روز جهانی فلسفه و کنگرهای ناکام در تهران
۱۳۸۹ آبان ۲۶, چهارشنبهبر این پایه، یونسکو از همان آغاز در اسناد خود تصریح کرد: «جنگها در اذهان انسانها پدید میآید، پس باید صلح را در اذهان انسانها تثبیت کرد». معنای این سخن آن بود که صلح در سراسر جهان، نباید فقط در سطوح سیاسی تضمین شود، بلکه باید در افکار آدمیان نیز جا باز کند، تا بتواند پایدار باشد.
روز جهانی فلسفه
یکی از رشتههایی که انسانها را به اندیشیدن مستقل و سنجشگر تشویق میکند و میتواند آنان را به تفاهم متقابل، رواداری و صلحدوستی برانگیزد، فلسفه است. بر این پایه، یونسکو در سال ۲۰۰۲ تصمیم گرفت هر سال سومین پنجشنبهی ماه نوامبر را "روز فلسفه" اعلام کند. سرانجام کنفرانس عمومی یونسکو در سال ۲۰۰۵ روز فلسفه را به جایگاه یک روز رسمی جهانی برکشید.
در قطعنامهای که توسط کنفرانس عمومی یونسکو به این مناسبت به تصویب رسید آمده است: «روز جهانی فلسفه باید کمک کند که این رشته از قدردانی درخور برخوردار شود و به آموزههای فلسفی انگیزش داده شود».
روز جهانی فلسفه به گونهای متمرکز با یک گردهمایی بزرگ جشن گرفته میشود. چنین گردهماییهایی در سالهای ۲۰۰۲ تا ۲۰۰۴ در مقر یونسکو در پاریس برگزار شد. سپس در سال ۲۰۰۵ در سانتیاگو شیلی، در سال ۲۰۰۶ در رباط مغرب، در سال ۲۰۰۷ در استانبول ترکیه، در سال ۲۰۰۸ در پالرمو ایتالیا و در سال ۲۰۰۹ در مسکو روسیه با موفقیت تکرار شد.
در این کنگرهها شماری از فیلسوفان و متفکران از سراسر جهان گرد میآیند تا با کارشناسان رشتههای دیگر و نیز دانشجویان و جوانان علاقمند به مباحث فلسفی و نظری بحث و گفتوگو کنند.
از سال ۲۰۰۵ که کنگرهی جهانی فلسفه در شهرهای از پیش تعیین شده برگزار میشود، بطور همزمان در مقر یونسکو در پاریس نیز این روز جشن گرفته میشود. ولی این بزرگداشتها برای فلسفه، تنها به پاریس و شهرهای محل برگزاری کنگرهی جهانی محدود نیست. یونسکو به این مناسبت همهی کشورهای عضو را فرامیخواند تا با برگزاری نشستهای گوناگون، بویژه در مدارس، دانشگاهها و دیگر مراکز و موسسات آموزشی، این روز را جشن بگیرند و بزرگ دارند.
برای نمونه در سال ۲۰۰۹ که روز جهانی فلسفه در مسکو برگزار شد، بطور همزمان در ۱۰۰ کشور دیگر جهان نیز به فراخوان یونسکو پاسخ مثبت داده شد و گردهماییهای فلسفی برگزار گردید. در آلمان هر سال نشستهای بزرگداشت روز جهانی فلسفه در شهرهای مختلف برگزار میشود و برمن یکی از مهمترین آنهاست.
پرسشهایی که هنوز مطرحاند
روز جهانی فلسفه انگیزهای است که توجه افکار عمومی جهان به پرسشهای اساسی این رشته جلب شود. این روز همچنین فرصتی است برای برگزاری کنفرانسهای ویژه و گفتوگوها میان دانشجویان و نوآموزان فلسفه.
روز جهانی فلسفه فراتر از آن، تبلیغی است برای یک رشتهی آکادمیک که این روزها در بسیاری از دانشگاههای جهان موجودیت خود را در خطر میبیند. این روز باید یادآوری کند که فلسفه هنوز میتواند مکملی برای آموزش فاکتها و متدها و پایهای مهم برای رشتههای دیگر به شمار آید. بدون طرح پرسشهای درست که یکی از تواناییهای تفکر فلسفی است، هنوز بسیاری از نتایج تجربی نمیتوانند دستهبندی شوند.
به باور بسیاری از متفکران، هنوز پرسشهای فلسفی کانت برای هر انسانی مطرح هستند، پرسشهایی چون: انسان چیست؟ به چه میتواند امیدوار باشد؟ چه باید بکند؟ چه میتواند بداند؟
روز جهانی فلسفه در جمهوری اسلامی؟
هر سال برای برگزاری کنگرهی جهانی فلسفه، کشورهای زیادی خود را نامزد میکنند. دلیل آن روشن است. زیرا برگزاری چنین کنگرهای در هر کشوری برای میزبان وجههای معنوی به همراه میآورد و از فضای گشادهی آن برای استقبال از روح پرسشگر و انتقادی و آمادگی و گنجایش آن برای تضارب و تبادل آرا حکایت میکند.
با موافقت یونسکو قرار بود امسال تهران میزبان روز جهانی فلسفه باشد. رهبران جمهوری اسلامی از مدتها پیش برای جلب موافقت یونسکو جهت میزبانی کنگرهی جهانی فلسفه تلاش کرده بودند. آنان در همکاری با یونسکو کنگرهی بزرگی را تدارک دیده بودند که موضوع اصلی آن «فلسفه: نظریه و عمل» است. شمار زیادی از متفکران جهان به این کنگره دعوت شده و برخی حتا آمادگی خود را برای شرکت در آن اعلام کرده بودند.
ولی در ایران در سال گذشته اتفاقاتی روی داد که برای بسیاری از آزادیخواهان و انساندوستان جهان تامل برانگیز بود. رهبران جمهوری اسلامی ایران در برابر چشمان حیرتزدهی مردم جهان، تظاهرات اعتراضی مسالمتآمیز مردم را به خاک و خون کشیدند. شمار زیادی کشته و صدها تن بازداشت و در زندانها گاه تا حد مرگ شکنجه شدند.
مقامات جمهوری اسلامی تنها به سرکوب اعتراضات بسنده نکردند، بلکه پس از آن فضای سنگین و مختنقی به جامعه تحمیل کردند. بسیاری از روزنامهها در محاق توقیف افتادند. شمار زیادی از روزنامهنگاران زندانی یا مجبور به مهاجرت شدند. دگراندیشان بیش از پیش زیر فشار قرار گرفتند. کار به جایی رسید که حتا بطور رسمی به علوم انسانی در دانشگاهها اعلام جنگ شد. این علوم "غربی" و "گمراهکننده" خوانده شدند. اینها رویدادهایی بود که افکار عمومی جهان نمیتوانست نسبت به آن بیاعتنا باشد.
در پی اعتراضات جهانی به سرکوبها در ایران، زمزمهی مخالفت با تصمیم یونسکو مبنی بر برگزاری روز جهانی فلسفه در تهران نیز از اوایل سال ۲۰۱۰ آغاز شد. از سوی دانشگاهیان و پژوهشگران نامههای اعتراضی به یونسکو نوشته شد. از محافل فکری جهان خواسته شد که کنگرهی فلسفه در تهران را تحریم کنند.
منتقدان میپرسیدند، برگزاری چنین کنگرهای در یک نظام بستهی ایدئولوژیک اساسا تا چه اندازه با روح فلسفه سازگار است؟ چگونه میتوان برگزاری روز جهانی فلسفه را به رژیم تئوکراتیکی سپرد که مطلقا اهل رواداری نیست، آزادی اندیشه و بیان را سرکوب میکند و به طرد علوم انسانی از دانشگاههای خود پرداخته است؟ چگونه میتوان در کشوری کنگرهی فلسفه برگزار کرد که ندا آقاسلطان، دانشجوی فلسفهی آن هدف گلوله قرار میگیرد و هیچ کس پاسخگوی مرگ او نیست؟
اوج گرفتن زمزمههای مخالف
با اوج گرفتن صداهای مخالف، شماری از متفکران پرآوازهی جهان به صف تحریمکنندگان کنگرهی تهران پیوستند. برای نمونه اوتفرید هوفه، فیلسوف و کانتشناس آلمانی در مقالهای که در رسانههای آلمانی منتشر شد، اعلام کرد که در این کنگره شرکت نخواهد کرد.
