1. پرش به گزارش
  2. پرش به منوی اصلی
  3. پرش به دیگر صفحات دویچه وله

آغاز سال تحصیلی و آرزوی تحصیل به زبان مادری

طاهر شیرمحمدی۱۳۸۷ مهر ۲, سه‌شنبه

بخشی از کودکان ایرانی که در خانه به زبان‌های غیرفارسی صحبت می‌کنند، سال تحصیلی امسال را نیز با آرزوی برآورده نشده آموزش به زبان مادری خود آغاز کردند. این در حالی است که اصل ۱۵ قانون اساسی ناظر بر مجاز بودن این امر است.

https://p.dw.com/p/FNhi
تظاهرات برای بهره‌مندی از حق آموزش به زبان مادری در ایران. عکس از آرشیو
تظاهرات برای بهره‌مندی از حق آموزش به زبان مادری در ایران. عکس از آرشیو

عدم تدريس زبان اقلیت‌های قومی در مدارس ایران، آشنايی کودکان را با شکل نوشتاری و ادبی زبان مادری خود دشوار کرده است. فرهنگ و زبان اقلیت‌های‌ قومی کشور در زیر مجموعه "خرده فرهنگ"، "زبان های محلی، بومی" و "گویش" تعریف می شوند.

بنظر دکتر صدیقه عدالتی محقق وجامعه شناس ایرانی مقیم آلمان، این تعریف نادرست و غیرعلمی است. وی اشاره می کند که دولت در قبال این فرهنگ ها و زبان ها تابه‌حال سیاست عادلانه‌ای را اتخاذ نکرده است. بنظر دکتر امیلیا نرسسیانس محقق و مدیر گروه انسان‌شناسی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران، عدم تدریس به زبان مادری سبب شده است که افت تحصیلی در مدارس محل زندگی اقلیت‌های قومی ایران افزایش یابد. بخش فارسی دویچه وله، به مناسبت آغاز سال تحصیلی در ایران و مشکلات کودکانی که در ایران آرزوی تحصیل به زبان مادری خود را دارند، با صدیقه عدالتی و دکتر املیا نرسسیانس گفت‌وگو کرده است.

مشکلات کودکان برای آموختن زبان مادری

در اول ماه مهر، آغاز سال نو تحصیلی در ایران بار دیگر نظر دولت، جامعه و مردم به موضوعاتی چون، "افت تحصیلی در مناطق سکونت اقلیت‌های قومی"، "عدم تدریس زبان مادری"، "فشارهای روحی و روانی کودکان" و بالاخره "اجرا نشدن اصل 15 قانون اساسی" که تحصیل به زبان مادری را درمدارس کشور قانونیت بخشیده، جلب می شود.

افت تحصیلی در مناطق ملی و قومی کشور

کارشناسان وزرات علوم و آموزش و پرورش تایید می کنند که افت تحصیلی و درصد بی سوادی در مناطق زندگی اقلیت‌های قومی، بیشتراز نقاطی است که کودکان به زبان فارسی صحبت می کنند. امیلیا نرسسیانس کارشناس امور کودکان دو زبانه معتقد است که ایران کشوری است چند فرهنگی و چند زبانی، ولی تکثر فرهنگ ها و زبان ها به دلیل تحمیل تکزبانی، مشکلات عدیده ای را در راه تعلیم و تربیت کودکان غیر فارس زبان بوجود آورده است. این کودکان که در محیط خانواده به زبان های مادری خود سخن گفته اند در مدارس مجبورند به زبان دیگری تعلیم و تربیت ببینند. دکتر نرسسیانس اضافه می کند: به‌ویژه دانش آموزان ابتدائی که نخستین بار به سر کلاس‌ها آمده اند، دچار "شوک زبانی" می شوند. به‌طوری‌که آموزش و پروش برای مناطق زندگی اقلیت‌های قومی کشور کارشناسانی را تربیت کرده است که بتوانند "شوک زدائی" کنند.

تدابیر دولت برای مقابله با افت تحصیلی

امیلیا نرسسیانس در خصوص تدابیر دولت برای مقابله با افت تحصیلی در مناطق قومی کشور چنین توضیح می دهد: « تحقیقاتی که از سوی دانشگاه، وزارت‌علوم و وزارت آموزش و پرورش انجام شده، نشان می‌دهد که در اکثر استان های دوزبانه، افت تحصیلی وجود دارد. پس دولت نسبت به این مسئله بی تفاوت نیست. ولی چه کارهائی را انجام دادند؟ یکی از کارها این است که بچه های دو زبانه زودتر وارد مدرسه می شوند. مثلا آنها سه ماه قبل وارد مدرسه می شوند و طی این سه ماه با محیط زبان فارسی آشنائی پیدا می‌کنند. راه دیگر هم که در حال حاضر من هم در برنامه ریزی آن شرکت می کنم، برنامه ریزی تربیت استادان و معلمانی است که بتوانند در محیط های دو زبانه کار کنند. این یک دوره فوق لیسانس کارشناسی ارشد است که آموزش و پرورش متولی آن است. یعنی استاد باید به مشکلات دانش آموزان دو زبانه آگاه باشد. یک رابطه دوجانبه باید ایجاد بشود یعنی خودش هم با زبان دیگری آشنا گردد تا بتواند سرویس بهتری را ارائه دهد».

