«ایرانیان هیچگاه آتشپرست نبودهاند، پرستار آتش بودهاند»
۱۳۸۸ اسفند ۲۵, سهشنبهاخیرا بعضی از روحانیون اصولگرا فتواهایی مبنی بر حرام بودن مراسم چهارشنبهسوری داده و پریدن از روی آتش را مصداق آتشپرستی عنوان کردهاند.
همچنین خواندن اشعاری همچون ’’زردی من از تو و سرخی تو از من‘‘ را حاجتخواهی از آتش دانستهاند.
دکتر شاهین سپنتا، پژوهشگر آیینهای ملی، میگوید این جشن تنها به نشانه زدودن ناپاکیها و پلیدیها توسط آتش انجام میشود و معنای دیگری ندارد.
دویچهوله:آقای دکتر سپنتا، چرا آخرین چهارشنبهی سال برای برگزاری مراسم چهارشنبه سوری انتخاب شده است؟
دکتر شاهین سپنتا: برای پاسخ به این سوال بهتر است ابتدا به ریشههای این جشن نگاهی داشته باشیم. ریشههای جشن چهارشنبهسوری به جشن آخرین گاهانبار سال یا آخرین ’’گاهانبار پنجه‘‘ باز میگردد که در پنج روز پایانی سال برگزار میشد. ایرانیان در آخرین روز گاهانبار پنجه، مقادیری هیزم را بر فراز بام خانه که بلندترین جای خانه بود، گرد هم میآوردند و در سپیده دم روز بعد آتشی را بر روی بام خانه روشن میکردند. چون باور داشتند که در چنین روزهایی ’’فرهوهر‘‘ درگذشتگان برای شرکت در جشن و شادی آنها به خانه سرمیزنند. در حقیقت این جشن در آستانهی رستاخیز طبیعت نشانهای از باور ایرانیان به زندگی پس از مرگ و ستایش نیکیهای نیاکان بوده، اما در گذر زمان این جشن در شب آخرین چهارشنبهی سال تثبیت شد. علت آن هم شاید این باشد که در فرهنگ ایران اگرچه همهی روزهای هفته فرخنده هستند، ولی در این میان چهارشنبه یک جایگاه ویژه داشته و از دیرباز گاه شادمانی و شور و سرور بوده است.
این قضیهی شب یک روز خاص، بیشتر به ماههای قمری برمیگردد که روز بعد، از زمان غروب خورشید شروع میشود. در مورد ماههای شمسی نباید قاعدتا شب چهارشنبه باشد، بلکه باید روز چهارشنبه باشد. چرا شب چهارشنبه؟
همان طور که گفتم، در آیین ایرانیان، آتشافروزی در سپیده دم آخرین روز پنجه برگزار میشد. بعد که این آیین به چهارشنبهی آخر سال تثبیت شد، آتشافروزی در سپیدهدم بتدریج جای خودش را به آتشافروزی در شب آخرین چهارشنبهی سال داد. یعنی در حقیقت چند ساعتی این مراسم و آیین آتشافروزی زودتر انجام میشود. یعنی به جای اینکه آن را در سپیده دم انجام دهند، در شب قبل از چهارشنبه انجام میدهند و با این کار به پیشواز نوروز میروند.
و فلسفه خود این آیین آتشافروزی چیست؟ پریدن از روزی آتش و خواندن شعری چون ’’سرخی تو از من، زردی من از تو‘‘ به چه دلیل انجام میشود؟
جشن چهارشنبهسوری از شمار جشنها یا سورهایی هست که ایرانیان باستان در طی سال برگزار میکردند و آتشافروزی و شادمانی در کنار آتش پاک و زندگیزا یکی از ویژگیهای این جشنها بوده است. گذر از آتش یا شادمانی در گرداگرد آتش پاک به نشانهی زدودن ناپاکیهای روان و تن انجام میشده است.
