"اتحاد زنان برای دمکراسی": جبههای فراگیر یا حزبی سیاسی؟
۱۳۹۱ اردیبهشت ۱۹, سهشنبه
«مادر بزرگهای ما در ۱۳۳۲ فریاد زدند ما باید در سیاست کشور دخالت کنیم. امروز ما نوهها تصمیم داریم آن فریاد را عملی کنیم و ایرانی آزاد و دمکراتیک با برابری کامل جنسیتی بسازیم.»
این بخشی از بیانیه اعلام موجودیت تشکل "اتحاد زنان ایران برای دمکراسی" با نام اختصاری "آزاد" است. رویا طلوعی، ویکتوریا آزاد، فریبا داودی مهاجر و عصمت بهرامی به همراه چندین زن فعال دیگر موجودیت این تشکل را در ۱۱ فروردین ۱۳۹۱ اعلام کردند.
آنگونه که در سایت رسمی این تشکل آمده، انتخاب این تاریخ به سبب آن است که در این روز مهرانگیز منوچهریان، اولین سناتور زن ایران موفق به دریافت جایزه جهانی صلح حقوق بشر از سوی سازمان ملل شد.
با عصمت بهرامی یکی از موسسان این تشکل درباره اهداف و برنامههای اتحاد زنان گفتوگو کردهایم.
بشنوید: گفتوگو با عصمت بهرامی
دویچه وله: خانم بهرامی تشکل اتحاد زنان ایران برای دمکراسی تشکیل شده و شما هم یکی از اعضای هیئت مؤسس آن هستید. آیا این تشکل یک حزب سیاسی است؟
عصمت بهرامی: باید بگویم که این تشکل یک تشکل فراحزبیست و یک مضمون فراحزبی دارد و به دنبال ایجاد فرصتهای برابر جنسیتی برای زنان و مردان در عرصهی سیاسی ایران است.
ولی اهدافی که شما در مرامنامهتان ذکر کردهاید کاملاً سیاسی هستند. شما چه طور میخواهید فراحزبی عمل کنید، یک تشکل داشته باشید و به اهداف سیاسی برسید؟
اتحاد زنان ایران برای دمکراسی که به اختصار "آزاد" خوانده میشود، هدفش این است که بر بستر تحولات دمکراسیخواهانهی ایران در جهت ایجاد روند دمکراسی تلاش کند. طبیعیست که در این راستا سیاسی هم هست و باید در عرصهی سیاسی هم حرف و نظر داشته باشد. ولی همزمان خواست این تشکیلات بهجز تحقق دمکراسی، افزایش نقش زنان در قدرت و ساختار سیاسی آینده است، با این شعار که نیمی از عرصهی سیاسی حق ما و سهم ماست. در واقع در جریان روند دمکراسیخواهانهی ایران هیچ مجموعه و جریانی نمیتواند اظهار کند که سیاسی نیست. طبعاً ما هم سیاسی هستیم. ولی آنچه برای ما اهمیت دارد در رابطه با مسئلهی سیاسی ایران نقش سازندهی همهی آحاد مردم ایران اعم از زن و مرد است. بهویژه به دنبال ایجاد فضایی برای احقاق حقوق و مطالبات زنان و بهکارگیری فرصت و ظرفیتهای برابر جنسی برای سهم درخور خودمان در ساختار سیاسی آینده کشور هستیم. طبیعیست که سیاسی هم باشیم.