خانم امیلیا نرسسیانس در ادامه به کمی بودجه آموزش و پرورش اشاره می کند که در نتیجه آن برای رشد و اعتلای زبان‌های دیگر رایج در کشور سرمایه‌گذاری نمی‌شود.

مشکلات روحی و روانی کودکان

یکی از دلایل افت تحصیلی در مدارس مناطق زندگی اقلیت‌های قومی کشور را، کارشناسان مشکلات روحی و روانی دانش آموزان دانسته‌اند. در این زمینه صدیقه عدالتی جامعه شناس توضیح می دهد که در استان‌هائی که تعلیم و تربیت به زبان مادری شان نیست، افت تحصیلی، درصد بی سوادی و تعداد مردودین بالاست: « مسئله مهمی که دولت، آمورزش و پرورش و کارشناسان تعلیم و تربیت به آن توجه نمی‌کنند، این است که کودکان از لحاظ روحی و روانی تحت تاثیر قرار می‌گیرند و در مرحله نخست اعتماد به نفس خود را ازدست می‌دهند. چون وقتی به مدرسه می‌روند و می‌بینند که تحصیل به زبانی است که با آن آشنائی ندارند، این را نقص خودشان می‌بینند و اعتماد به نفس خود را ازدست می‌دهند."

راه حل: تغییر سیاست نظام در قبال تکثر زبانی

برخی از زبان‌شاسان و جامعه‌شناسان قومی به دولت اعتراض می کنند که تابه‌حال در دانشگاه‌های کشور بخش زبان های قومی و ملی را دائر نکرده است. این صاحب‌نظران، دولت ایران را متهم می‌کنند که سیاست نابودی زبان و فرهنگ قومی آن‌ها را دنبال کرده است. آن‌ها سال‌هاست با جمع آوری طومار و برگزاری مراسم مختلف می‌کوشند، نظرجامعه و دولت‌مردان را به تدریس زبان مادری در حوزه‌های زندگی اقلیت‌های قومی کشور جلب کنند. این گروه، همچنین بر این باور هستند که سیاست دولت برای کاستن مشکلات کودکانی که به زبان های دیگری مثل کردی، بلوچی، ترکمنی و ترکی آذری و غیره صحبت می کنند، چاره ساز نبوده است. صدیقه عدالتی جامعه‌شناس ایرانی با تائید این نگرش پیشنهاد می‌ کند که بایستی سیاست کلی نظام نسبت به فرهنگ ها و زبان های مختلف رایج در کشور تغییر یابد:

« نخستین اقدامی که دولت باید بکند اجرای ماده 15 قانون اساسی است. نه تنها دولت خودش بطور سیستماتیک و رسمی اقدامی در این خصوص نمی کند، اگر از طرف خود مردم و از اندیشمندان "غیرفارس" هم اقدام شده، سعی کرده است اینها را از بین ببرد. این نشان می دهد که دولت مسئله زبان را یک مسئله سیاسی و امنیتی می‌ بیند و تا زمانی‌که این بینش را دارد، ماده 15 قانون اساسی هیچ‌وقت اجرا نخواهد شد».

کمی بودجه برای زبان‌های مادری

اما بسیاری از کارشناسان معتقدند که بویژه در سال‌های اخیر نظر دولت و مردم نسبت به زبان‌ها و فرهنگ های قومی و ملی تغییر یافته است. امیلیا نرسیانس محقق دانشگاه تهران ضمن تایید این مسئله، به کمی بودجه آموزش و پرورش اشاره می کند:

« من فکر می کنم که آمورزش و پرورش ما به‌خاطر بودجه کمی که دارد، مجبور می‌شود روی زبان فارسی سرمایه‌گذاری کند. ولی برای زبان‌های دیگر نیز تمهیداتی اندیشیده شده است. مثلا برای زبان ارمنی در سطح دانشگاه رشته زبان و ادبیات ارمنی وجود دارد. در مورد کردها هم که ما شنیدیم تشکیل شده. به عبارت دیگر، ممکن است این برنامه‌ها جهانشمول نباشد، اما به هر حال خوشبختانه در این سال‌ها گوشه‌چشمی به مسئله "دو زبانه ها" انداخته می شود و آموزش و پرورش و وزارت علوم هم سعی می کنند که در این زمینه ایفای نقش کنند. ولی در مورد زبان ترکمن ها، بلوچ ها یا اقلیت های زبانی، فرهنگی و قومی دیگر، هنوز اقدامی نشده است».