اوتفرید هوفه از دشواری شرکت در کنگرهای سخن گفت که در یک حکومت «دیکتاتوری محاسبهناپذیر» برگزار میشود. او گفت که در آغاز میخواست در این کنگره شرکت کند تا به همراه همکاران دیگری از آلمان، برزیل و آمریکا، دربارهی «کتب مقدس در چارچوب مرزهای خرد محض» در سرزمینی صحبت کند که در آن دین تاثیری تعیینکننده دارد.
ولی خبر کنار گذاشتن غلامرضا اعوانی، مدیر برگزاری کنگره و سپردن مسئولیت او به غلامعلی حداد عادل توسط محمود احمدینژاد، اوتفرید هوفه را به این نتیجه میرساند که رژیم ایران قصد دارد روز جهانی فلسفه را به «نشستی تبلیغاتی برای دولت جمهوری اسلامی» تبدیل کند.
اوتفرید هوفه در پایان علت انصراف خود از شرکت در کنگرهی فلسفه در ایران را به اینصورت جمعبندی میکند: «در حال حاضر هیچ صدای انتقادی در ایران تحمل نمیشود. این امر فقط خود را در وضعیت مطبوعات و انتشارات در ایران نشان نمیدهد، بلکه در موضعگیریهای تازهی سیاستمداران ایران دربارهی علوم انسانی و در رفتار با دانشوران و روشنفکران دگراندیش نیز آشکار میشود. اگر در چنین شرایطی کنگرهی جهانی فلسفه در ایران برگزار شود، به وظیفهی خود مبنی بر دامن زدن به دیسکورز آزاد میان همهی فرهنگها خیانت کرده است».
پایانی خوش برای روز جهانی فلسفه؟
اوتفرید هوفه تنها یکی از مخالفان شرکت در کنگرهی فلسفه در تهران بود. یورگن هابرماس یکی دیگر از فیلسوفان نامدار آلمانی نیز، بعدها به تحریمکنندگان کنگرهی فلسفه در تهران پیوست. با فعالیت روشنفکران ایرانی در خارج از کشور و ارسال نامههای سرگشاده به موسسات آموزشی ومتفکران و پژوهشگران، زمزمههای مخالف بیشتر اوج گرفت. تا اینکه با فشار مراکز علمی جهان، مدت کوتاهی پیش از برگزاری کنگرهی فلسفه در تهران، یونسکو چتر حمایتی خود را از این گردهمایی کنار کشید.
یونسکو در اعلامیهی خود به مناسبت این تغییر موضع، دلیل خاصی ارائه نداد و به این اشاره بسنده کرد که در ایران «شرایط لازم برای سازماندهی موثر یک کنفرانس بینالمللی سازمان ملل تضمین شده نیست». جمهوری اسلامی به این تصمیم یونسکو اعتراض کرد، آن را اقدامی سیاسی خواند و گفت که این کنگره را بدون حمایت یونسکو برگزار خواهد کرد.
به موازات آن، بسیاری از منتقدان، گام واپسین لحظات یونسکو را در حمایت نکردن از کنگرهی تهران مثبت، ولی همزمان ناکافی ارزیابی کردند. به باور آنان، دادن میزبانی کنگرهی جهانی فلسفه به کشورها باید پیرو سنجیدارهای روشنی باشد و گام اخیر یونسکو به تنهایی تضمینی برای آن نیست که روزی میزبانی کنگرهی فلسفه برای نمونه به کشورهایی چون لیبی، سودان یا کرهی شمالی واگذار نشود.
منتقدان نگراناند که اگر قرار باشد فلسفه زمین واقعیت را ترک کند، صرفا به امری تفننی تبدیل شود و نتواند به مقابله با تنگناهای جزمی و بینشهای آزادیستیز و غیردمکراتیک برخیزد، جستجوی حقیقت را برای همیشه فرونهاده است.
بهمن مهرداد
تحریریه: داود خدابخش