۳۱ مه ۱۸۱۷: شعرهایش شعار آزادی
۱۳۹۵ خرداد ۱۱, سهشنبهگئورگ هِروِگ (Georg Herwegh) از خانواده فرادستی نبود اما به خاطر هوش سرشارش توانست به مدرسه برگزیدگان شهر راه یابد.
از آغاز پرشور و شر بود و در ۱۹ سالگی به خاطر درگیری با مسئولان دانشگاه از ادامه تحصیل الهیات و حقوق محروم ماند.
به محض اینکه مجبور شد در ارتش محلی ولایتش خدمت کند، از زادگاهش به سویس گریخت و از آنجا به انتشار سرودهها و مطالب دیگر انقلابی و تحریک مردم علیه حکومتهای محلی پرداخت.
۲۴ ساله بود که جُنگی از سرودههای پرشور با مضمون "آزادی، برابری و برادری" یعنی شعارهای انقلاب کبیر فرانسه منتشر کرد و خلق خود را به یگانگی و شورش علیه دیکتاتوری فراخواند:
"برآرید خاج از زمینها همه
بسازید شمشیر از اینها همه
بکوبید پولاد را پهن و تیز
که گردد رهابخش گاه ستیز"
از آن پس آوازهاش چنان در حکومتهای ولایتی آلمان پیچید که مانند یک فرماندار پیروز جرات کرد به آلمان بازگردد. شهری نبود که او به آنجا پا بگذارد و مورد استقبال دهها هزار علاقهمند قرار نگیرد. تنها هنگامی که با پادشاه پروس دیدار کرد، رسانهها یکپارچه به انتقاد از او پرداختند و او را از یک ستاره ادبی و سیاسی به یک ورشکسته هنری مبدل ساختند.
اما پس از چندی هِروِگ با اما زیگموند (Emma Siegmund) دختری از خانوادههای فرادست برلین آشنا شد که مانند او پشتیبانی از فرودستان جامعه را شعار زندگی خود قرار داده بود.
۲۶ ساله بود که با او ازدواج کرد و تا پایان عمر در کنارش به نبرد با دیکتاتوری پرداخت. حتا یک بار با سپاه کوچکی متشکل از کارگران آلمانی از پاریس به سوی آلمان تاخت و پس از شکست از نیروهای آلمانی، قلم تندش را متوجه نیروهای محافظهکار و مرتجع ساخت:
"بپا خیز ای کارگر بیهراس
و نیروی خود را به نیکی شناس
اگر زور بازوت خواهد همی
ز کار ایستد چرخها در دمی"
گئورگ هروگ در ۵۸ سالگی در شهر لیشتنتال در جنوب آلمان درگذشت.