تقلب وزرا و حیثیت صدها سالهی علمی ایران
۱۳۸۸ مهر ۹, پنجشنبهحمید بهبهانی، وزیر راه و ترابری ایران، به اتهام سرقت علمی پاسخ داد. بهبهانی متهم است، مقالهای را که پیشتر از جانب محققانی دیگر به چاپ رسیده را در سال ۲۰۰۶ به نام خود و دو تن دیگر در مجلهی علمی "ترانسپورت" منتشر کرده است.
بر پایهی خبر منتشره در آیندهنیوز، وزیر راه این اتهام را «ناروا» خوانده و تصریح کرده که «به کارگیری قسمتی از مقالات دیگران با ذکر منبع مجاز است. از آنجا که این مقاله تلخیصی از یک پایاننامهی دکترای حدودا ۴۰۰ صفحهای و دارای ۶۰ تا ۷۰ مرجع بوده، لذا تعدد منابع باعث شده که اشتباها نام برخی از آنها از قلم بیافتد.».
پیش از این نیز کامران دانشجو، وزیر علوم، که با اتهامی مشابه روبرو است، در صدد پاسخگویی برآمد و گفت، مسئولیت این کار بر عهدهی دانشجوی او مجید شهروی است و «استاد راهنما نمیتواند تمامی منابع علمی مورد استفادهی دانشجو را کنترل کند.».
مجید شهروی نیز که مقالهی یادشده به قلم او و کامران دانشجو منتشر شده میگوید، مقاله با موافقت داور مجلهی علمی مربوطه به چاپ رسیده و ایشان نام مراجعی که از روی آن کپیبرداری کرده است را آورده است.
آیا این دلایل میتواند جامعهی علمی را متقاعد کند؟ در این رابطه با پروفسور علی گرجی، استاد دانشگاه مونستر آلمان در رشتهی تحقیقات مغز و اعصاب، گفتو گو کردهایم.
دویچهوله: دکتر گرجی، کامران دانشجو در کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس تلویحا قبول کرد که مقالهی ایشان تقلبی بوده ولی گفته، این کار را من نکردم، دانشجویم کرد و استاد راهنما نمیتواند، همهی منابع علمی مورد استفادهی دانشجو را کنترل کند. از نظر شما این دلیل قانعکننده است؟
پروفسور علی گرجی: خیر. اول از همه اینکه در این مقاله که ایشان و آقای شهراوی به ژورنالها فرستادند آقای دانشجو Corresponding Author یا مؤلف مسئول بوده. یعنی ایشان خودش شخصا این مقاله را به ژورنال فرستاده و مسئولیت حقوقی قضیه اول منعطف به ایشان است، نه به فردی دیگر. بنابراین ممکن است از پایاننامه اطلاع دقیقی نداشته باشند، ولی موقعی که به ژورنال مقاله را میفرستند باید مسئولیت تمامی آن را قبول بکنند و این نوعی شانهخالی کردن از مسئولیت است.
به اضافهی اینکه متأسفانه اکنون منجلابی از تقلب وجود دارد که هر چه اینها میخواهند درستش بکنند، بویش بیشتر بلند میشود. ایشان میگویند، من به عنوان یک استاد راهنما نمیتوانم تمام منابع دانشجویانی را که مسئولشان هستم کنترل کنم. استاد راهنما مسئول ذرهذرهی اطلاعاتی است که یک دانشجو میدهد. ایشان باید به عنوان استاد راهنما تمام جزئیات آن کار علمی را بررسی بکند. من خودم هر روز اطلاعات تمام دانشجویانی که دارم را چک میکنم. به اضافهی اینکه وقتی ایشان نمیتوانند کار یک دانشجو را چک بکنند پس چه طور میخواهند به عنوان وزیر علوم، کل کار علمی یک مملکت را تحت نظارت خود داشته باشند؟
آقای شهروی هم گفته، من مقاله را فرستادم. در آنجا داور ژورنال آن را داوری کرد و من در قسمت فهرست مراجع اسم مقالهی کرهای را ذکر کردم. در مورد استدلال ایشان چه میگویید؟
داوران در آنجا مسئول بودند که تقلب اینها را کشف کنند. ولی چون معمولا چنین اتفاقاتی نادر است نتوانستند متوجه این قضیه شوند. چون درصدی از تقصیر چاپ این مقالات به داوران هم برمیگردد. ولی اینکه شما خلافی را بکنید و مثلا نیروی انتظامی متوجه خلاف شما نشود، مسئولیتش را بر عهدهی آن مسئول انتظامات یا در اینجا مسئول این داوری بگذارید، درست نیست. مسئول کسی است که تقلب کرده. اینکه ایشان گفتند، من مرجع را ذکر کردهام، بله، اگر ایشان یک جمله از آن مقاله بیاورد، البته در صورتی که در آن یک جمله هم تغییراتی بدهد و بعد مرجع را ذکر بکند، درست است، نهاینکه ۷۰ درصد مقاله را لغت به لغت گذاشته و بعد مرجع آن را هم ذکر کرده. متأسفانه اینها هنوز متوجه این نمیشوند که تقلب علمی چیست؟ باید مجدد بروند مطالعه بکنند و اینکه کپیبرداری بیشتر از یکی ـ دو درصد از یک مقاله خودش یک تقلب علمی است و ذکر یا عدم ذکر آن مرجع هیچ فرقی در آن تقلب ایجاد نمیکند و استدلالات ایشان نشان میدهد که ایشان اصلا از مقالهنویسی و قوانین بینالمللی آن اطلاعی ندارند.
