گروگانگیری و ۲۹ سال کدورت
۱۳۸۷ آبان ۱۱, شنبهساعت یکربع به یازده صبح چهارم نوامبر سال ۷۹ بود که شماری دانشجو در تهران، به درون سفارت آمریکا ریخته و آنجا را به تصرف خود درآوردند. گروگانگیری خشونتآمیز ۶۶ آمریکایی حاضر در سفارت، هراسی در دل جهانیان انداخت. صادق طباطبایی از نزدیکان آیتالله خمینی که خود را نامزد انتخابات دوره اول ریاست جمهوری نیز کرده بود، در گفتگو با شبکه "آ ار د" آلمان میگوید:" شواهدی در دست بود حاکی از این که کارکنان سفارت آمریکا در آشوبهای پس از انقلاب در سطح کشور دست دارند و حتی آنها را طراحی میکنند. به این ترتیب، دیگر نمیشد آن مکان را نمایندگی دیپلماتیک آمریکا به شمار آورد. آنجا لانه جاسوسی بود."
آیتالله خمینی، اقدام دانشجویان را نه تایید کرد و نه محکوم. وی اما میدانست که با اضافه شدن هر روز به زمان گروگانگیری، هم به نفوذ خودش افزوده میشود و هم آمریکا بیشتر زیر فشار قرار میگیرد. وقتی کارتر، رییس جمهور وقت آمریکا یقین کرد که ایده مذاکره با ایران بر سر گروگانها بیفایده است، تنها راه نجات آنها را عملیاتی نظامی دید. این عملیات که در ۲۴ آوریل سال ۸۰ آغاز شد، نافرجام ماند. دوهلیکوپتر آمریکایی پس از سوختگیری در بیابانهای طبس، هنگام برخاستن با یکدیگر تصادم کردند و ۸ سرنشین آنها کشته شدند. کارتر هنگام اعلام این خبر، تاکید کرد که آمریکا با وجود این ناکامی، تسلیم نمیشود.
روی کار آمدن ریگان
این شکست برای کارتر بسیار گران تمام شد و محبوبیتاش در آمریکا لطمهای جدی خورد. در نوامبر سال ۱۹۸۰ رونالد ریگان رییس جمهور آمریکا شد. کارتر اما در۲۰ ژانویه سال ۱۹۸۱دوباره در مرکز توجه جهانی قرار گرفت. وی در این روز در فرودگاه فرانکفورت، از گروگانهای آزاد شده پس از ۴۴۴ روز اسارت استقبال کرد. اما آنچه کارتر در آنزمان نمیدانست این بود که مشاوران انتخاباتی ریگان قراری با برخی نزدیکان آیتالله خمینی گذاشته بودند. قرار این بود که ایران تا پایان انتخابات ریاست جمهوری آمریکا، آزادی گروگانها را عقب بیندازد و به ازای این تعویق، از آمریکا کمک نظامی و تسلیحاتی دریافت کند! این معامله در حالی صورت گرفته بود که ایران و امریکا به طور رسمی، هیچ رابطهای با همدیگر نداشتند.
خاتمی و گفتگوی تمدنها
نسیم جدید در مناسبات ایران و آمریکا در دوران ریاست جمهوری محمد خاتمی وزید. خاتمی از عبارت مرسوم "شیطان بزرگ" پرهیز میکرد و در سازمان ملل از گفتگوی تمدنها سخن میگفت. این موضع در واشنگتن تعبیر به این شد که شهروندان ایرانی خواهان ابراز علاقمندی هر چه سریعتر به رابطه با آمریکا هستند. فریبرز رییس دانا، جامعه شناس و منتقد اجتماعی با رد این برداشت بلندپروازانه میگوید: " این که خواست فوری و بی بروبرگرد ایرانیان، داشتن رابطه با آمریکا است، تنها تبلیغات است. البته اگر از من بپرسید که آیا مردم ما خواستار مناسبات مسالمتجویانهای با آمریکا هستند، میگویم نظر ۸۰ درصد آنها موافق است".
اتهامهای تازه در دوران بوش
روابط ایران و آمریکا در دوره ریاست جمهوری بوش دوباره به جبهه گیریهای جدی کشیده شد. بوش در سال ۲۰۰۲، ایران را در کنار عراق و سوریه در" محور شرارت" قرار داد. اما دولت آمریکا در زمان زلزله بم، امدادگر و کمکهای انساندوستانه به ایران فرستاد. ۸۱ سرباز آمریکایی جزو امدادگرانی بودند که از آنها با احترام استقبال شد. سربازی که در میان این نیروها بوده میگوید:" از ما در فرودگاه کرمان، استقبال رسمی شد. ما حتی با چند وزیر دیدار داشتیم که مقدمات نقل و انتقال ما و وسایل مان را فراهم کردند."
اما این نزدیکی دوامی نداشت. بحث مربوط به طرحهای اتمی ایران که از سال ۲۰۰۳ آغاز شده بود، به تدریج تبدیل به یک مناقشه پیچیده شد. آمریکا ایران را متهم به تلاش در ساخت بمب اتمی کرد. مناقشه تا آنجا پیش رفت که بوش حتی ایران را تهدید به حمله نظامی نمود.
زمان دگرگونی مناسبات؟
اینک این سوال مطرح است که آیا در آینده امکان مناسبات دیپلماتیک بین دو کشور فراهم خواهد شد؟ پاسخ به این پرسش را بسیاری در گرو روشن شدن نتیجه انتخابات ریاست جمهوری آمریکا و ایران میدانند. این که چه کسی رییس جمهور بعدی آمریکا خواهد بود و اینکه آیا محمود احمدی نژاد، در دوره بعدی نیز، رییس جمهور ایران باقی خواهد ماند یا نه.