جنبش های جدایی طلبانه در اروپای غربی
۱۳۹۶ مهر ۹, یکشنبهکاتالونیا
هیچ منطقه ای در غرب اروپا بلندتر از کاتالونیا ندای استقلال سر نداده است. زبان این منطقه طی سال ها به شدت سرکوب شده است، اما در زمینه های فرهنگی و سیاسی، کاتالونیا به خودمختاری دست یافته است. به عنوان مثال، این منطقه پارلمان خود را دارد. اما این مسئله برای ۷.۵ میلیون باشنده کاتالونیا کافی نیست. آنها می خواهند که کشور خود را داشته باشند. انگیزه اصلی آنان اقتصادی است چرا که آنان مالیات زیادی به دولت مرکزی اسپانیا می پردازند. حدود ۲۰ درصد سرانه ملی اسپانیا از این منطقه تامین می شود.
حکومت مرکزی اسپانیا مخالف این رفراندوم است و آن را غیرقانونی می داند. حکومت مرکزی هزاران نیروی پولیس به این منطقه فرستاده است تا مانع برگزاری رفراندوم شوند.
کشور باسک
کاتالونیا به همسایه دیگر اسپانیایی خود، "کشور باسک" نگاه می کند. "کشور باسک" تنها منطقه در اسپانیا است که درآمد مالیاتی خود را با دولت مرکزی تقسیم نمی کند. "کشور باسک" خودش مسئول درآمد و برآمد مالیاتی خود است و فقط بخشی کوچکی از مالیات را به حکومت مرکزی می فرستد. با این همه، این منطقه فقیرتر از کاتالونیا است.
مانند کاتالونیا، "کشور باسک" نیز تحت فشار و سیطره دیکتاتوری فرانکو قرار داشت. تاریخ این منطقه سبب شده بود تا تلاش برای استقلال به سوی اقدام مسلحانه کشیده شود طوری که گروه جدایی طلب "ایتا" ظهور کرد. این گروه طی ۵۰ سال ۸۰۰ نفر را به قتل رساند. این سازمان در سال ۲۰۱۱ به اقدامات مسلحانه خود پایان داد.
نه حملات مسلحانه و نه گفتگو، هیچ کدام "کشور باسک" را به استقلال نزدیک نکرد. مادرید استقلال این منطقه را هم مانند کاتالونیا رد کرده است.
اسکاتلند
بیش از ۳۰۰ سال است که اسکاتلند بخشی از بریتانیا است هرچند که اسکاتلندی های زیادی علاقمند این موضوع نیستند. آنها حالا پارلمان خود را دارند و "حزب ملی اسکاتلند" (SNP) هم برای استقلال تلاش می کند. با این حال، رفراندوم سال ۲۰۱۴ به شکست انجامید اما احساس استقلال طلبانه در سال ۲۰۱۶ با رفراندوم "برگزیت" دوباره بروز کرد. نیکولا ستورگئون نخست وزیر اسکاتلند از "حزب ملی" می گوید که مردم این منطقه عمدتا به ماندن در اتحادیه اروپا رای داده اند و خروج بریتانیا از این اتحادیه نباید اتوماتیک باعث خروج اسکاتلند شود. او از احتمال برپایی رفراندومی در سال ۲۰۱۸ خبر داده است؛ وقتی که نتیجه برگزیت روشن تر شود. اما نظرسنجی ها نشان می دهند که نتیجه شبیه همان رفراندوم قبلی ۲۰۱۴ خواهد بود.
فلندرز
بارت دی ویور، رهبر "ائتلاف جدید فلیمن" که هوادار استقلال است، در حال حاضر رئیس پارلمان بلجیم می باشد. ویور می گوید که روزی کشورش دو تکه خواهد شد و منطقه فلیمن زبان فلندرز وضعیت اقتصادی بهتری خواهد داشت. دیگر مناطق بلجیم فرانسوی زبان هستند.
اگر این اتفاق بیفتد، از بلجیم چیز اندکی باقی خواهد ماند: در این صورت بلجیم نیمی از نفوس و اقتصاد خود را از دست خواهد داد و موقف بروکسل به عنوان پایتخت اتحادیه اروپا و فرماندهی ناتو زیر سوال خواهد رفت. قسمت باقی مانده بلجیم احتمالا به فرانسه، لوکزامبورگ و یا حتا آلمان خواهد پیوست. در حال حاضر، هیچ برنامه ای برای تقسیم بلجیم وجود ندارد.
پادانیا
حرکت استقلال طلبانه در شمال ایتالیا کاملا انگیزه اقتصادی دارد. شمال ایتالیا، قطب صنعتی و بانکی کشور است و بیشتر "سرانه ناخالص ملی" را تولید می کند. بسیاری ها در شمال فکر می کنند که هموطنان فقیر آنها در جنوب با دسترنج آنها زندگی می کنند. حزب "لیگا نورد" در دهه ۱۹۹۰ خواستار جدایی کامل از ایتالیا شد و آن را "پادانیا" نامید. اما بعد از آن، تمرکز بیشتر از آن روی جدایی کامل ، به روی کنترول مالی منطقه چرخید.
تیرول جنوبی
علاوه بر این، منطقه شمالی تر ایتالیا تا پایان جنگ جهانی اول متعلق به "امپراتوری اتریش - هنگری" بود. این منطقه که "تیرول جنوبی" نام دارد، زیر حاکمیت موسیلینی ایتالیایی شد، اما بعد از جنگ جهانی دوم کم کم استقلال سیاسی و زبانی خود را به دست آورد. حالا این منطقه اجازه دارد تا بر بیشتر درآمد و مالیات خود کنترول داشته باشد.
مردم این منطقه عمدتا از چنین توافقی راضی هستند، اما روحیه جدایی طلبی با بحران مالی دوباره بروز کرد. بعد از یونان، ایتالیا بیشترین قرضه را در حوزه پولی یورو داشت. بسیاری از مردم در "تیرول جنوبی" نمی خواهند هیچ ارتباطی با مشکلات حکومت مرکزی در رم داشته باشند.
کورسیکا
فرانسه سال هاست که زبان محلی جزیره کورسیکا واقع در دریای مدیترانه را کتمان کرده است و به شدت علیه جنبش های استقلال طلبانه مبارزه نموده است. "جبهه آزادی بخش ملی کورسیکا" (FLNC) کوشش کرد تا با زور و حمله بر نمایندگان و سمبول های فرانسوی، به فرانسه فشار وارد کند. با این حال، این گروه در سال ۲۰۱۴ خشونت را کنار گذاشت اما دلایل بالقوه برای بحران همچنان پا برجاست.
لئونل ژوسپین، نخست وزیر فرانسه در دهه ۲۰۰۰ پیشنهاداتی محتاطانه را برای خودمختاری در برخی امور را پیشکش کرد. این اقدام به شدت مورد انتقاد اپوزیسیون فرانسه قرار گرفت. آنها گفتند که هراس دارند، دیگر مناطق نیز خواهان جدایی شوند. دولت مرکزی در پاریس اهمیت کمتری به زبان های محلی می دهد چرا که آنان را خطری علیه اتحاد ملی می داند.
صبرینا مولر پلوتنیکو/ ع. ح.