مختاری، پوینده و مسئلهای به نام کانون نویسندگان
۱۳۸۵ آذر ۱۱, شنبهاین قتلها درحالی که با ناپدید شدن پیروز دوانی و مرگ مجید شریف نیز همراه شدند، به "قتلهای زنجیرهای" در ایران معروف شدند.
محمد مختاری و محمدجعفر پوینده که به شیوهای مشابه با مورد مجید شریف ناپدید وسپس خفه شدند، هردو، عضو هیئت مشورتی کانون نویسندگان ایران و پیگیر برگزاری مجمع عمومی کانون بودند.
محمدمختاری روز دوازدهم آذر ١٣٧٧ درحالیکه برای خرید از خانه بیرون رفته بود، ناپدید شد. ٦ روز بعد، خبر پیدا شدن جسد او، با خبر ناپدید شدن «محمدجعفر پوینده» به صورت مایوس کنندهای، همراه شد. چرا که تقریبا مشخص بود سرنوشت پوینده نیز همچون مختاری خواهد بود. آنچنانکه بعدها مشخص شد، دوازدهم آبان ١٣٧٧ قاتلان محمد مختاری با عنوان جعلی مامور دادستانی، او را در خیابان سوار تاکسی کرده بودند. آنها سپس مختاری را به یکی از گورستانهای جنوب تهران منتقل کرده و در آنجا، در یک اتاق مخصوص، به وسیله طناب خفه کرده بودند. سه روز پس از پیدا شدن جنازه مختاری، جنازه پوینده نیز در کنار یکی از جادههای اطراف تهران پیدا شد.
این اتفاق اما به کانون نویسندگان ایران، این امکان را داد تا به مناسبت قتل دو عضو خود، یک چندی از محاق خارج شود. اینچنین بود که حلقه گل بزرگی با نام «کانون نویسندگان ایران» پیشاپیش جنازه مختاری و پوینده، در مراسم تشییع آنها، خودنمایی میکرد. اما پیام مشخص قتل مختاری و پوینده، مخالفت با فعالیت کانون بود. چرا که مختاری و پوینده به عنوان دو عضو مشورتی کانون نویسندگان، اصلیترین کسانی بودند که از سرگرفتن فعالیتهای کانون را پیگیری میکردند.
پس از دوم خرداد ١٣٧٦ آن دو، به همراه دولت آبادی، گلشیری و چند نویسنده دیگر عهده دار برگزاری مجمع عمومی کانون نویسندگان بودند. این مجمع قرار بود که در پاییز سال ١٣٧٧ برگزار شود. اما نه تنها ممانعت نهادهای امنیتی مانع از برگزاری آن مجمع شد که سرنوشت پوینده و مختاری، دو عضو پیگیری کننده برگزاری مجمع نیز با قتل گره خورد.
البته پیش از آن، ماجراهایی همچون بازداشت فرج سرکوهی، قتل سعیدی سیرجانی و محکومیت عباس معروفی در دادگاه نیز از جمله علایم مخالفت بخشهایی از حاکمیت با برگزاری مجمع عمومی کانون نویسندگان بودند. درسال ١٣٧٥ نیز که ١٢ عضو مشورتی کانون نویسندگان در خانه منصور کوشان گردهم آمده بودند همگی بازداشت و به مکان نامعلومی منتقل شدند. این درحالی بود که یک ماه پیش از آن نیز در جریان سفر تعدادی از اعضای کانون نویسندگان به ارمنستان، برنامهای تدارک دیده شده بود تا اتوبوس حامل آنها به دره سقوط کند.
راننده آن اتوبوس، «خسرو براتی»، همان کسی بود که ٢ سال بعد، نقش "راننده تاکسی" را در برنامه ربایش محمد مختاری بر عهده داشت. طرح "اتوبوس مرگ" اما در سفر نویسندگان به ارمنستان با موفقیت همراه نشد. مصطفی کاظمی که بعدها نام او در پرونده قتلهای زنجیرهای نیز شنیده شد، همان زمان و در ماجرای اتوبوس ارمنستان به یکی از نویسندگان گفته بود: «در ماجرای سعیدی سیرجانی برایتان پیغام فرستادیم اما شما نشنیدید.»
اگرچه مختاری و پوینده به دلیل ممانعتهای امنیتی، توفیقی در برگزاری مجمع عمومی کانون نویسندگان بدست نیاوردند، اما در پیگیری دیگر فعالیتهای فرهنگی خود، با توفیق بسیاری همراه بودند. محمدجعفر پوینده در فاصله سالهای ١٣٦٧ تا ١٣٧٧ به ترجمه و تالیف بیش از ٢٧ کتاب پرداخت. تقدیر آن بود که کتابی از او درخصوص "حقوق بشر" نیز همزمان با مرگش منتشر شود.
محمدمختاری نیز که از سال ٥٠ تا ٦١ به عنوان محقق در بنیاد شاهنامه مشغول به کار بود، اگرچه در سال ٦١ برای مدت ٢ سال بازداشت و پس از آن نیز از کارهای دولتی منفصل شد، اما هیچگاه از نوشتن بازنایستاد. آخرین کتابی نیز که از محمد مختاری منتشر شد، درخصوص «مدارا» بود و مخالفت با «خشونت».
رضا خجسته رحیمی، گزارشگر دویچه وله از تهران