دادخواهی خانوادههای اعدامیان سیاسی
۱۳۸۹ فروردین ۲۱, شنبهدر سالهای اخیر صدای "دادخواهی" قربانیان نقض حقوق بشر در ایران رساتر از گذشته به گوش میرسد. خانوادههای اعدامشدگان دهه ۱۳۶۰، بخصوص تابستان ۱۳۶۷، فعال شدهاند و در کارزاری در کنار چهرههای گوناگون فعال در عرصه حقوق بشر، برای دادخواهی و مطرح کردن آنچه بر گروهی از دگراندیشان در ایران رفته است، با افکار عمومی جهان تلاش میکنند.
دویچه وله با ایمان شیرعلی، یکی از سخنگویان این کارزار، در این مورد گفتوگو کرد. پدر ایمان شیرعلی، ایرج شیرعلی، زندانی سیاسیبوده و در سال ۱۳۶۱ اعدام شده است.
دویچهوله: آقای شیرعلی، مدتی است که این خبر منتشر شده که کارزار تدارک دادگاه بینالمللی برای رسیدگی به کشتار زندانیان دههی ۱۳۶۰ شکل گرفته است. بانیان این کارزار چه کسانی هستند؟
ایمان شیرعلی: بخش اعظم کسانی که در تدارک تشکیل این دادگاه هستند یا از بازماندگان افرادی که در دههی ۶۰ در زندانهای جمهوری اسلامی کشته شدهاند هستند یا جزو جان بهدربردگان این کشتار، یعنی کسانی که به عنوان زندانیان سیاسی طی دهه ۶۰ در زندان های رژیم بودند؛ به اضافه مجموعه متنوعی از فعالان سیاسی و اجتماعی، حقوقدانان و افرادی که در زمینههای متفاوت فعالاند.
انگیزه بانیان این کارزار برای شکل دادن به آن چه بوده است؟
فکر میکنم بسیاری از ایرانیان میدانند که ابعاد دستگیریها و کشتاری که جمهوری اسلامی در دههی ۶۰ علیه فعالان سیاسی به آن دست زد، بسیار عظیم بوده است. بیشتر خانوادهها از اقوام و خویشان خود کسانی را سراغ دارند که در این دهه، به خاطر مخالفتشان با رژیم جمهوری اسلامی دستگیر، زندانی، شکنجه یا اعدام شدهاند.
ابعاد این جنایت به حدی وسیع است که آمار اصلی و دقیق آن هنوز در دست ما نیست. خصوصاً در تابستان ۶۷ که زندانیان سیاسی را که بعضاً حتی حکمهای خود را نیز گذرانده بودند، در ابعاد بسیار وسیع قتل عام کردند و در گورهای دستهجمعی در گورستانهایی مانند خاوران به خاک سپردند.
انگیزه ما در وهله اول، دادخواهی است و این که دنیا این جنایت عظیم علیه بشریت را به رسمیت بشناسد و افکار عمومی جهان نسبت به این جنایت آگاهی پیدا کنند. چون ما فکر میکنیم هنوز آن حدی که باید مردم دنیا نمیدانند در دهه ۶۰ چه اتفاقی در ایران افتاده است. به همین دلیل در وهله اول میخواهیم اذهان عمومی را در این رابطه آگاه و سپس دادخواهی کنیم. در واقع، به دنبال عدالتخواهی هستیم و به عنوان کسانی که عزیزانمان را در این دهه از دست دادهایم، میخواهیم به این جنایات رسیدگی شود.
شما به اختصار از هدفتان گفتید؛ اما برای رسیدن به اهدافی که در نظر دارید، چه راهی را میخواهید در پیش بگیرید؟
ما تحقیقیات گستردهای را انجام دادهایم و به راههای متفاوتی فکر کردهایم که ببینیم چگونه میتوانیم چنین کارزاری را پیش ببریم. در وهله اول، به فکرمان رسید که به دادگاههای بینالمللی رسمی مانند دادگاه لاهه مراجعه کنیم و بتوانیم از طریق قضایی جمهوری اسلامی و یا سران آن را مورد پیگرد قانونی قرار بدهیم.
پس از تحقیقاتی که در این زمینهها داشتیم و مشاورههای طولانی با حقوقدانان متفاوت، به این نتیجه رسیدیم که عملاً چنین راهی برای ما وجود ندارد که بتوانیم به عنوان افراد عادی از دولت جمهوری اسلامی یا سران آن شکایت کنیم.
