«ما راهی جز تلاش برای صلح نداریم»
۱۳۸۶ آبان ۲۹, سهشنبهسخنان شیرین عبادی و خبر ایجاد کانون موقت صلح برای همه کسانی که نگرانی عمیقی از بروز یک جنگ در ایران دارند، خبری امیدوار کننده است. اما کانون مدافعان حقوق بشر که مبتکر ایجاد این شورا است، با کدام امکانات، حمایت ها و با کدام چشم انداز دست به تشکیل آن زده است؟ گفتگویی با نرگس محمدی سخنگوی کانون مدافعان حقوق بشر
دویچه وله: تشکیل کانون موقت صلح ابتکار پرمسئولیت و درعین حال در شرایط امروز ایران پردردسری است، چگونه به چنین ایده ای رسیدید؟
نرگس محمدی: ببینید با توجه به شرایط داخلی ایران که تقریبا پروسه طولانی مدتی هست که برای دستیابی به آزادی و دمکراسی در ایران شروع شده و هنوز به فرجام مناسبی هم نرسیده، همینطور با توجه به شرایط جدید یعنی تهدیدهای بین المللی وسیاستهای سخت گیرانه در عرصه سیاسی، اجتماعی و هنری در داخل ایران، در مجموع در شورای عالی نظارت کانون مدافعان حقوق بشر ما به این نتیجه رسیدیم که ضرورت زمانی ایجاب میکند که ما یک کمیته ای به نام کمیته موقت صلح را راه اندازی کنیم. البته با توجه تهدیدهای اخیر و قرار گرفتن ایران در مقابل گزینه جنگ که طرفدارانی هم در داخل، هم در خارج دارد و دلسوزان ایرانی واقعا نگران از این وضعیت هستند، کمیته صلح پیشنهاد داد که شورای ملی صلح را با حضور تمام گرایشات و تمام سلیقه ها و افکار از میان تمام اقشار جامعه ایران از، از آحاد ملت ایران، از کارگران، معلمان، زنان، هنرمندان، شعرا، همه، تشکیل شود برای اینکه بتواند با موانع و تهدید کننده های صلح مقابله کند. بنابراین کمیته موقت که چندروزی است کارش را شروع کرده طی نشست مطبوعاتی در کانون مدافعان حقوق بشر از طریق ریاست ان یعنی خانم عبادی این فراخوان را به ملت ایران داد.
خوب اینجا ولی مسئله امکانات رسانه ای پیش میاید، چه امکاناتی برای بردن شعار صلح و حقوق بشر در میان مردم دارید؟
متاسفانه ما از طریق رسانه های داخلی یک چنین امکانی را فکر نمیکنم داشته باشیم. یعنی روزنامه خودتان میدانید که شرایط بسیاری سختی را دارند و سانسور به شکل پیچیده وبسیار پرنفوذ در مطبوعات ایران به چشم میخورد، تا جاییکه به نظر میرسد حتی روزنامه نگاران بنا به تهدیدهایی که وجود دارد دست به سانسور و خود سانسوری میزنند. در چنین شرایطی ما از مطبوعات داخلی انتظار خیلی جدی نمیتوانیم داشته باشیم. رسانه ملی به هیچ عنوان در دسترس مردم نیست، بلکه در دست دولت هست، اما از طریق رادیوهایی که کار میکنند و شنوندهها و مخاطبانی هم در ایران دارند، ما سعی میکنیم که از این طریق بتوانیم صحبت های خودمان را به مردم برسانیم.
