آیا تلاشهای صلح خواهانه مرزهای گروهی را پشت سرخواهد گذاشت؟
۱۳۸۶ آبان ۳۰, چهارشنبهدویچهوله: خانم منصوری، شما در پاسخ به دبیرکل حزب موتلفه که گفته است، جبههی مشارکت تهدیدات علیه ایران را بزرگنمایی میکند گفتهاید، این خطر جدیست و سیاستهای دولت نهم، ایران را در وضعیت حساسی قرار داده است. آیا بجز هشداردادن دربارهی تهدیدها، حرکتی هم در این زمینه میکنید؟
آذر منصوری: این بحث را با توجه به شکلگیری دولت نهم و یکدستشدن حاکمیت در کشورمان از همان ابتدا ما پیشبینی میکردیم و برای این پیشبینی برنامهها و فعالیتهایی را هم در دست اجرا داشتیم. چون از ابتدای حرکت اصلاحطلبان شاید بیشترین تاکید و بیشترین مبنای اصلاحطلبان دوری از هرگونه جنگ و در واقع پرداختن به زمینههای صلح بود. این یک مسئله بسیار مورد تاکید جبههی ما بوده است و از سالهای گذشته هم ما برنامههای مختلفی را در ارتباط با صلح برگزار کردیم. چون واقعا اعتقاد جدی داریم که ما نیاز به صلح داریم و صلح یک پایگاهیست که بتواند تداعیگر حقوق بشر و بهخصوص دموکراسی که در برنامهی ما هست ازابتدای فعالیت دموکراسیخواهان در ایران را فراهم بکند.
کانون مدافعان حقوق بشر به ریاست خانم شیرین عبادی با تاکید بر مسئلهی صلح وحقوق بشر که شما به آن اشاره کردید، فراخوانی برای تشکیل شورای ملی صلح داده است. از حزب شما انتظار حمایت مستقیم و روشن از این حرکت را میشود داشت؟
همانطور که گفتم، البته هر تحرکی که در راستای تقویت صلح و اصلاحطلبی، چه در کشور ما و چه در جوامع دیگر صورت بگیرد ما به طور جدی نه تنها برنامههایمان مغایرتی با این برنامهها ندارد، بلکه حمایت هم خواهیم کرد. منتها، همانطور که گفتم این حرکت و این تحرک را از مدتها پیش و شاید یکسال و نیم گذشته ما شروع کردیم و از همه گروههای فعال در کشورمان دعوت کردیم و برنامههای متعددی را در ارتباط با صلح برگزار کردیم و بیانیههای مختلفی را هم در این ارتباط صادر کردیم و به طور طبیعی ما در این زمینه هم دغدغه داریم و این فعالیت در راستای برنامهی ما هست. منتها من فکر میکنم برای اینکه این مسئله بتواند یک مسئلهی فراگیر بشود، نه تنها گروههای درگیر در کشور ما و کسانی که به طور جدی به مسئلهی صلح اعتقاد دارند به عنوان یک مسئلهی مبنایی باید نسبت به این مسئله توجه بکنند، بلکه نیاز به گروههای دیگری که در خارج از کشور ما هستند و آنها هم دغدغهی این مسئله را دارند، مسئلهی صلح مورد توجه قرار بگیرد. من فکر میکنم این نکته نکتهای قابل تامل و توجه است. منتها ما یک ملاحظه داریم در مورد این مسئله و آن هم این است، تحرکاتی که در شرایط فعلی چه در کشور ما و چه در جوامع دیگر برای صلحطلبی و همکاری با صلحطلبان دارد انجام میگیرد، نباید بهگونهای باشد که باعث تحریک جنگطلبان بشود. و این مسئله به عنوان یک ملاحظهی جدی، همانطور که گفتم، باید مورد نظر و توجه همهی دوستان قراربگیرد.
