بازآفرین شخصیتهای نیازموده
۱۳۹۹ اسفند ۲۵, دوشنبهپدر هوشنگ گلشیری کارگر ساختمانهای شرکت نفت بود و به این خاطر او دبستان و دبیرستان را در آبادان گذراند.
۲۰ ساله بود که به دانشکده ادبیات دانشگاه اصفهان رفت و چهار سال پس از آن ترانهها و بازیهای اصفهان را گرد آورد که به عنوان پایاننامه اش به چاپ رسید: «از ۲۰ سالگی تا یکی دو سال بعد از انقلاب از اول ابتدایی تا کلاسهای دانشگاه درس دادهام که به اخراج از دانشگاه انجامید. دو باری هم به زندان افتادهام در زمان شاه. به گمانم از ۲۲ سالگی چیزهایی نوشتهام. هم شعر گفتهام و هم داستان نوشتهام و هم نقد».
نخستین داستانهایش را در "جُنگ اصفهان" که خودش بنیاد نهاده بود، به چاپ رساند.
دویچه وله فارسی را در اینستاگرام دنبال کنید
۲۸ ساله بود که نخستین جُنگ داستانهای کوتاهش "مثل همیشه" از چاپ درآمد: «مسأله اساسی برای من در داستاننویسی شناختن انسان است».
۳۰ ساله بود که ماندگارترین اثرش "شازده احتجاب" را نوشت که در آن تداعیهای ذهن مردی را در حال مرگ با زبانی فاخر بازمیگوید تا فروپاشی سه نسل از شاهزادگان قاجار را در زنجیرهای از "خور و خواب و خشم و شهوت" بیان کند: «در داستان، روابط علت و معلول حاکم است. اما من میخواهم این جبر را برهم بزنم و با استفاده از شک و تردیدها و انعکاس واقعیت واحد در ذهنهای مختلف، آزادی را به انسان بدهم».
داستانهای او بازآفرینی و بازگویی پندارهای شخصیتها هستند و کمتر به توصیف واقعیات عینی میپردازند.
به کانال دویچه وله فارسی در تلگرام بپیوندید
۴۶ ساله بود که نشستهای هفتگی داستانخوانی و نقد داستانهای جوانان را بنیاد نهاد. این کار را تا پایان عمر ادامه داد و با گسترش آن به "کارگاه قصهنویسی" نویسندگان سرشناسی پرورد.
او از اعضای موسس "کانون نویسندگان ایران" بود و همواره برای از میان بردن سانسور میکوشید: «نشانه عقبماندگی جامعه است که نشود به صدای بلند حرف زد. از خانههای تیمی و اتاقهای دربسته چیز دندانگیری حاصل نخواهد شد. با تنگنظری نگذاریم که نویسندگان جوان ما به جای نوشتن داستانهای خوب، فیلمنامههای بد بنویسند و کتابهای بد ترجمه کنند و از آنها نویسندگان کوتوله به وجود آید».
هوشنگ گلشیری در ۶۲ سالگی در تهران درگذشت.