فیلم "مرهم": جوانان مقصرند!
۱۳۸۹ دی ۲۰, دوشنبهگریز از قید و بندهای خانوادگی
داستان "مرهم"، پیرامون زندگی دختر جوانی به نام مریم (طناز طباطبایی) دور میزند که از سختگیریها و قید و بندهای خانوادگی به تنگ آمده و پس از درگیریها و کشمکشهای بیپایان با پدر و مادر و خواهران "سربهراه" خود، خانه و خانواده را ترک میکند. فیلم با دعوای پدر ومادر آغاز میشود: پدر که رانندهی تاکسی است، کمربند به دست، قصد رفتن به اتاق دخترش مریم و تنبیه کردن او را دارد. مادر میکوشد او را از این کار باز دارد، نه به دلیل دفاع از دخترش، بلکه به این جهت که: «فایدهای نداره. گوشت تنش را با گاز، تکه تکه کندم و فایده نداشته. اون فقط کار خودش را میکنه...»
وقتی دوربین به اتاق پهلویی سرک میکشد، نوع "کار" مریم مشخص میشود: او، روبروی آئینه در حال برداشتن زیر ابرو و آرایش است. این که "کار" مریم مورد تأئید خواهران او نیز نیست، در نمای دیگر نشان داده میشود: دو خواهر مریم، پس ازآن که مدتی زاغ سیاه او را چوب میزنند و "کار"هایش را زیر نظر میگیرند، با شتاب خود را به پدر و مادر میرسانند و خبر میدهند: «... داره خودش را آماده میکنه که بره بیرون!»
پدر غیرتی، با شنیدن این خبر با کمربند به سراغ فرزند "ناخلف" خود میرود و او را که قصد فرار دارد، وحشیانه به باد کتک میگیرد... تنها کسی که به یاری این "دختر جلف" میشتابد، مادر بزرگ اوست: "عزیز"، بدون محکوم کردن مریم، یک تلفن دستی به او هدیه میدهد تا هر وقت، به کمک نیاز داشت با او تماس بگیرد.
سرنوشت محتوم
این که مریم، این دختر چشم و گوش بستهی یک خانوادهی سنتی، در "اجتماع هار با رفقای ناباب" سرنوشت درخشانی نخواهد داشت، از ابتدای امر قابل پیشبینی است. از این رو داودنژاد، به جزئیات ماجرای معتاد شدن و دوستی او با یک خوانندهی "رپ" و جدایی آنان از یکدیگر... نمیپردازد و پس از نشان دادن چند جوان "آلامد" و معتاد و "عاشق موزیک زیرزمینی"، با مدل موهای عجیب و غریب و... که تنها "به حال کردن" فکر میکنند، آنان را به حال خود میگذارد و رشتهی داستان یک نمونهی بهینهی نسل جوان امروز ایران را دست میگیرد.
این پسر نمونه، رضا، (رضا داودنژاد، پسر کارگردان فیلم) است: پسری زحمتکش، فداکار، با محبت، حرف گوشکن که با مادربزرگ خود زندگی میکند و با نظارت او، به کار رتقوفتق امور املاک و ثروت پدر و مادر خود مشغول است. این پدر و مادر "خودخواه" زندگی در خارج را به زندگی در وطن ترجیح دادهاند. رضا، برعکس، در ایران و در کنار مادربزرگ، احساس خوشبختی میکند.
این که رضا، به عنوان ناجی سرانجام در زندگی مریم "ناخلف" نقش تعیینکنندهای بازی میکند، هم از پیش پیداست. مهم، ولی چگونگی اجرا و پرداخت این نقش است که علیرضا داودنژاد آن را ماهرانه در داستانی پرکشش و پرهیجان به تصویر میکشد. زبان گفتاری جوانان و گفتوگوهای فیالبداههی شخصیتهای سالمند "مرهم" در متنی عاطفی، از ویژگیهای برجستهی این فیلم است که ابتدا قرار بود، با عنوان "مواد" ساخته شود.
فیلمی محافظهکار
اشکال اصلی این اثر نیز به برخورد کارگردان با کسانی که به مصرف این "مواد" رو آوردهاند (و در این فیلم نسل جوان) برمیگردد. داودنژاد، با به حاشیهراندن عوامل اجتماعی ابتلا به اعتیاد در میان جوانان و برجستهکردن مسئولیت فردی، آنان را به عنوان "گناهکاران اصلی" روی صندلی اتهام مینشاند و با پربها دادن به روابط قراردادی حاکم بر جامعه، بازگشت به "آغوش خانواده" را تنها راهحل در امانماندن از بلایای اجتماعی معرفی میکند. "مرهم" با وجود بهرهگیری از بازیهای درخشان هنرمندانی چون کبری حسنزاده اصفهانی، (برندهی جایزهی جشنوارهی بینالمللی فیلم دبی به عنوان بهترین بازیگر زن)، طناز طباطبایی و رضا داودنژاد، فیلمی محافظهکارانه و محتاطانه است که موازین اخلاقی کاذبی را تبلیغ میکند.
داودنژاد که نامش برای نخستین بار با اکران فیلم "نیاز" بر سر زبانها افتاد، در "مرهم" نیز چون دیگر آثار خود، از بازی اعضای خانوادهاش بهره برده است: کبری حسنزاده اصفهانی، (مادر بزرگ فیلم)، مادر بزرگ کارگردان نیز هست. داودنژاد پیشتر، از جمله، در فیلم "مصائب شیرین" به مادر، پسر و برادرزادهاش نقشهایی محول کرده است. مادر علیرضا داودنژاد، برای بازی در این فیلم، موفق به دریافت جایزهی بهترین بازیگر زن جشنواره فیلم فجرتهران شده بود.
فیلم "مرهم" در ایران، برای نخستین بار در فستیوال فجر امسال به نمایش در خواهد آمد. احتمال این که بخشی از سکانسهای فیلم برای نمایش در سینماهای ایران سانسور شود، منتفی نیست.
برای پی بردن به داستان فیلم و دیدن نماهای آن روی نشانهی زیر کلیک کنید: