نامهی احمدینژاد به اقتصاددانان، درخواست کمک یا پیچیدن نسخه؟
۱۳۸۷ آبان ۱۲, یکشنبهمحمود احمدینژاد در حالی به صاحبنظران و کارشناسان اقتصادی نامه مینویسد که پیش از این نسبت به بیانیههای هشدارآمیز اقتصاددانان و اساتید، در مورد وضعیت اقتصادی کشور، بیاعتنا بود. علی دهقان روزنامهنگار اقتصادی، در گفتگو با دویچهوله ازمصرف تبلیغاتی این نامه و بیراهههای اقتصادی دولت نهم میگوید.
آقای احمدینژاد طی نامهای از اقتصاددانان و صاحبنظران ایرانی خواسته که راههایی برای تدوین الگوهای نوین اقتصادی برای عرضه به جهان بشریت ارائه دهند. شما از طنین این درخواست در میان کارشناسان ایرانی اطلاعی دارید؟ کسی آنرا جدی گرفته است؟
علی دهقان:
نه، چندان جدی گرفته نشده است. نسخه پیچیدن به این شکل برای اقتصاد جهانی، در حالی که اقتصاد ایران خودش با مشکلات بسیار حاد مواجه است، بیشتر به نظر کارشناسان، یک طنز تلقی شده است.اساسا افکار عمومی و مردم کوچه وبازار در ایران به مشکلات جاری جهان یا کاهش قیمت نفت چگونه نگاه میکنند، چقدر احساس نگرانی میکنند؟
مردم بیتفاوت نیستند، اما توجه کنید که آنها سه سال است به نحوی شرایط بحرانی را تجربه کردهاند. مواجهه مردم بیشتر با کالاهای مصرفی و مسکن است. قیمت کالاها، خدمات مصرفی و مسکن در سه سال اخیر رشد شدیدی داشتهاست. قیمت مسکن از ۱۰۰ تا ۵۰۰ درصد در تهران بالا رفت. البته چندماهی است که قیمت مسکن کاهش ملایمی داشته اما رسیدن قیمت هر متر مربع آپارتمان در برخی نقاط پایتخت به ۱۲ میلیون تومان یک شوک بود. هیچگاه قیمتها به اندازه سه سال گذشته در ایران پرش نداشتهاند. مردم عامی هم فهمیدهاند که بنیادگرایی نفتی که در سه سال اخیر شدت گرفت، عامل اصلی این گرانیهاست. وقتی مسئول بانک مرکزی میگوید درآمدهای حاصل از نفت تا آخرامسال ۵۴ میلیارد دلار کاهش خواهد داشت، این موجب نگرانی آنها میشود. مردم به بحران مالی جهانی حساسیت دارند اما بیش از هرچیز نگران معیشت و اقتصاد داخلی کشور هستند.
برای بسیاری جای سوال است که اقای احمدینژاد در حالیکه قبلا به هشدارها و توصیههای اساتید و کارشناسان ایرانی در مورد وضعیت تورم، سرمایه گذاری و نقدینگی، اعتنایی نکرده، چرا اینک با غیرقابل انکار شدن وضعیت، دست به دامان آنها شده است؟
جالب است. در بهار سالهای ۸۵ و ۸۶ ابتدا ۵۰ و سپس ۵۷ اقتصاددان به آقای احمدینژاد هشدار دادند که بنیادگرایی نفتی مشکلات جامعه ایران را حل نمیکند، بلکه پلهای است برای اتصال ایران به نقاط بالای تورم و نقدینگی غیرمولد. این اتفاق افتاد. الان تورم نزدیک ۲۵ درصد است و این اعلام بانک مرکزی است. تورم در سال هشتاد و سه، ده و نیم درصد بود. نقدینگی به ۱۶۹ هزار میلیارد رسیده، در حالیکه در سال ۸۳ این میزان ۶۸ میلیارد تومان بود. آقای احمدی نژاد اگر همان موقع به این هشدارها توجه میکرد، امروز آمارها به شکل دیگری بودند. اقتصاددانها میگفتند که با پول همه چیز را نمیتوان حل کرد. پول تنها بخشی از مشکلات را حل میکند. امروز اندیشهورزی، نیاز اول اقتصاد است. با این همه آقای احمدی نژاد با وجود بیتوجهی به این واقعیات، میخواهد برای اقتصاد جهان نسخه بپیجد.
بههر حال خود این نامه صرفنظراز جدی گرفته شدن یا نشدن، نشانگر این نیست که رئیس دولت، بالاخره به مشکلات معترف شده و دنبال راه حل میگردد؟
بله. خوب است که ایشان میخواهد از کارشناسان اقتصادی استفاده کند. اما احساس تأسف نیز وجود دارد که چرا این قدر دیر. دولت نهم با شعارعدالت سرکار آمد اما میبینیم تازه در این نامه، رئیس جمهور از کارشناسان پرسیده که چگونه میتوان عدالت را برقرارکرد. فراموش نکنیم که مرکز پژوهشهای مجلس گزارش میدهد که امروز در ایران برای ثروتمندان ۱۵ برابر بیشتر از فقرا، هزینه میشود.
چه نتیجه اخلاقیای از این نامه میتوان گرفت
؟من امیدوارم که نامه تبلیغات صرف نباشد یا دستکم ماهیت تبلیغاتیاش کمترباشد.
مهیندخت مصباح