۹ ژانویه ۱۸۹۰: خنده تلخ از طنز تند
۱۳۹۴ دی ۱۹, شنبهکورت توخولسكی (Kurt Tucholsky) نزد دوستداران ادبيات انتقادی در ايران، نامی آشنا است اما تا سال پيش هيچ كتابی از او به فارسی ترجمه و چاپ نشده بود. اين در حالی است كه او در كشور خود پرخوانندهترين نويسنده دوره جمهوری وايمار آلمان در سالهای ۱۹۱۸ تا ۱۹۳۳ بوده است.
علی عبداللهی در پيشگفتار كوتاه ولی روشنگر خود بر ترجمه كتاب "خرده فرمايشهای آقای پتر پانتر" دليل كمتوجهی در كشور ما به توخولسكی را از جمله اختلاف سليقه در برداشت از طنز و ويژگیهای زبانی طنز اين نويسنده میداند. با اين وجود، عبداللهی مترجم و معرف خوبی برای توخولسكی بوده است.
كورت توخولسكی ۱۲۶ سال پيش در برلین زاده شد. در سال ۱۹۲۶ در زندگينامه طنزآميزی درباره خود نوشت: «حيف كه من را عوضی به دنيا آوردند. تا جايی كه يادم میآيد، در روز ۹ ژانويه ۱۸۹۰ به عنوان كارمند مجله ولت بونه Weltbühne در برلين زاده شدم. به نوشته روزنامه ميسباخر آنتسايگِر، پيشينيان من روی درخت مینشستند و دست توی دماغشان میكردند.»
در پانزده سالگی پدرش را از دست داد. غم نبود پدر مهربانش كه انسانی آرام، سر به زير و در كار خستگیناپذير بود، او را تا پايان عمر رها نكرد.
او همواره در پی يافتن پدر جانشينی برای خود بود و اين شخصيت را در زيگفريد ياكوبسون از اديبان و ناشران بهنام زمان يافت. توخولسكی در مقابل، مادرش را شخصيتی قدرتطلب و خودمدار ترسيم كرده و او را ملكه بیتاج خوانده است.
اندوه و هيجان زندگی در خانواده از يک سو و اوضاع ناآرام سياسی و اجتماعی از سوی ديگر، به طنزهای توخولسكی، مزه تلخ و تندی داده و نوشتههايش را به طنز سياه نزديک كرده است.
پدرش از بازرگانان يهودیتبار آلمانی بود كه به پرورش آزاد فرزندانش اهميت بسيار میداد. به همين خاطر، نام كورت را در مدرسه فرانسوی نوشت. دبيرستان فرانسوی در برلين آن زمان، از مدارس ليبرال به شمار میآمد.
با اين حال، كورت در مدرسه يک شورشی تمام عيار بود، به طوری که معلمها، زبانهای آلمانی و فرانسوی و روش آموزش و پرورش كهنه را يكپارچه به ريشخند و نيشخند میگرفت. كار به جايی رسيد كه مادرش او را به دبيرستان ديگری فرستاد اما بیاعتنايی كورت به مدرسه بيشتر و نمرههای درسی او بدتر شد.
سرانجام تنها با کمکهای آموزگاران خصوصی بود كه به دانشگاه راه يافت. در دانشگاه هم سرش بيشتر گرم نوشتن و سرودن بود تا رشته حقوق. خودش دراینباره گفته بود: «اين همه قال و مقال درباره حقوق مالكيت رومی به چه درد میخورد، وقتی كه بعد از گذشت يک هفته ديگر حق نداشته باشی حقوق ماهانهات را قانونی از كارفرما درخواست كنی.»
يكی از سلسله متنهايی كه توخولسكی در فرانسه نوشت، زندگينامه خيالی انسانی پس از مرگ است. اين متن به روحيه او چنان نزديک است كه بخشهايی از آن میتواند بازتاب انديشه و احساس نويسندهی آن به شمار آيد.
در جايی از اين زندگينامه نوشته بود: «همه عمر، گرسنه ام بود: گرسنه پول، گرسنه زن و هنگامی كه رفع شد، گرسنه سكوت، آه آرامش، گرسنه كمال، اينكه ديگر بايدی در كار نباشد، ديگر نخواهی در درازای زمان دو دو بزنی.»
توخولسكی تا ۱۲ سال پيش از مرگش كه در آلمان زندگی میكرد و از پركارترين نويسندگان و روزنامهنگاران زمان بود.
يكی از علتهايی كه او را بر آن داشته بود جز با نام خود، با چهار نام مستعار ديگر هم مطلب منتشر كند، همين پركاريش بود.
برای نمونه در سال ۱۹۲۱ جز چندين ترانه و قطعه تئاتر و نامههای بسياری كه به دوستان و نزديكانش فرستاد، بيش از ۲۰۰ اثر طنزآميز و تحليلی برای روزنامهها و مجلات گوناگون چپگرا نوشت.
با اوج گرفتن نازيسم و فاشیسم در آلمان او كه به ميهن و ملت خود عشق میورزيد، روز به روز افسردهتر شد تا جايی كه در سالهای آخر عمر ديگر دستش به قلم نمیرفت. در سال ۱۹۲۴ به فرانسه رفت و ديگر جز برای ديدار دوستان به آلمان بازنگشت.
هرچند در پاريس و در سالهای آخر عمرش در یکی از شهرهای سوئد چيزهايی نوشت و منتشر كرد اما هرچه نازيسم بيشتر در آلمان جا میافتاد، شور و شوق او برای نويسندگی كمتر میشد.
آخرين يادداشتی كه از او آمده سه كلمه است كه به صورت پلكانی نوشته و روند زندگيش را ترسيم كرده است: «گفتن، نوشتن، سكوت.»
كورت توخولسكی در روز ۲۱ دسامبر ۱۹۳۵ در سوئد خودكشی كرد. از اين نويسنده تاكنون سه كتاب از سوی انتشارات افراز در تهران به فارسی منتشر شده اند. "خرده فرمايشهای آقای پتر پانتر"، "بعضیها هيچوقت نمیفهمند" و "قصر گريپسهولم".