من جمع بکنم حرفم را: در شرایط فعلی هم ما ارکان جبهه برنامههایی را در ارتباط با صلح دارند برگزار میکنند، حتا به شهرهای مختلف ایران سفر میکنند، آکسیونهایی را در ارتباط با صلح برگزار میکنند و بهطور طبیعی فکر میکنم اگر همه گروههای اصلاحطلب درگیر با این مسئله بشوند، بتواند یک حرکت همهجانبهتری را در کشور ما شکل بدهد که این حرکت بتواند اثرگذاری خودش را بهخصوص بر مواضع تصمیمگیران و مسئولین ما در پرهیز از هرگونه تندروی و اظهارنظرهایی که منجر به جنگ میشود، اثر خودش را داشته باشد.
یعنی به نظر شما کانون مدافعان حقوق بشر با تشکیل کمیتهی موقت برای صلح دچار تندروی شده؟
نه، نه! من بههیچوجه چنین ادعایی را ندارم، منتها گفتم این دوستان هم باید به این مسئله توجه و دقت کافی داشته باشند که هرگونه رفتاری که باعث تحریک جنگطلبان بشود، باید از دستور کار خارج بشود. همانطور که پیشنهاد ما برای جامعه جهانی پیشنهاد گفتوگو و مذاکره هست، باید این مسئله را هم در داخل کشورمان به طور جدی در دستور کار قرار بدهیم و همه گروههایی که دغدغه صلح را دارند و وقوع جنگ در کشور و در جهان، به نوعی بتوانیم هماهنگی ایجاد بکنیم که آنها را هم دربربگیرد. منظور من این است. وگرنه، گفتم، هر حرکتی که در کشور ما برای صلح صورت بگیرد، به طور طبیعی ما مدافع آن حرکت خواهیم بود.
اگر اشتباه نکنم، آقای رمضان زاده خواهان ایجاد یک جبهه نجات ملی شدهاند. آیا این قضاوت صحت دارد که تمایل جبههی شما بیشتر به سمت ایجاد ائتلاف با اصولگرایان هست، تا مثلا کانون مدافعان حقوق بشر؟
چنین مسئلهای مطرح نیست. گفتم، وقتی مبانی را در دستور کار قرار بدهیم و تحقق مبانیای که مورد نظر ما هست، به عنوان مثال مسئلهی صلح، ممکن است که این مجموعهای را هم از گروههای اصولگرا و هم از گروههای اصلاحطلب دربربگیرد. بنابراین من فکر میکنم با درنظرگرفتن مبانی به هیچوجه نمیشود مرزبندیی را مخصوصا در ارتباط با صلح مورد نظر قرار داد. زیرا بسیاری از گروههای اصولگرا هم این دغدغه را ممکن است داشته باشند و هرقدر ما اگر به نتیجه فکر بکنیم در مورد حرکتی که شروع کردهایم و داریم به انجام میرسانیم، فکر میکنم این مرزبندیها نقش کمتری را بتواند داشته باشد و بطور ثانوی اثرگذاری کمتری را هم خواهد داشت.
من قبلا هم گفتم، وقتی ما به مبانی توجه کنیم، حرکتهایی را که بر مبنای رفتارهایمان مورد نظر قرار میدهیم، این مرزبندیها را مشخص میکند. ممکن است در یک مسئلهی کار ما مرزبندیهایمان کاملا شفاف باشد، ولی در مورد مسئله صلح فکر میکنم قائلشدن هر مرزبندی نتیجهی هر حرکت و نتیجهی حرکاتی را که آغاز شده است با مشکلات جدی مواجه بکند.
خانم منصوری، فکر میکنید که آیا شعار صلح میتواند به یکی از محوریترین شعارها برای انتخابات بعدی تبدیل بشود؟
فکر میکنم که، البته اگر به این مسئله همهی گروهها بپردازند، قابل توجه هست. ولی این مرزبندی که متاسفانه میان روشنفکران و توده مردم شکل گرفته و به وجود آمده است، نباید مجددا در انتخابات این مرزبندی تجلی پیدا بکند، و باید از گفتمانی استفاده بشود که این گفتمان مورد توجه و مورد اقبال آحاد ملت ایران قرار بگیرد. اگر که این تا زمان انتخابات بتواند یک شکل این چنینی را بهخودش بگیرد، شاید بتواند به عنوان یک شعار محوری دربیاید.
مصاحبهگر: مریم انصاری