پس این ارتباطی با آتشپرستی آن طور که بعضیها اخیرا گفتهاند ندارد؟
هیچ گاه ایرانیان در طول تاریخ آتشپرست نبودهاند، اما همواره پرستار آتش و نگهدارندهی آتش بودهاند. چون آتش نزد ایرانیان پدیدهای ستوده و ارجمند بوده و از آن برای زدودن تاریکیها و افزایش پاکیها استفاده میکردند.
آیا این که گفته میشود خواندن شعر «زردی من از تو، سرخی تو از من» در حقیقت یک جور طلب و حاجت خواستن از آتش است و به این دلیل ممکن است با اعتقادات دینی مسلمانان منافات داشته باشد، به نظر شما درست است؟
این سرودهایی که در کنار آتش خوانده میشود، اینها همه به نشانهی تیمن و تبرک از آتش پاک و زندگیزاست. میدانید که ایرانیها هم برای آتش احترام خاصی قائل بودهاند. اما وقتی گفته میشود «زردی من از تو، سرخی تو از من» در حقیقت این پیام را نهفته در خودش دارد که ای آتش پاک! من هم میخواهم همچون تو پاک باشم. گرمیبخشندهی محیط باشم و همه جا را روشن کنم و با پلیدیها و سیاهیهای اهریمن، ستیز داشته باشم. در حقیقت ما این طلب را به این گونه است که مطرح میکنیم.
چهارشنبهسوری غیر از پریدن از روی آتش و خواندن این اشعار، رسمهای دیگری هم دارد، مثل فالگوش ایستادن و قاشقزدن. آیا اینها بعدا به این آیین اضافه شده یا این که از قبل بوده و فلسفهشان چیست؟
همهی این آیینهای زیبا مثل فالگوش، کجاوه اندازی، شالاندازی، قاشقزنی، فالکوزه، آجیل شیرین مشکلگشا، کوزهشکنی، گرهگشودن، قفلگشایی، پختن برخی غذاها مثل آش رشته، رشته پلو و اینها، اینها همه ریشه در باورهای کهن دارد و در مناطق مختلف ایران به شکلهای مختلف متناسب با شرایط و نظر مردم برگزار میشوند. همهی اینها به نشانهی تیمن و تبرک و طلب خیر و برکت، اول از پروردگار یکتا و بعد از همنوع است. همچنین برای این است که ما در آستانهی سال نو اندیشههای منفی را بزداییم و به دنبال نیکیها برویم و سال پربارتری را داشته باشیم.
آقای دکتر سپنتا، بیش از هزاران سال است که این آیین در ایران برگزار میشود، هرچند که ممکن است ظاهرش عوض شده یا تغییر کرده باشد. فکر میکنید آیا ممکن است با فشار، سرکوب و ممانعت از برگزاری آن یا با بیحوصلگی رایج در جامعه، این گونه مراسم و آیینها در معرض خطر قرار گیرد و روزی مضمحل شود؟
من فکر نمیکنم که به این سادگیها این جشنها را بتوان از روان یک ملت پاک کرد. به خاطر این که همان طور که خودتان هم گفتید، این جشنها از کوران حوادث جان سالم به در بردهاند و همچنان هم پایدار خواهند ماند. اما شاید بزرگترین آفت آیینهای ایرانی این باشد که ما فلسفهی زیبای آنها را درست نشناسیم و آنها را درست برگزار نکنیم و به جهانیان درست معرفی نکنیم. جشن چهارشنبهسوری یک جشن معنوی است و همان طور که گفتم، در آستانهی رستاخیز طبیعت به نشانهی ستایش نیکیها و نیکوییهای نیاکان ما برگزار میشده است. پس بهتر این است که برای پاسداشت این آیین زیبا ما همچنان به آن فلسفههای زیبا وفادار بمانیم. فلسفههای زیبایی که این جشنها بر پایهی آنها پایهگذاری شدهاند. سعی کنیم که آنها را از هیاهوهای روزمره و سیاستزدگی کمی دور کنیم و بیشتر به آن فلسفههای زیبا بپردازیم.
مصاحبهگر: میترا شجاعی