آقای حمید بهبهانی، وزیر راه و ترابری هم گفتند که من کپی کردم، فقط منابع را ذکر نکردهام. در این مورد چه میگویید؟
این که بدتر است. آقای شهروی اگر کپیکرده منابع را ذکر کرده. ایشان هم کپی کرده و هم منابع را ذکر نکرده. ایشان مقالهای را از سه مقالهی دیگر گرفتهاند، جمله به جمله نقل کردهاند، به اضافهی اینکه ذکر هم نکردهاند. این که بار گناهشان سنگینتر از آن دیگری است. متأسفانه اینها گاهی حرفهایی را با عوام میزنند و میتوانند. ولی مطرح کردن این حرفها در جامعهی علمی از طرف کسی که ادعا میکند استادتمام دانشگاه است، واقعا جای تأسف دارد. خودشان عملا تعریفهای تقلب علمی را به عنوان استدلال اینکه این کار را نکردهاند، ارائه میدهند.
آقای حمید بهبهانی میگویند، به کارگیری قسمتی از مقالات دیگران با ذکر منبع مجاز است و در صورتی میشود گفت، مقالهای دزدی شده که کل مقاله با تغییر نام مصادرهشود. نظر شما چیست؟
اگر این کار را بکنند، این بدترین شکل یک تقلب علمی است. اینکه یک نفر از ما هر مقالهای که مینویسیم ممکن است ۶۰ تا ۷۰ مرجع داشته باشیم. شما یک جمله یا قسمتی از مرجع را با تغییر فورمت و شکل جملهسازی مطرح میکنید و رفرنس میدهید. اینکه یک مقاله را ۶۰ یا ۵۰ یا ۲۰ درصد بیاورید و بعد رفرنس بدهید هیچ جای دنیا رسم نیست و همانطوری که گفتم ایشان احتیاج به یک کلاس جدیدی دارند که به ایشان یاد بدهند که یک مقاله را چطور مینویسند.
اینکه یک منبعی را ذکر کنید و بعد کل منبع را بیاورید این دقیقا قسمتی از همان تقلب علمی است. شما اگر بیش از یکی ـ دودرصد را عینا در مقالهی خودتان بیاورید این شکلی از تقلبی علمی است. به اضافهی اینکه ایشان حتی جداولی را از مقالات دیگر آوردهاند، بدون اینکه از مقالهی اصلی درخواست کپیرایت بدهند. آن چیزی که الان نویسندهها را عصبانی کرده این است که قوانین کپیرایت اجازه نمیدهد که شما جدولی را از یک مقالهی دیگر بردارید و عین آن را ذکر کنید. اگر که ناشرین یا مؤلفین از آنها شکایت بکنند اینها هم علاوه بر تقلب با یک مشکل حقوقی هم درگیر خواهند بود.
امروز، سیام سپتامبر، مقالهای در نیچر چاپ شد به نام "وزیران ایران در صف سرقت علمی". با توجه به لطمهای که این تقلبها به حیثیت علمی ایران وارد کرده فکر میکنید چه راهی وجود دارد تا جامعهی ایران هزینهای بیشتر از این پرداخت نکند؟
وقتی مسئلهی علم و ایران مطرح میشود ما با یک سابقهی چندصدساله یا هزار سالهی علمی که کاملا با صداقت همراه بوده و خدمات بیشائبه و خیلی بزرگی به علم جدید کرده مواجه هستیم. این اتفاقات نادر است. من چون یکی از کارهای جانبیام بررسی تاریخ پزشکی و علم ایران است میگویم، چنین چیزهایی در تاریخ علم ایران نادر است. اکنون لغت "کردانیسم" با اسم ایران وارد ادبیات علمی دنیا شده است و اینها صدماتی است که هر چه دیرتر علیه آن اقدام بکنیم پیامدهایش بیشتر خواهد بود.
بهترین کار این است که این آقایان خودشان استعفا بدهند و اگر استعفا نمیدهند، مجلس با اهرمهایی که دارد باعث استعفای اینها بشود. اگر ما اینک واکنش نشان ندهیم این موضوع در تاریخ به اسم این مملکت ثبت خواهد شد و اگر من خودم در برابر آن ایستادهام، به این خاطر است که در حافظهی تاریخی ایران ثبت شود که دانشمندان، پزشکان وافرادی بودهاند که در مقابل این تقلب ایستادند و نشان بدهیم که جامعهی علمی ما یک جامعهی سالم و اخلاقمدار است و کارهایی که جامعهی علمی ما میکند قابل اطمینان بوده، هست و خواهد بود.
مصاحبهکننده: فریبا والیات
تحریریه: بهرام محیی
این مصاحبه را میتوانید با مراجعه با فایل صوتی زیر بشنوید.