۲۱ ژوئیه ۱۸۹۳: نویسنده فرودستان
۱۳۹۵ تیر ۳۱, پنجشنبهپدر هانس فالادا (Hans Fallada) قاضی سختگیر دادگاه بود و میخواست که او حتما راهش را ادامه دهد اما هانس که نام اصلیش رودوف دیتسن (Rudolf Ditzen) بود از کودکی دچار افسردگی میشد و حتا نتوانست دبیرستان را به پایان برساند.
۱۸ ساله بود که با یکی از دوستانش قرار گذاشت که هردو خودکشی کنند و برای این کار به ظاهر یک دوئل ضد همدیگر ترتیب دهند. آن دوست کشته شد و هانس زخمی را به آسایشگاه روانی بردند.
۲۶ ساله بود که اولین رمانهایش را انتشار داد اما بیش از ده سال طول کشید تا سبک واقعگرایانه و جزئینگر او اواخر دهه ۱۹۳۰ مورد توجه خوانندگان قرار گرفت.
فالادا بارها به علل گوناگون از جمله مصرف بالای مواد مخدر و الکل به مراکز ترک اعتیاد و آسایشگاه روانی و چند بار هم به زندان رفت و هربار این رویدادها را در داستانهایش مطرح و منعکس کرد.
۳۹ ساله بود که رمان او "خوب خردهپا، حالا چی؟" (Kleiner Mann-was nun?) شهرت جهانی پیدا کرد. در این داستان او زندگی بدفرجام یک کارمند ساده در اواخر دوره جمهوری وایمار را تشریح میکند.
کتابهای فالادا در دوره نازیها منتشر میشدند اما چون میدانستند که او از آنها نیست و یکی از همسایگانش زمانی او را به عنوان مخالف رژیم دیکتاتوری لو داده بود، به گوشهگیری مجبورش میکردند.
با پایان جنگ دوم جهانی باز فالادا به صحنه ادبی آمد و رمانهای موفق "میخواره" (Der Trinker) و "هرکسی تنها و در خود میمیرد" (Jeder stirbt für sich allein) را منتشر کرد که اولی سرگذشت معتادی است مانند خود او و دومی مقاومت یک خانواده فرودست علیه نازیها را توصیف میکند.
هانس فالادا در ۵۳ سالگی در برلین درگذشت.