شکست قهر گروهی از ایرانیان خارج از کشور با انتخابات
۱۳۸۸ خرداد ۲۲, جمعه- رأی میدهی؟
- شناسنامه ندارم. با پاسپورت می شود رای داد؟
- من کارت ملی ندارم. بدون کارت ملی هم میشود رای داد؟
- باید حتما به سفارت برویم؟ جای دیگری نمیشود رای داد؟
این گفت و گوها را بسیاری از ایرانیان خارج از کشور برای اولین بار بعد از بیست تا بیست و پنج سال با یکدیگر ردوبدل میکردند. بسیاری از ایرانیان خارج از کشور که تا به حال حتی طرح پرسش «رای میدهی یا نه» را گناهی نابخشودنی میدانستند، این بار خود آغازگر این گفت و گو بودند.
دوم خرداد ۱۳۷۶ اولین دورهای که خاتمی به عنوان رئیس جمهور انتخاب شد، به استناد آمار، سالی بود که بسیاری از ایرانیان برای اولین بار یا حداکثر دومین بار (بعد از رای گیری جمهوری اسلامی) پای صندوقهای رای رفتند. آن سال، قهر بیست سالهی ایرانیان با صندوقهای رای پس از روی کار آمدن جمهوری اسلامی برای اولین بار شکسته شد.
۲۲ خرداد ۱۳۸۸ اما به گفته شاهدان و حاضران، رکورد قبلی را نیز شکست، لااقل در خارج از کشور که اینگونه بود. آقای حمزهای ناظر شورای نگهبان در صندوق رایگیری شهر بن به دویچه وله گفت: «میزان مشارکت به نسبت مرتبهی قبل که بنده مشاهده کردم قریب به دو برابر شده. جمعیت شرکت کننده تا این لحظه که نزدیک ظهر است میبینید که بسیار زیاد است».
وی در مورد سایر صندوقهای خارج از کشور میگوید: «اطلاعاتی که من از حوزهی آلمان دارم، تمام صندوقها از ابتدای صبح همینطور توی صف ایستادند و در حال رای دادن هستند. یعنی تقریبا برای مسئولینی که این برنامه را تدارک دیدند غیرمنتظره است».
ساعت ۱۲ ظهر، شهر بن محل سفارت سابق ایران. صف طویلی از ایرانیان منتظر نوبت ورود به داخل ساختماناند. نسل اول مهاجران، نسل دوم و حتی مهاجرانی تازه وارد در میان آنان به چشم میخورند.
در میان مهاجرانی که بیش از ۱۵ سال است در خارج از کشور اقامت دارند، اکثر آنان برای اولین بار است که پای صندوق رای آمدهاند. در این میان خیلیها به امید تغییر پای صندوق رای آمدهاند:
- ۲۱ سال است خارج از کشورم و دفعه اول است که رای میدهم چون فکر می کنم این دفعه خیلی مهم است. فکر میکنم برای ایران خیلی مهم است که یک تغییراتی ایجاد شود.
- ۱۵ سال است اینجا هستم و دفعه اول است که رای میدهم چون این سیاستهایی را که در ۴ سال گذشته در مملکت ما اعمال شده به صلاح و نفع کشورم نمیدانم و آمدم رای به کاندیدای مورد نظرم بدهم که شاید تغییری در این سیاست ها ایجاد شود.
- ۲۶ سال است خارج از ایران هستم. اولین بار است که رای میدهم. این دفعه احساس میکنم مملکت به یک تغییر و تحول احتیاج دارد و آقای موسوی میتواند این کار را بکند.
- ۲۳ سال است در ایران نبودم و بار دومی است که رای میدهم، دفعه اول دورهی آقای خاتمی بود. به خاطر این که این دو بار زمانی بوده که احساس کردم میخواهد تحولی در مملکت ایجاد شود و فضای سیاسی را تا حدی باز دیدم.
- ۱۵ سال است در آلمان زندگی میکنم. دفعه اولی است که رای میدهم، برای تغییر، چون شعار تغییر بود و نامزد مورد علاقهی من آقای موسوی بودند و من نمیخواستم آقای احمدی نژاد دوباره انتخاب شود.
- بیست ساله هستم و شش ماه است به آلمان آمدهام. دوبار تا حالا رای دادم بار اول به معین این بار هم به جناب آقای موسوی برای اینکه احساس می کنم تنها کسی است که بالاخره میتواند یک تغییر مثبت در جامعهمان ایجاد بکند.
گروهی دیگر تنها آمدهاند تا احمدینژاد دوباره انتخاب نشود:
- ۲۰ سال است اینجا هستم. بار اولی است که رای میدهم چون این آقای احمدی نژاد در این چهار سال یک کم آبروی ما را در خارج از کشور بردند. ما هم گفتیم یک کاری کنیم که این آقا برود.
- ۲۳ سال است که خارج از ایران زندگی میکنم. دفعه اول است رای میدهم چون آقای احمدی نژاد آنقدر در خارج ایران مسائل مختلفی را ایجاد کرده که باید ایندفعه رای داد.
- ۴ سال و نیم است خارج از ایرانم و آخرین باری که رای دادم به آقای خاتمی بوده. این که چرا ایندفعه آمدم، اولین جوابی که میشود داد این است که به خاطر اینکه آقای احمدی نژاد بالا نیاید.
