«ازدواج موقت، توهینی به كرامت زن»
۱۳۸۶ خرداد ۲۳, چهارشنبهاز زن و مرد، اصولگرا و اصلاح طلب، مدافع جنبش زنان یا حتی كسانی كه هیچ علاقهای به این جنبش ندارند، نسبت به عواقب تشویق صیغه هشدار دادهاند و وزیركشور را سخت شماتت كردهاند.
با این حال كافی است نام ازدواج موقت را به گوگل بدهید تا انبوهی از مشتاقان صیغه را بیابید كه آدرس الكترونیكی و حتی تلفن خود را به امید یافتن همسر موقت به اینترنت دادهاند، از جوان تا میانسال. اما یك چیز در میان این عده مشترك است. تقریبا ۹۹ درصد آنها پسران جوان یا آقایان هستند. شاید به همین دلیل هم هست كه زنان این چنین به پیشنهاد وزیر كشور برای تشویق جسورانه ازدواج موقت تاختهاند و آنرا رواج چند همسری، بی كرامت كردن زن و حتی پوششی برای فجشاء دانستهاند.
مهدی خلجی، پژوهشگر مطالعات اسلامی در واشنگتن، معتقد است كه مسئلهی ازدواج موقت چیز تازهای در ایران نیست. این كار از سالها پیش بطور رسمی صورت میگیرد. دفترخانههایی در تهران و شهرهای بزرگ وجود دارند كه صیغه را ثبت میكنند و آژانسهایی كه آقایون یا خانمها میتوانند به آنها رجوع كنند و كاندیداهای خودشان را انتخاب كنند.
او میگوید: «آنچه تازه است این است كه وزیر كشور دولت آقای احمدینژاد دارد رسما از آن صحبت میكند. طبیعتا جامعهی ایران جامعهی جوانیست. مسایل جنسی با ایدئولوژی اسلامی قابل حل نیست. نیازهای طبیعی انسان در ایدئولوژی اسلامی به دشواری پاسخ پیدا میكند. طبیعتا بعنوان دولت و حكومت ناگزیرند راهی برایش پیدا بكنند و نزدیكترین راه این است كه ببینند در شرعیت آیا راهحلی برای این مسئله درنظر گرفته شده است یا نه! در جامعهی امروزی طبیعتا اگر حكم صیغه به همان صورت كه در شرعیت آمده بخواهد اجرا بشود، یك هرج و مرج شدیدی را بوجود خواهد آورد و این بهرحال اگر بخواهد بعنوان یك حكمی كه دولت میخواهد اجرا بكند به مرحلهی عمل دربیاید، ناگزیر هست كه تعدیلها و ضابطهمندیهای بسیاری در آن ایجاد بشود»
اما چگونه میشود صیغه را به عنوان راهحلی برای جوانها درنظر گرفته بگیرند، درحالیكه صیغهی دختر جوان بدون اجازهی پدرش امكانپذیر نیست و طبیعیست كه كمتر خانوادهای در ایران با توجه به تابویی كه نسبت به این مسئله وجود دارد حاضر باشد مثلا دخترش را كه هنوز ازدواج نكرده و یا هنوز رابطهی جنسی نداشته به صیغهی كسی دربیاورد. و این را آقایان یا این پسرهای جوان هم میدانند كه برای ازدواج موقت باید دنبال زنان مطلقه، زنهای سن بالا و آنهایی بروند كه یكبار حداقل ازدواج كردهاند. پس چرا طرح موضوع تحت عنوان پاسخ به نیازهای جنسی جوانان طرح میشود؟ چه مشكلی را میخواهند با این كار حل بكنند؟
به گفته مهدی خلجی: «مسئلهی صیغه اساسا مسئلهی مذهبیهاست و نه مسئلهی كسانی كه پایبند مسئلهی مذهبی تقریبا نیستند. بخش عمدهای از جوانهای ایرانی بویژه در مسئلهی ارتباط سن دختر و پسر دیگر پایبند قوانین مذهب نیستند. یعنی الان اگر شما تهران رفته باشید یا شهرهای بزرگ ایران، میبینید كه دخترها و پسرها خیلی باهم احساس راحتی میكنند، حداقل باهم دوستاند و حتا تا مراحل دیگری هم پیش میروند، بدون اینكه مثلا از خودشان بپرسند آیا این كار حلال است یا حلال نیست، یا درست است از نظر شرعیت یا درست نیست و كم و بیش بسیاری از خانوادهها در ایران هم پذیرفتهاند تا یك حدودی روابط دخترشان را با پسری كه میخواهد با او ازدواج كند پیش از ازدواج، یا پسرشان با دختری كه میخواهد ازدواج كند. مسئلهی صیغه مسئلهی مذهبیهاست. مسئلهی یك خرده فرهنگ است در ایران و نه مسئلهی همهی جامعه. طبیعتا در آن خرده فرهنگ به این داستان از یك زاویهی كاملا متفاوتی نگریسته میشود. شما كاملا درست میگوید، یعنی اینكه خب دختر باكره حتا توی خانوادههای مذهبی هم خیلی بندرت پیش میآید كه پدرانشان و خانوادههایشان راضی باشند به ازدواج. ولی خب بسیاری از خانوادهها هم دخترهای جوانی دارند كه یكبار ازدواج كردند و شوهرشان درگذشته یا اینكه از شوهرش جدا شده و خانوادههایی هستند كه معمولا از لحاظ اجتماعی و اقتصادی جزو طبقات بالای جامعه محسوب نمیشوند و در آنجا این مسئله كموبیش قابل فهمتر و عملیتر هست تا اینكه در خود فرهنگهایی كه مذهبی نیستند یا مذهبی بودنشان خیلی سفت و سخت نیست و در بعضی موارد تسامح بهخرج میدهند.»