این صحبتهایی که شما کردید و باز هم تأکید میکنید که شعارتان این است که نیمی از عرصهی سیاسی حق زنان است، به اضافه آن چیزی که در مرامنامه و اساسنامهی شما آمده، نشان میدهد که بهدست آوردن قدرت سیاسی هدف شما است. این دقیقاً چیزیست که یک حزب سیاسی هم میخواهد. چرا شما ابا دارید از این که نام حزب یا سازمان سیاسی روی خودتان بگذارید؟
کاملاً مشخص است. عنوان ما هست "اتحاد زنان ایران برای دمکراسی" و شما اگر به مجموعهی این مؤسسین و افرادی که این جریان را بهوجود آوردهاند نگاه کنید، متوجه میشوید که از گروه و طیفهای فکری متفاوت در این اتحاد حضور دارند. از گرایشات دمکراتیک مذهبی مثل هواداران آقای بروجردی گرفته تا افرادی که در گذشته پایگاههای سیاسی چپ داشتند و حتی ملیون، کسانی که با تشکیلاتی مثل جبههی ملی همکاری میکنند. تمام این افراد که بههرحال با گذشتهی سیاسی متفاوت در این جریان جمع شدهاند، همه به این نقطه نظر رسیدهاند که با بهوجود آوردن یک تشکیلات زنانه که بتواند با عملکردش و با رویکردهای زنانه به تنوع جامعه سیاسی ایران احترام بگذارد، در جهت برقراری یک گفتوگوی مشترک و همکاری و تعامل منطقی با مجموعهی جریانات سیاسی دیگر باشد، اقدام کنند.
شما اشاره کردید طیفهای مختلفی در این اتحاد وجود دارند و همان طور هم که خودتان گفتید از طرفداران آیتالله بروجردی تا طیف چپ و اصلاحطلبان همه در آن هستند. آیا وجه مشترک اینها فقط جنسیتشان است؟
وجه مشترک همهی ما جنسیت و متحول کردن مجموعهی جریان سیاسی موجود است. در واقع نگاه به مطالبات سیاسی آینده با رویکردهای زنانه. ما به دنبال این هستیم که چهرهی سیاست را با ایجاد نگاه و رویکرد زنانه به مجموعه جریانات سیاسی و روند تحولات آینده ایران متحول کنیم.
نگاهی به تاریخ کشورهایی که این مرحله گذار را طی کرده و به سطحی از دمکراسی رسیدهاند، نشان میدهد که در آن کشورها این گونه تشکیلات خاص زنانه برای پیشبرد اهداف زنان را دیده نمیشوند، بلکه زنان سعی کردهاند در همان نیروها و احزاب موجود سیاسی بخش زنان را هرکدام با طیفهای سیاسی مختلف خودشان تقویت کنند و علاوه برآن بهواسطهی زن بودنشان روی بحثهای جنسیتی هم کار کنند. فکر نمیکنید این کاری که شما کردید یک کار جدید و امتحاننشده است و ممکن است نتیجه ندهد؟
اتفاقاً ما در جریان تحولات تاریخی کشور خودمان و بهویژه در منطقه چه در گذشته و چه در جریان تحولاتی که کل منطقه در سالهای اخیر داشته، این مهم را آموختیم که صرف نظر از توانمندیهای مدیریتی، شجاعت، امکانات علمی و اجتماعی زنان، همیشه گروههای سیاسی حتی وقتی مدافع دمکراسی بودند، در نهایت زمانی که به قدرت میرسند، زنها همیشه به حاشیه رانده شدهاند و ارتقاءشان همیشه تحت کنترل نظارت مردسالارانه واقع شده و این تجربه تجربهی میلیونها زن در داخل و خارج ایران است.
ما انقلاب خودمان و انقلابهای منطقه را تجربه کردیم و نه تنها انقلابهای منطقه در شرایط و زمان فعلی، بلکه اگر شما یک نگاه کوتاه به تاریخ مبارزات منطقه داشته باشید، میبینید که در الجزایر علیرغم این که زنان واقعاً با شجاعت تمام برای رسیدن و رهایی از استعمار دوش به دوش مردان جنگیدند، ولی در نهایت وقتی جریانات سیاسی و مردان به قدرت رسیدند، به کنار رانده شدند. این مسئله گویای یک تراژدیست که در تمام انقلابهای منطقه جاری بوده است. شما میتوانید یمن را در سال ۱۹۶۰ به خاطر بیآورید که گرچه زنان در این منطقه دوش به دوش مردان علیه حکومت ظالم جنگیدند ولی در نهایت با تغییر رژیم به برابری حقوقی نرسیدند و حقوق و مطالباتشان نادیده گرفته شد.
