بازتاب جهانی نامه سناتورهای آمریکایی به رهبران ایران
۱۳۹۳ اسفند ۲۰, چهارشنبهروزنامه "فرانکفورتر آلگماینه" در تفسیری پیرامون نامه سناتورهای آمریکائی مینویسد: «این اقدام را نمیتوان طور دیگری ارزیابی کرد، جز مداخله در مذاکرات در زمانی حساس، تخریب اتوریته رئیسجمهور و زیر سوال بردن او. این، عملی بیسابقه است. اگر چه این شک بجا است که توافق هستهای آتی در درازمدت مانع از دستیابی ایران به سلاحهای هستهای خواهد شد، اما این اقدام سناتورها نه از لحاظ حقوق سیاسی چندان شایسته است و نه از لحاظ سیاست قدرت.»
"نامهای سادهلوحانه "
در تفسیر نشریه "زوددویچه سایتونگ" نیز در این باره از جمله آمده است: «سناتورها با نامهی سادهلوحانهی خود به اوباما ضربه زدند، اما بیش از آن، وجهه آمریکا را خدشهدار کردند. حال باید از خود پرسید که که آیا میتوان ایالات متحده را به عنوان قدرتی دیپلماتیک جدی گرفت یا نه؟»
"تف سربالا "
مفسر روزنامه "نویس دویچلند" در این باره معتقد است: «اگر قصد نامطمئن بودن قدرتمداران حاکم بر ایران بوده، باید گفت که این اقدام "تف سر بالا" بوده است. شاید بهتر باشد که نویسندگان این نامه قدری هم به حقوق بینالملل بپردازند، هر چه باشد این حقوقبینالملل است که اساس مناسبات دو دولت و توافقنامههای چندجانبه قرار دارد و نه تبلیغات سیاسی در آمریکا.»
بلوکه کردن قدرت اوباما
نشریه محلی "نورنبرگر ناخریشتن" نیز یکی از تفاسیر امروز خود را به این موضوع اختصاص داده و مینویسد: «هیچ رئیسجمهور آمریکا جرأت این را نخواهده داشت، توافقنامهای با ایران به هموطنان خود ارائه کند که در آن امکان دستیابی ایران به سلاحهای هستهای وجود داشته باشد. برای اکثر جمهوریخواهان اما ظاهرا مسئله بر سر این است که هر یک از تصمیمات رئیسجمهور نامحبوب خود را تا زمانی که وی بر مسند قدرت است، بلوکه کنند. برای این بنیادگرایان فرقی نمیکند که چگونه آمریکا میتواند در چنین شرایطی قدرتی جهانی بماند و به وظایف و مسئولیتهای راهبری خود در جهان عمل کند.»
خرابکاری یا اشتباه خطرناک؟
در تفسیر نشریه اتریشی "استاندارد" در این باره آمده است: «آیا این اقدام خرابکاری یک نهاد یا حتی آنگونه که جو بایدن، معاون رئیسجمهور آمریکا گفته، اشتباهی خطرناک است؟ شاید بتوان گفت هر دو چیز. نامه ۴۷ سناتور جمهوریخواه اما بیش از همه، گواه محکم دیگری است بر این مدعا که نظام سیاسی آمریکا از کنترل خارج شده است. اینکه پارلمان یک کشور از لحاظ سیاسی اینگونه زیر آب رئیسجمهور خود را بزند، عملی است بیسابقه، حتی اگر جو مسموم حاکم در واشنگتن را درنظر بگیریم.»
شانس سوخته جمهوریخواهان
نشریه آمریکایی واشنگتن پست نیز در یکی از تفسیرهای خود به این موضوع میپردازد و از جمله مینویسد: «جمهوریخواهان با نامه خود تنها به یک چیز رسیدند و آنهم اینکه درباره مشکلات احتمالی توافقنامهای هستهای با ایران دیگر بهطور جدی بحث نمیشود. آنان این فرصت را داشتند تا اذهان را به ضعفهای چنین توافقنامهای معطوف کنند و بر فشارهای خود بیافزایند، تا اوباما شروط بهتری را در این توافقنامه بگنجاند. آنان اما به جای اینکار دست به اقدامی زدند که هیاهو به پا کرده و سبب ترساندن حامیان احتمالیشان شده است. حال رئیسجمهور آمریکا بهتر میتواند بهتنهایی تلاشهای خود برای رسیدن به توافقنامه هستهای را پیش ببرد.»
ایران پس از روحانی
و در پایان نگاهی میاندازیم به تفسیر نشریه بریتانیایی تایمز که در آن از جمله آمده است: «اشتباه بزرگ سیاست آمریکا نیاندیشیدن در این باره است که پدیدهی ترس و وحشت از خطری هستهای در دنیای پس از جنگ سرد چگونه عمل میکند. ایدهی اصلی در این بود که رهبرانی که منطقی فکر میکنند و چندان تمایلی به ریسک کردن ندارند، پیش از آنکه دست به عملی نابخردانه زنند، محاسبه کنند که حملهای اتمی به کشور خودشان چقدر لطمه خواهد زد. حال توافقی هستهای با کشوری میرود نهایی شود که از لحاظ منطقی و عقلانی خواستار رفع تحریمها است، اما همچنان فکر نامعقول نابود کردن اسرائیل را در سر میپروراند. به راستی چه اتفاقی خواهد افتاد، اگر از تحریمها کاسته شود و دولت روحانی وقتی مأموریت خود را انجام داد، جای خود را به دولتی تندرو بدهد؟»