- دو سال است خارج از ایرانم و فقط آمدهام رای بدهم برای اینکه میخواهم ایران را از دست احمدی نژاد نجات بدهم.
و گروه دیگری هم هستند که دلایل دیگری برای شکستن قهرشان با صندوق رای دارند:
- ۲۶ سال است که خارج از ایرانم.دفعه اول است که رای میدهم چون فکر کردم که این دفعه نسبت به دفعات گذشته کاندیداهایی که انتخاب شدند البته منهای زمان آقای خاتمی، یک مقدار دموکراتتر برخورد میکنند، مثلا نمونهاش آقای موسوی که هم مشاوران انتخاباتی ایشان و هم خانمشان که جزو مشاورانشان بودند مسائلی مطرح میکنند که جدید است مثلا گفتند که حجاب اختیاری است.
- ۲۵ سال است که خارج از کشورم و بار اول است که رای میدهم برای اینکه به نظر من شرایط داخل ایران تغییر کرده و مهم است که این بار با وجودی که ایده آل هم نیست ولی شرکت کنم و بین ’’یک کم‘‘ و ’’هیچی‘‘ ، ’’یک کم‘‘ را انتخاب کنم .
-
و در میان نسل دوم مهاجران، جوانانی هستند که فارسی را به سختی و با لهجه صحبت میکنند اما آنها هم سرنوشت ’’خانه پدری‘‘ برایشان مهم است:
- ۲۶سال است که اینجا هستم و بار اولی است که رای میدهم. به خاطر اینکه میخواهم از حق رایم برای اولین بار استفاده کنم. تا حالا استفاده نمیکردم چون احساس میکردم معنی ندارد و هیچ فرقی نمیکند و آلترناتیوی وجود ندارد. اما امیدواریم این بار فرق کند یعنی نمیدانم ممکن است آدم خیلی ناراحت بشود یا آن چیزی که انتظار دارد نشود ولی فکر میکنم آدم باید از این شانس استفاده کند.
- از سه سالگی در آلمان هستم، ۲۳ سال است. دفعه اولی است که رای میدهم چون احساس میکنم واقعا نیاز بزرگی است که آدم بخواهد رای بدهد چون احساس میکنم بعد از چهار سال دوران احمدی نژاد، ایران ایزوله شده و الان نیاز به این است که اقتصاد ایران دوباره راه بیفتد و نیاز به یک دیپلماسی جدید داریم.
اما هستند کسانی که همچنان بر سر پیمان ایستادهاند و شناسنامههایشان را دستنخورده میخواهند:
- هرگز رای نمیدهم. برای اینکه از اول تا امروز این جمهوری اسلامی را قبول نداشتم. به چیزی رای بدهم که به آن اعتقاد ندارم؟ این حکومت نا به حق است و من از اول تا امروزش را قبول نداشتم، هنوز هم قبول ندارم. ۲۵ سال است که جمهوری اسلامی کشورم را از من گرفته است.
- من فقط آمدم ببینم چند نفر برای رای دادن آمدهاند چون که خود من اصلا به این سیستمی که در جمهوری اسلامی هست اعتقاد ندارم و حاضر نیستم با رای دان به هیچ کدام از کاندیداها حمایتشان کنم.
و گروهی دیگر در شهر برلین تصمیم گرفتند تا رای ندادنشان را علنی کنند و به قول خودشان «به انتخابات غیر دموکراتیک در ایران رای دهند». حمید نوذری عضو کانون پناهندگان سیاسی در برلین چنین میگوید: «کانون پناهندگان سیاسی در برلین، کمیتهی دفاع از زندانیان سیاسی و گروه همبستگی با کارگران ایران، امروز در برابر سفارت جمهوری اسلامی در برلین جمع شدیم تا به انتخابات غیر دموکراتیک در ایران رای بدهیم. ما معتقدیم که این انتخابات فاقد کوچکترین پایههایی است که در دموکراسی های مدرن به آن حق انتخاب کردن یا شدن میگویند. انتخاب اصلی توسط شورای نگهبان انجام شده و چهار نفر از مسئولین کشتارهای سی سال قبل را به عنوان کاندیدا انتخاب کردند. این انتخابات فاقد کوچکترین پایهی دموکراتیک است زیرا زنان که نیمی از جامعه هستند همچنین دیگر انسانهایی که مسلمانان نیستند یا مسلمان هستند ولی شیعه نیستند و یا دین ندارند و بیدین هستند از همان ابتدا بنا بر قانون اساسی حذف میشوند و به همین خاطر ما به کل انتخاباتی که به نظر ما فقط نمایشی برای استحکام رژیم است نه میگوییم و خواهان انتخابات دموکراتیک و آزاد هستیم و به آن چیزی رای میدهیم که در کشورهای مدرن حق انتخاب شدن و انتخاب کردن نامیده میشود».
تغییر، رفتن احمدینژاد، حفظ آبروی ایران در خارج از کشور، همدلی با ایرانیان داخل، مشارکت در سرنوشت ایران و بسیاری دلایل دیگر، ایرانیان دلزده و ناامید را در ۲۲ خرداد ۱۳۸۸ پای صندوقهای رای کشاند. این امید تازه سربرآورده، آیا به بار خواهد نشست؟
گزارشگر: میترا شجاعی
تحریریه: بهرام محیی