همین الان هم در جریانات اخیر با وجود اینکه ما در قرن بیستویکم داریم زندگی میکنیم، میبینید که چه در تونس و چه در مصر متأسفانه فردای روز پیروزی، زنان در عرصهی سیاست نادیده گرفته شده و به کنار رانده شدند و هیچ جایی برای سهمخواهی برای آنها باقی نماند. بنابراین ما نیاز به چنین تشکیلاتی را، که صرفاً خاستگاههای زنانه و مطالبات زنان را شامل شود، در منطقه و در کشور خودمان بهویژه احساس میکنیم.
ما فکر میکنیم با وجود میلیونها زن مبارز و آگاه در ایران و همین طور هزاران زن ایرانی در خارج از ایران و پیوند اینها با همدیگر، در واقع همدلی و همیاری این دو بخش از جامعه با یکدیگر، ما میتوانیم منشاء تحولات خیلی بزرگ در عرصهی رسیدن به مطالبات و خواستههای زنان در ایران شویم و هم پایگاهی برای بهوجود آوردن این امکان در منطقه باشیم.
این چیزهایی که شما اشاره کردید با توجه به نمونههایی که در کشورهای منطقه بهوجود آمده، مثل مصر و یمن و جاهای دیگر، و اینکه بعد زنان کنار گذاشته شدند، این در حقیقت به این معنیست که شما قصد دارید به طور مشخص در ایران آینده، اگر تغییری روی داد یا مثلا انتخابات آزادی برگزار شد، دقیقاً مثل یک سازمان یا یک حزب اهدافتان را اعلام کنید و بر فرض از مردم بخواهید در رأیگیری یا انتخاباتی که هست به برنامههای شما توجه کنند و به برنامههای شما رأی دهند. این تنها راهیست که در حقیقت میشود نقش زنان را در قدرت حفظ کرد. آیا درست است؟
حتماً این طور خواهد بود. یعنی ما برای خودمان یک وظیفهای تعریف میکنیم که در فردای دمکراسی ایران در صحنهی سیاست برای رسیدن به دمکراسی در مرحلهی اول و رسیدن به مطالبات و خواستهای زنان در مرحلهی بعد باشیم و حتماً با این شعار و خواستهای خودمان به میدان خواهیم آمد و حتماً مبارزهی سیاسی خواهیم کرد.
این که نام "اتحاد" روی این تشکیلات گذاشتهاید، در حقیقت یک نوع جبهه است بهخصوص با توجه به این که طیفهای گوناگون هم در آن حضور دارند. ما با نگاهی به تاریخ معاصر ایران میبینیم که متأسفانه جبههها در ایران نتوانستهاند خیلی موفق عمل کنند. حال دلایلش خارج از حوصلهی این بحث است. ولی ما تجربهی جبههی ملی را داشتیم، بعد از انقلاب تجربهی اتحاد جمهوریخواهان را داشتیم که اینها هیچ کدام نتوانستند جبهه بودن و متکثر بودنشان را حفظ کنند و بعد از مدتی تبدیل به یک سازمان یا حزب سیاسی شدند. آیا این تجربه را شما دوباره میخواهید تکرار کنید؟
ما معتقدیم از آنجایی که مطالبات زنان ویژه است، فقط مطالبات حزبی و یا تشکیلاتی و ایدئولوژیک نیست. مطالبات زنان بهویژه در منطقهی ما و در کشور ما زیر تسلط ایدئولوژی غالبی که وجود دارد، در واقع بهتر است بگویم ایدئولوژی اسلام، در حقیقت به این صورت است که مطالبات زنان و خواستهای زنان هیچ وقت دیده نمیشود و مجموعه جریانات سیاسی ایران بیتوجه از کنارش رد میشوند. ما به دنبال این هستیم که این مطالبات را برجسته کنیم و خواستهای بهحق زنان را در فردای دمکراسی ایران فریاد بزنیم و بهعنوان زنانی که هم خواهان برقراری دمکراسی در ایران هستیم و هم برای مطالبات زنان به میدان آمدهایم، این خواستهها را مطرح کنیم و به جلو برویم.