آلفرد کینزی و شناخت رفتارهای جنسی
۱۳۹۲ اسفند ۱۹, دوشنبهآلفرد چارلز کینزی (۱۹۵۶ - ۱۸۹۴)٬ دانشمند آمریکایی٬ از پژوهشگران مهم سکسشناسی در قرن بیستم بود. این جنسیتپژوه در اصل در زیستشناسی و حشرهشناسی تخصص داشت.
او در میانه سده گذشته با دید علمی محض به بررسی رفتارهای جنسی پرداخت و زمینهساز دگرگونیهای گسترده در اخلاق جنسی اجتماع در ایالات متحده شد: تحولاتی که تابوزدایی از مسائل جنسی٬ پذیرش تدریجی آنها و رواداری در مورد نیازها و گرایشهای جنسی در میان اکثریت مردم را در پی داشتند، آن هم مستقل از پاسخهای سنتی و مذهبی که در پی شکلدهی به زندگی دو جنس بوده و هستند.
به این مفهوم٬ کینزی با انتشار دو کتاب "رفتار جنسی انسان مذکر" و "رفتار جنسی انسان مونث" که به "گزارشهای کینزی" معروف شدند٬ در سالهای پس از جنگ جهانی دوم از زمینهسازان تابوزدایی از پژوهش در عادتهای جنسی بود. در این کتابها که هزاران نسخه از آنها در سراسر دنیا به فروش رفتند، نه تنها بررسی رفتارهای جنسی مردان و زنان٬ بلکه ارضای جنسی افراد نابالغ و حتی نوزادان نیز به چشم میخورد.
آغاز کار
کینزی در سال ۱۸۹۴ در شهر هوبوکن ایالت نیوجرسی آمریکا به دنیا آمد و فرزند سوم خانوادهای مذهبی بود. در کودکی از بیماریهایی مانند نرمی استخوان و تبهای روماتیسمی رنج میبرد٬ در دوران مدرسه گاهی رابطهای تنشآمیز با والدین خود داشت و بهدلیل ضعف جسمی٬ در کلاس ورزش شرکت نمیکرد. نوشیدن مشروب٬ رقص و کشیدن سیگار نیز در خانوادهاش چندان پذیرفته نبود.
در بیستسالگی برای تحصیل در رشته زیستشناسی خانه پدری را ترک کرد. تحصیلات خود را پس از دانشگاه بُودن که کرسی زیستشناسی آن معروف بود٬ در دانشگاه هاروارد ادامه داد. کینزی از ابتدای جوانی سالها به تحقیقات حشرهشناسی مشغول و در کارش موفق بود.
پژوهشهای او در باب آمیزش جنسی از سال ۱۹۳۶ در دانشگاه و با برگزاری دورههایی برای مشاوره ازدواج آغاز شد. از آنجا بود که گردآوری اطلاعات درباره رفتارهای جنسی زنان و مردان را طی مصاحبههایی آغاز کرد. اولویت پرسشهای او نه موضوعهایی مانند رابطه دو جنس یا بارداری٬ بلکه دادههای آماری درباره ارضای جنسی بود.
او با اطلاعات آماری نشان داد چه درصدی از زنان و مردان خودارضایی یا رابطه جنسی خارج از زندگی مشترکشان داشتهاند.
نگاهی از دریچه جنسیت
در سال ۱۹۴۷ "موسسه پژوهشهای جنسی کینزی" با اقدام این محقق در دانشگاه ایندیانا پدید آمد. کینزی تا آن زمان هزاران نمونه از تجربههای جنسی را برای کتاب "رفتار جنسی انسان مذکر" گرد آورده بود. او دریافته بود که پژوهشهای علمی و آماری ناچیزی در باب رفتار جنسی انسان وجود دارند.
کینزی به "نظریه فرگشت" (تکامل) چارلز داروین، زیستشناس بریتانیایی٬ و دگرگونی انواع جانداران معتقد بود. انسان هم برای او گونهای حیوان بود که امیال طبیعی و شهوانی متنوع خاص خود را دارد.
از دریچه جهانبینی زیستشناسانه او٬ تنها تجرد٬ پرهیزکاری در امور جنسی و ازدواج دیرهنگام اختلال بهشمار میرفتند و همجنسگرایی نیز امری طبیعی بود.