اولین خواست شما این هست که دولت تعلیق غنی سازی را بپذیرد، این خواستی است که دولت با رد آن در مقابل جامعه جهانی ایستاده و از آن شعار حیثیتی ساخته، حالا شما با چه امیدی انتظار دارید که این به طرح این خواست از سوی نیروهای صلح طلب ایران تمکین کند؟
ببینید مسئله جنگ، مسئله دولتها نیست، بلکه مسئله ملت هم هست. اگر مسئله جنگ طرفدارانی در داخل و خارج از کشور دارد، ما حرفمان با آنها این است که اساسا آنها نمیتوانند از جانب ملت ایران تصمیم بگیرند. ملت ایران به جنگ نه واقعی میگویند. ملت ایران از جنگ متنفر هستند، بنابراین اگر جنگ میخواهد صورت بگیرد، با چه هدفی؟ آن هدف هرچه هست، انرژی هسته ای یا حتی چیزی بالاتر از انرژی هسته ای، آیا ارزش این را دارد که امنیت و رفاه و زیست انسانی ملت ایران را به خطر بیاندازد؟ ملت ایران هشت سال جنگ را تجربه کرده، با پوست و گوشت واستخوان و تا حد نفرت از جنگ از جنگ گریزان است. بنابراین حتی به نظر میرسد که دولتمردان ما هم این پیش فرض را داشته باشند که ملت ایران نه تنها آماده جنگ نیستند، بلکه از آن متنفر هستند. پس اگر پافشاری آنها برای بدست آوردن یک حق، تمام حقوق ملت ایران را بخواهد پایمال کند، این امر منطقی نیست وبا اقبال جهانی و داخلی هم مواجه نخواهد شد. ملت ایران حاضر نیست که همه حقوق خود را ازدست بدهد تا شاید روزی ما بتوانیم به لحاظ علمی و تکنولوژی به انرژی هسته ای دست پیدا کنیم. از طرفی اجماع جهانی به گونه ای شکل گرفته که بایستی واقعیت ها را پذیرفت. اجماع جهانی در رابطه با عراق وجود نداشت. در ارتباط با افغانستان هم وجود نداشت. اما در رابطه با ایران متاسفانه این اجماع دارد به وجود میاید. بنابراین یک سیر منطقی ما را به این نتیجه میرساند که فعلا حداقل بخاطر اینکه جنگ را از سر یک ملت باید گذراند بایستی با این خواسته به شکل منطقی برخورد کنند. ما خواسته هایمان این است:
یک، دولت جمهوری اسلامی ایران قطعنامه های شورای امنیت را به عنوان یک ساختار و نظام بین الملل بپذیرد و تعهدات و میثاقین بین المللی را به رسمیت بشناسد و احترام بگذارد واگر چنین اجماعی در رابطه با ایران بوجود آمده این جنگ را باید از سر ملت ایران بگذراند.
دوم، با مداخله نظامی هرنیروی خارجی و هردولت بیگانه ما مخالفت صریح اعلام میکنیم. هیچ کشور خارجی حق ندارد بخاطر اینکه برای ملت ما دمکراسی یا آزادی بیاورد، حقوق ملت ایران را زیرپا بگذارد و بخواهد با بمباران و حمله نظامی این حقوق را به ملت ما بدهد که هرگز امکان پذیر نیست و ملت ایران با چنین گزینه ای همواره مخالف است. بنابراین مشکل ما دوجانبه است، نیروهای جنگ طلب خارج از کشور و به نظر میرسد گروه های افراطی هم در داخل کشور هستند که به استقبال جنگ میروند بقای خودشان را در این (جنگ) میبینند. جریان صلح طلبی در ایران به نظر من یک جریان پرهزینه ای خواهد بود. اما کانون مدافعان حقوق بشر با اشراف به این قضیه و با تحلیل کافی به استقبال صلح خواهی رفته. جنبش صلح در سایر کشورها کمترین هزینه را دارد، اما در ایران شرایط به گونه دیگری هست. دیروز در نشست کانون مدافعان حقوق بشر اعلام شد که این کانون تا پای جان در مقابل جنگ طلبی و جنگ افروزی خواهد ایستاد. اگر ما روزی باید هزینه سنگینی بابت جنگ بپردازیم، حاضر هستیم که آن هزینه را امروز بپردازیم و از جنگ پیشگیری کنیم. به نظر میرسد که برای دولت جمهوری اسلامی هم راهی جز این باقی نمانده که برای پرهیز از جنگ و بهانه ندادن به نیروهایی که جنگ طلب هستند، میبایستی که این قطعنامه را بپذیرد و با دیپلماسی و مذاکره در عرصه بین المللی به حق و حقوق خودش دسترسی پیداکند.