او میافزاید: «این معضل جمهوری اسلامیست در رابطه با مسایل جنسی. ببینید، از آغاز انقلاب تا امروز یكی از چالشهای مهم نظام سیاسی در ایران مسئلهی روابط جنسیست. این مسئلهی روابط جنسی یكی از دغدغههای جداییناپذیر ذهنیت ایدئولوژیك اسلامی هست. منتها این ایدئولوژی الان بر سر قدرت است و با مشكلات عینی و ملموس روبهروست و ناگزیر است به یك شكلی پاسخ بدهد. بهرحال جامعهایست كه از جنبههای گوناگونی در حال انفجار هست، مخصوصا جامعهی جوانش. شاید این ممكنترین راهحل برای یك ذهنیتی باشد كه الان حاكم هست. این نهایت ظرفیت ایدئولوژی اسلامی برای برخورد با مشكلات واقعی جامعهی ایران است.»
اگر بپذیریم كه این نهایت راهحلیست كه میتوانند پیدا بكنند، پس با هرج و مرجی كه بدان اشاره شد چه میتوانند بكنند و كدام تعدیلها را باید در آن بوجود آورند؟
خلجی در این مورد میگوید: «اولا نهاد ازدواج بطور كلی یك نهاد اقتصادیست و حالا چه ازدواج دائم و چه ازدواج موقت، و یكی از مسایلی كه پیش خواهد آمد این است كه یك عدهای كه متمكن هستند از نظر مالی میتوانند بطور رسمی و قانونی حرامسرا درست كنند برای خودشان و به دلیل اینكه بعد از اینكه این مدت صیغه، مثل قرارداد است دیگر، قرارداد میبندید شما كه یكسال مثلا یا ششماه یا حتا ده ساعت باهم باشید، این قرارداد كه تمام شد مرد در برابر زن یا زن در برابر مرد هیچگونه مسئولیت و تعهدی ندارد. خب بعدش ممكن است بچه از این ازدواج بهدنیا بیاید و تمام هنجارهای اخلاقی و اجتماعی جامعه كه جامعه بر آن بنا شده بهم میریزد. من هم مشكلی ندارم با بهم ریختن این، ولی باید آنهایی كه این را تجویز میكنند تصور روشنی از آیندهاش داشته باشند. نتیجهاش این خواهد شد كه هر كس پول بیشتر داشته باشد، زن بیشتری میتواند داشته باشد. و قانونیست كه به نظر من تجربهی تاریخی نشان داده كه یك قانونیست كه بیشتر الهام گرفته از سنت بردهداری در اسلام و سنت بردهداری جنسی را به نظر من احیا میكند.»
مهدی خلجی معتقد است كه صیغه قانونیست كه بیشتر مردسالار است، یعنی نیازهای جنسی مرد را تامین میكند تا نیازهای جنسی زن را. به تنوعخواهی مرد پاسخ میدهد تا اینكه واقعا بخواهد نیازهای زن را تامین بكند. به همین دلیل هم یك مرد میتواند همزمان چندین همسر را با ازدواج موقت داشته باشد. به نظر او ازدواج موقت هوسرانی بیحد و مرز و ناقانونمندی را برای مرد مجاز میكند و «به گواهی تاریخ و بیش از هر چیزی اگر از منظر حقوق بشر نگاه بكنیم، توهینیست به كرامت زن.»
مریم انصاری