چون به خصوص در ارتباط با دادگاه لاهه، اولاً یا باید شورای امنیت سازمان ملل این شکایت را مطرح کند یا دولتها باید این مساله را طرح کنند و پرونده را به دادگاه لاهه ارجاع بدهند. دوماً جمهوری اسلامی اصلا این دادگاه را قبول ندارد و وقتی کشوری امضا نکرده باشد و این دادگاه را به رسمیت نشناخته باشد، آنها هم نمیتوانند محاکمهاش کنند.
وقتی درهای دادگاههای بینالمللی را بسته دیدیم، به این نتیجه رسیدیم که بهترین راه این است که یک دادگاه مردمی و به اصطلاح نمادین تدارک ببینیم و "دادگاه راسل" که در دهه ۷۰ میلادی توسط برتراند راسل تدارک دیده شد و به جنایات دولت امریکا در زمان حمله به ویتنام اختصاص داشت را الگوی خود قرار دادیم.
از قانونمندیهای این دادگاه برای تشکیل یک دادگاه نمادین که هدف آن در وهله اول آگاهسازی افکار عمومی بینالمللی است، استفاده کردیم. چنین دادگاهی با توجه به شرایط حال حاضر ایران و سرکوبهای اخیری که اتفاق افتاده است و به این ترتیب افکار عمومی جهان آمادگی لازم را دارد، میتواند اهرم فشار بسیار مؤثری باشد که دولتهای متفاوت دنیا بیش از این چشم خود را روی اتفاقهایی که طی این ۳۰ سال در ایران افتاده است، نبندند.
برای پیشبرد کارزارتان تا چه حد با اطلاعات سازمانهای حقوق بشر کار میکنید و تا چه حد با این سازمانها در ارتباط هستید؟
ما با فعالان سازمانهایی که در زمینه حقوق بشر فعالیت میکنند، در ظرفیت فردی کار میکنیم. به این شکل که خود این فعالان، به صورت فردی، در این کارزار مشارکت دارند. پروندههایی هم که تشکیل شدهاند، متاسفانه آنقدر زیاد هستند که ما باید دقت کنیم، بخش محدودی از آنها را مطرح کنیم که بتواند در آن چارچوب زمانی ما بگنجد. ولی در خصوص مسائل حقوقی و مسائل حقوق بشری، همانطور که گفتم، فعالان این سازمانهای معتبر جهانی با ما همکاری تنگاتنگی دارند.
آقای شیرعلی، دامنه این کارزار چگونه است؟ خانوادههای داخل ایران هم با آن در ارتباط هستند؟
بله، ما با خانوادههای جانباختگان دهه ۶۰ که در ایران به سر میبرند هم تماس داریم و بخشی از آنان با ما در زمینههای متفاوت همکاری میکنند و عضوی از این کارزار هستند. البته تصدیق میکنید که توضیح جزییات این مساله نمیتواند با توجه به شرایطی که وجود دارد، مناسب باشد و اجازه بدهید من به همین توضیح کفایت کنم.
دادگاه نمادینی که گفتید، کی و کجا قرار است برگزار شود؟
به پیشبرد این کارزار بستگی دارد و این که ما تا چه حد در مراحل متفاوت تدارک آن موفق هستیم. البته قرار نیست این بحث تا چند سال آینده طول بکشد و تلاش ما برگزاری هرچه سریعتر این دادگاه است. فاکتورهای مختلفی و از جمله سازماندهی هیأت منصفه متشکل از افراد سرشناس بینالمللی که قرار است در این دادگاه حضور داشته باشد نیز در این زمینه نقش دارد.
به تدارک خود دادگاه هم بستگی دارد که از دو جلسه تشکیل خواهد شد که یک جلسه آن کمیسیون حقیقتیاب خواهد بود که به شکایات، شواهد و مدارکی که ما تنظیم میکنیم و به این دادگاه میبریم، رسیدگی میکند و جلسه دوم هم همان دادگاه است که حکم نمادین خود را صادر میکند.
ما داریم تلاش میکنیم این پروسهها را به جلو هدایت کنیم و در اسرع وقت این دادگاه را برپا کنیم. منتها با توجه به تجربهای که داشتیم و توجه به این که دولت جمهوری اسلامی صددرصد مخالف برگزاری چنین دادگاهی است و تلاشاش را خواهد کرد که از برگزاری آن جلوگیری کند، روی جزییات این دادگاه تا روزهای نزدیک به برپایی نهایی آن، تاکید زیادی نخواهیم کرد تا بتوانیم به کارمان سرعت ببخشیم و موفقیت کارمان را تضمین کنیم.