با این تصورات از انسان و باور به تنوع در امکان ارضای میل جنسی برای هر دو جنس٬ کینزی در پی آزادی ارتباط٬ بهدور از محدودیتهای اجتماعی بود. در سالهای دهه ۱۹۴۰ هنوز در بسیاری از ایالتهای آمریکا همجنسگرایی و ارتباط جنسی میان سفیدپوستان و سیاهپوستان مجازات در پی داشت. از این جهت دو کتاب کینزی در باب رفتارهای جنسی شوکی برای جامعه آمریکا بودند.
انتقاد از روشها
مخالفان کینزی به او بیبندوباری و همجنسگرایی نسبت دادهاند. علت بعضی انتقادها گردآوری گسترده دادههایی درباره رفتارهای جنسی بود که طی ۱۵ سال تحقیق٬ با پاسخهای هزاران شهروند آمریکایی بهشرط فاش نشدن نامهایشان به دست آمده بودند.
بسیاری از دادههای آماری پژوهشهای او از پرسشنامههایی با بیش از ۳۰۰ سوال به دست آمده بودند. این روش با حریم خصوصی افراد مرتبط و در سالهای پایانی دهه ۱۹۴۰ یافتن افرادی برای پاسخ به آنها دشوار بود.
گروههای محافظهکار مسیحی نیز بر این زیستشناس در بررسی رفتارهای جنسی خرده میگرفتند: کینزی برای پژوهشهایش از صدها مورد آمیزش جنسی ویدیوهایی تهیه کرد و از همکارانش نیز میخواست با همسر یا شریک زندگی خود در این کار شرکت کنند. بخشی از پژوهشهای او نیز بر پرسشهایی از روسپیها و همجنسگرایان استوار بودند.
منتقد سرسخت او جودیت ریسمن٬ دانشمند علوم ارتباطات، معتقد است که دیدگاههای کنیزی از جمله درباره ارضای جنسی در کودکان بر تجربههای بزهکارانه کودکآزاران استوارند٬ عامل افسارگسیختگی هستند و از نظر اخلاقی و حقوقی جای سوال دارند. این استاد دانشگاه لیبرتی آمریکا در کتاب خود "جنایتهای کینزی و پیامدهای آن" او را به باد انتقاد گرفت و پذیرش تجاوز جنسی را به وی نسبت داد.
کتاب دوم کینزی درباره "رفتار جنسی انسان مونث" نیز در سال ۱۹۵۳ با مخالفتهایی روبهرو شد: کینزی در آن کتاب نوشت بیش از ۶۰ درصد افراد مونث در تحقیقات او خودارضایی داشتهاند٬ ۲۸ درصدشان تجربههای همجنسگرایانه و بیش از سه درصد نیز تجربههایی با حیوانها داشتهاند. این دادهها نیز باعث موضعگیریهایی علیه او شدند.
«روشنگری»
کینزی در پاسخ بعضی انتقادها به این موضوع اشاره میکرد که در پژوهشها٬ مسئول ثبت دادهها و گردآوری واقعیتهاست٬ نه داوری اخلاقی.
او در کتاب "رفتار جنسی انسان مونث" در این باره نوشت: «باید آشکارا گفت که هدف اصلی پژوهش ما وسعت بخشیدن به شناخت و دانستهها در زمینهایست که اطلاعات و دادههای علمی محدودی درباره آن وجود داشت.»
کینزی در دورهای، هدف خود را "روشنگری در امور جنسی" میدانست. او برای نمونه مخالف برنامههای دولتیای بود که در مدرسهها بهجای آموزش سازمانیافته به دانشآموزان٬ آنها را به خویشتنداری در برابر جنس مخالف تشویق میکردند.
با وجود انتقادهای اخلاقی و علمی از کینزی حتی پس از مرگ او در سال ۱۹۵۶ از دید بسیاری٬ آزادی جنسی در آمریکا و دیگر کشورهای غربی پس از سالهای دهه ۱۹۶۰ از جمله نتیجه تحقیقات او هستند و آثار وی در نوع خود کمسابقه بودهاند.