیده را با آمار ده روستایی مقایسه کرد که آموزش ندیده بودند.
آقای احمدی در مورد کاهش آمار مثالی میزند: «در زمان تحقیق اولیه در قشم، درصد ختنه زنان در میان گروههایی که من دربارهشان تحقیق کردم، ۶۲ درصد بود. پس از گذشت شش سال، آمارگیری جدید دراین منطقه نشان داد که درصد ختنه زنان به ۳۹ درصد رسیده است.»
احمدی درمورد نقش آموزش میگوید: «نتیجه این آمارگیری مجدد به ما اهمیت آموزش را در این جوامع روستایی نشان داد که اتفاقا با مقوله آموزش خیلی هم عجین نیستند. این پژوهش از طرفی نشان داد که ایران به عنوان یک جامعه سنتی چقدر آموزشپذیر است و از طرف دیگر آموزش چقدر میتواند در پایین آوردن سنتهای آسیبزننده به زنان موثر باشد.»
احمدی کاهش آمار ختنه زنان را مدیون مجموعهای از عوامل میداند. او از جمله به افزایش روشنگری و آگاهی مردم در نتیجه کارزارهای مطبوعاتی و پخش فیلم در این مناطق اشاره میکند. کاهش پایبندی به سنتها به عقیده احمدی در کاهش این آمار بین نسلهای جوانتر موثر است. علاوه براین، پس از فوت ختانها که مردم محلی به آنها "بی بی" میگویند کسی دیگر نمیتواند کار آنها را انجام دهد.
در ایران عدم حمایت دولتی و نبود گروههای غیردولتی سازمان یافته، مبارزه با ختنه دختران را مشکل میکند. با اینهمه، انتظار میرود که با وجود حساسیتهای جهانی به موضوع ختنه دختران و مقوله خشونت علیه زنان، راهکارهای قانونی برای ممنوعیت این پدیده اندیشیده شود.