۲۳ ژانویه ۱۹۸۶: پیکرتراش بحثانگیز
۱۳۹۴ بهمن ۳, شنبهدر سال ۱۹۲۱ در شهر کرِفلد در غرب آلمان زاده شد. در آغاز کار میخواست پزشک کودکان بشود ولی استعداد و علاقه هنری او بر دانش طبیعیاش میچربید. در ارکستر مدرسه ویلون سل مینواخت و نواختن پیانو را هم میآموخت.
بویس پس از پایان دبیرستان، داوطلبانه به جبهه رفت و در نیروی هوایی آلمان در جبهه شرقی جنگ جهانی به عنوان مسئول بیسیم مشغول بود. در همین هنگام به طراحی و نقاشی هم میپرداخت.
در سال ۱۹۴۴ هواپیمای حامل او در شبه جزیره کریمه سقوط کرد، خلبان کشته شد اما روستاییان تاتاری جان بویس را نجات دادند و زخمهای او را با "چربی حیوانات" و "نمد" بستند و درمان کردند. بعدها این دو ماده در آثار بحثانگیز مدرن بویس نقش حساسی ایفا کردند.
پس از تحصیل پیکرتراشی در دوسلدورف به عنوان «دانشجوی استادکار» با اوالد ماتاره (Ewald Mataré) در کندهکاری دروازه جنوبی کلیسای اعظم شهر کلن همکاری داشت.
در سال ۱۹۶۱ به عنوان استاد پیکرتراشی در آکادمی هنر دوسلدورف مشغول به کار شد و به سرعت از تعریف و تصویر و تصور هنر تاکنونی فاصله گرفت. میگفت: «تحصیل هنر به امتحان و نمره ربطی ندارد.»
در سال ۱۹۷۲ مردودان امتحان ورودی آکادمی هنر را در کلاس خود نامنویسی کرد و در پی آن از دانشگاه اخراج شد اما شکایت او به دادگاه کار علیه ایالت نوردراینوستفالن و پیروزیش در سال ۱۹۸۰ باعث بازگشت او به دانشگاه شد.
یوزف بویس هنر را همگانی و هنرمندان را همگان میدانست و در تعریف مفهوم خودساخته "پیکرتراشی اجتماعی" میگفت: «جامعه فقط و فقط به یاری هنر شکل متعالی میگیرد. هنر خوراک جامعه است؛ نه خوراک معنوی که خوراک فیزیکی جامعه. هنر تنها زیبایی و حقیقتیِ ویژه برگزیدگان نیست، بلکه تزریق جان است به همه انسانها.»
بویس با این تعریف پدیدههایی را به هنر تعبیر میکرد که هنوز مورد بحث و جدل هنرمندان و هنرشناساناند.
برای نمونه در سال ۱۹۸۲ او ۷ هزار درخت در محیط نمایشگاه هنری دوکومنتا (Documenta) در شهر کاسل کاشت و نام آن را یک اثر هنری گذاشت.
یوزف بویس در ۶۵ سالگی در شهر دوسلدورف درگذشت. او از پایهگذاران حزب سبزها بود و شرکت در سیاست را هم نوعی کار هنری میدانست.