به هزینه این حرکت اشاره کردید. گفته میشود که اخیرا دفتر سیاسی سپاه پاسداران گزراشی از آسیب هایی که جمهوری اسلامی تصور میکند تهدیدش میکنند ارائه داده و در این گزارش هرگروه و تشکلی که غیر مواضع رسمی دولت و تفکری که فعلا در قدرت هست را طرح کند به عنوان تهدید ارزیابی کرده، و شما درست در چنین شرایطی دست به ایجاد شورای ملی صلح زده اید، فکر میکنید ادامه کاری شما تا چه اندازه تضمین شده است؟
در کنفرانس دیروز هم مطرح شد که شرایط موجود، شرایط سختی است و حرکت های اجتماعی مسالمت آمیز هم الان با برخوردهای امنیتی مواجه شده اند اما واقعیت این است که مسئله جنگ، مسئله جدی برای تک تک ایرانیان است. سخنرانان دیروز تاکید کردند که این بار جنگ در ایران حتی شدیدتر از حمله مغول خواهد بود، یعنی با ویرانگری ایران تمام نخواهد شد، ایران در معرض تجزیه طلبی قرار دارد، بنابراین هرچند که این راه پرهزینه هست اما برای ماهم راهی جز این وجود ندارد. ضمن اینکه این حرکت یک حرکت مسالمتآمیز هست، خواسته های سیاسی ندارد، خواسته های ما حداقل خواسته های یک ملت است یعنی حفظ بقای خودش، این واقعا یک خواسته انسانی هست، یک خواسته سیاسی نیست!
صحبت شما در ذهن هر شنونده ای این سوال را مطرح میکند که مگر خواست های کمپین یک میلیون امضا، به عنوان مثال، خواستهایی سیاسی است یا به قصد براندازی؟ همانطور که خانم عبادی هم بارها تاکید کرده اند که زنی که نمیخواهد هوو داشته باشد، علیه امنیت ملی اقدام نکرده، ولی حتی به خاطر طرح خواستهایی به این سادگی هم فعالان زن دستگیر میشوند. آیا میشود اطمینان داشت که چون قصد صلح است و خواسته ای انسانی است، با آن صلح آمیز برخورد خواهد شد؟
کاملا حق باشماست، یعنی این نگرانی جدی ما هم هست اما من فقط امیدم را گفتم. متاسفانه برخوردهای امنیتی هست در مقابل حرکت های مسالمت آمیز. کارگران چیزی جز این نمیگفتند که این حقوقی که ما میگیریم کفاف زندگی ما را نمیدهد، معلمان هم همین خواسته را داشتند، هیچ خواست سیاسی نبود تنها صنفی بود، همینطور هم زنان که خواسته هایشان کاملا انسانی هست و همینطور هم دانشجویان. هیچکدام از این ها گزینه هایی نبودند که حکومت به این شدت و حدت بخواهد با آن برخورد امنیتی بکند. اما متاسفانه همه این ها را ماشاهدش هستیم. اما من حرفم این هست که اگر این ها را مدنظر قرار دهیم، باید از کشور ایران چشم بپوشیم. و این مسئولیت سنگینی را روی دوش ما میگذارد. جنگ واقعا یک خیانت بزرگ به ملت ایران هست. بنابراین ماهم ناچار هستیم که با تمام توان در برابر جنگ افروزان بایستیم. البته که هزینه خواهد داشت، ولی آیا راه دیگری جز این وجود دارد؟ ما امید داریم که این جنبش حتی اگر ضعیف باشد، در داخل ایران شروع شود، با جنبش صلح طلبی جهان پیوند بخورد، ما از آزادیخواهان جهان درواقع استمداد طلبیدیم، هر ایرانی در هرکجا که هست، فقط کافی است که با جنگ مخالف باشد، با سایر خواسته ها که میتواند بعدا جزو ایده ها و اهداف هرگروه دیگری باشد ما فعلا کاری نداریم. و نباید ناامید باشیم، من امیدوارم که میشود جلوی جنگ را گرفت اگر همه باهم متحد بشوند