دکتر صدیقه عدالتی جامعه شناس نظر دیگری دارد. وی به تبعیض نهادهای دولتی اشاره می‌کند و مثل می آورد که وزارت آموزش و پرورش ایران، برای کشور تاجیکستان که فارسی زبان است صدها هزار جلد کتاب درسی رایگان منتشر کرده، ولی تابه‌حال کمترین هزینه را برای رشد و اعتلای زبان اقلیت‌های قومی کشور صرف نکرده است: « کمی بودجه بهانه است. چون هر‌وقت صحبت از ترویج زبان فارسی در داخل و خارج از کشور بوده، دولت بودجه کاملی تامین کرده است. دولت باید همان رفتاری را که با زبان فارسی در پیش گرفته با زبان های دیگر هم داشته باشد که این حداقل فرضیه تبعیض بین زبان‌ها را از بین می برد."

زمینه اجرائی تحصیل به زبان مادری

در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، حق تدریس به زبان مادری اقلیت‌های قومی ساکن کشور به رسمیت شناخته شده است. در اصل 15 قانون اساسی کشور می‌خوانیم: «استفاده از زبان‌های محلی و قومی در مطبوعات و رسانه‌های گروهی و تدریس ادبیات آنها در مدارس، در کنار زبان فارسی آزاد است». بنابراین، دولت ایران حق آموزش زبان مادری را به رسمیت شناخته، اما هنوز آن را به مرحله اجرا درنیاورده است. حال با توجه به زمینه قانونی تحصیل به زبان مادری، چگونه این اصل باید اجرا شود؟

امیلیا نرسسیانس، محقق دانشگاه تهران به اقدامات دولت در این باره اشاره می کند: « ما یک قانون داریم که منع نمی کند. یک موضوعی هم داریم که به نوع تحقیقات و نگرش دو سازمان تعلیم و تربیتی کشورمربوط می‌شوذ. آن‌ها هم نگرش مثبتی را نسبت به این موضوع شروع کره‌اند. یعنی جای امیدواری هست که کشور متوجه این باشد که زبان‌های متفاوت در واقع گنجینه های مهمی هستند. اگر دولت بتواند یک ادیب کرد، ترک، بلوچ ، عرب و یا هر کس زبان دیگری را تربیت کند، در واقع به گنجینه معنوی و ادبی خود اضافه کرده است. من فکر می کنم زمینه اجرائی آن شروع شده است. ما کنفرانس‌هایی با موضوع دوزبانگی داریم. مقاله‌ها، رساله‌ها و پایان‌نامه‌هائی با موضوع دو زبانگی نوشته و در مجلات زبان‌شناسی و تعلیم و تربیت انتشار می‌یابد».

دکتر امیلیا نرسسیانس در ادامه صحبت هایش به این مسئله اشاره می کند که در جامعه ایران نگرش به زبان های قومی در حال تغییر است و تحصیل به زبان مادری، برای بسیاری از کودکان ایرانی، در آینده میسر خواهد شد. ولی دکتر صدیقه عدالتی جامعه شناس نسبت به این مئسله خوشبین نیست:

« با گذشت حدود ۳۰ سال از تاسیس جمهوری‌اسلامی‌ایران، هنوز هیچ‌گونه اقدامی در این‌باره انجام نگرفته است. تا زمانی‌که زبان اقلیت‌های قومی غیرفارس را خطری برای خودشان می بینند و تا زمانی‌که مسئله را یک مسئله سیاسی و امنیتی قلمداد می کنند و فکر می کنند که یادگرفتن این زبان ها خطری است برای امنیت دولت، در این مسئله نمی توان خوشبین بود».

صحبت یه چند زبان امری بدیهی

هم صدیقه عدالتی و هم امیلیا نرسسیانس تاکید می کنند که در دنیای کنونی صحبت کردن به دو یا چند زبان، امری بدیهی است. امیلیا نرسسیانس آرزوی خود را چنین بیان می‌کند: « من به انسان‌هائی که در ارومیه بدنیا آمده‌اند و بنا به شرائط جغرافیائی قادرند یک زبان دیگری نیز یاد بگیرند، غبطه می خورم و آرزو می کنم جزو آن‌ها بودم." نرسسیانس اشاره می کند که امروزه صحبت به چند زبان جزو امتیازات و آرزوی انسانها شده است.

حال پس از سپری شدن حدود ۳ دهه از انقلاب ایران، هنوز تدریس به زبان مادری برای بسیاری از کودکان ایرانی یک آرزوی دست نیافتنی شده و این خواست بخشی از جامعه ایران، تابه‌حال جامه عمل نپوشیده است.

پرش از قسمت در همین زمینه

در همین زمینه