موضوعات برجسته مبارزات انتخاباتی آلمان
۱۳۹۲ شهریور ۱۸, دوشنبهحریف انگلا مرکل در انتخابات پارلمانی (بوندستاگ) شدیداً مبارزه می کند. پیر شتاین بروک در واقع فرد مناسبی برای این مقام است، زیرا او کارشناس مالی است و از مشکلات بودجه دولت فدرال آلمان به خوبی آگاهی دارد. او در ائتلاف بزرگ حکومتی وزیر مالیه انگلا مرکل بود. اکنون او می خواهد جانشین رییس پیشین اش شود. او می خواهد صدراعظم آلمان فدرال شود. اما مناظره او و مرکل نابرابر به نظر می رسد. شتاین بروک برای دست یافتن به مقام باخته شده مبارزه می کند، دست کم ظاهر قضیه چنین به نظر می رسد. در نظرپرسی هایی که صورت گرفته، شتاین بروک از زمان نامزدی اش تا حالا در مقایسه با مرکل نتایج خرابی به دست آورده است.
این امر دلایل زیادی دارد. مرکل در اوج قدرت است، حزب اش را کاملاً زیر اداره اش دارد و در مسأله بحران یورو و مدیریت قرضداری ها نظر او بر سیاست بروکسل حاکم است. اکثریت آلمانی ها به این دلیل به وی احترام دارند و از او ستایش می کنند. حزب سوسیال دموکرات (اس پی دی) و شتاین بروک کمتر چیزی در اختیار دارند تا از یک موضع تهاجمی علیه مرکل وارد میدان شوند.
کریستوف موس، دانشمند ارتباطات به این نظر است که «حزب سوسیال دموکرات می گوید همه امور چقدر خراب جریان دارند». بنا به قضاوت او، این نحوه استدلال برای جلب رای دهندگان بالقوه به حزب سوسیال دموکرات کافی نیست و این طرز دید مناسب هم نیست، زیرا «آلمانی ها در حال حاضر بسیار راضی هستند». در صورتی که پای موفقیت در انتخابات مطرح باشد، رای دهندگان می خواهند بیشتر بدانند که شتاین بروک و حزب اش چه بهبودی در وضعیت آورده می توانند.
نفع مرکل از آجندای شرویدر
چیزی را که شتاین بروک و حزب سوسیال دموکرات او می خواهند به رای دهندگان پیشکش کنند، قدری نامحبوب است. این پیشکش، بسته اصلاحات گردهارد شوریدر زیر نام "آجندای 2010" است که پیش از انگلا مرکل صدر اعظم آلمان بود. کارشناسان این بسته اصلاحات را بنیاد قدرتمندی آلمان در گیرودار بحران قرضداری های بین المللی جاری عنوان می کنند. شرویدر به مثابه یک سوسیال دموکرات با به اجرا در آوردن این آجندا موجب محدود ساختن دولت سوسیال و مقاومت سخت در درون حزب خودش شد. سیستم تضامن اجتماعی گرانتر شد، پول زمان بیکاری کمتر گردید و حقوق تقاعدی پایین آمد. به طور خلاصه می توان گفت که بار دولت سبک تر گردید. توقعات بیشتر متوجه طرفداران حزب سوسیال دموکرات بود. بسیاری اعضای این حزب، حزب را ترک گفتند. اکنون انتخابات به رفقای حزبی محدود می شود.
ادگارولفروم، مورخ در دانشگاه هایدلبرگ، معتقد است که امروز حزب سوسیال دموکرات آلمان دچار یک احساس گناه آلود است. این مورخ در دانشگاه هایدلبرگ دوران شرویدر را مورد تحقیق قرار داده است. از نظر ولفروم «مشکل در این است که حزب سوسیال دموکرات خودش از پیامدهای رسمی دوران حکومت اش دوری می کند». ولفروم چنین وضعیتی را «سلب مشروعیت از سیاستی می خواند که بین 1998 و 2005 انتخاب کرده بود». پیر شتاین بروک شخصاً از طرفداران این اصلاحات در دولت سوسیال بود و هست، که در عین زمان در مجموع حزب سیاست بی بدیلی شناخته می شد. آنچه متناقض و جالب به نظر می رسد این است که چنین سیاستی در بین احزاب منسوب به طبقه متوسط طرفداران بیشتر از حزب سوسیال دموکرات داشت. امروز انگلا مرکل از آن سود می برد، زیرا حزب سوسیال دموکرات دولت را برای زمان بروز بحران تقویت کرد.
مبارزه بر سر میانه روی
اختلافاتی در برنامه های انتخاباتی وجود دارند. حزب سوسیال دموکرات می خواهد حداقل مزد را ساعت 8.50 یورو سازد. حزب دموکرات مسیحی (سی دی یو) مخالف آن است و می گوید که کارگر و کارفرما باید به تنهایی بدون لوایح قانونی مزد و معاش را تعیین کنند. در قسمت مالیات حزب سوسیال دموکرات می خواهد ثروتمندان مالیات بیشتر به خزانه دولت تحویل دهند. حزب دموکرات مسیحی می خواهد قرضه های دولتی را کاهش بدهد، از مخارج زیاد دولتی و بلند بردن مالیات خودداری کند. دست کم اهداف این دو حزب بزرگ از هم فرق دارند.
اما در مجموع میانه روی سیاسی بر برنامه ها مسلط اند. انگلا مرکل برنامه انتخاباتی اش را با «اعتدال و میانه روی» مشخص ساخته و گفته است که جانبدار «سنگین تر ساختن اضافی بار شهروندان و اقتصاد» نیست. از نگاه ولفگنگ رایکه، مشاور ارتباطات عامه، تقریباً همه احزاب می خواهند به میانه روی اجتماعی دست یابند و این به زیان تفاوت ها است: «آنچه امروز صورت نمی گیرد، انقطاب است». به گفته او، آن دوران دیگر سپری شده است که گفته شود «آزادی به جای سوسیالیسم». این شعار حزب دموکرات مسیحی در انتخابات سال 1976 بود. مباحثات اتومی نیز بعد از وقوع فاجعه فوکوشیما دیگر موضوع مورد مناقشه نیست.
مرکل خودش برنامه انتخاباتی است
امتیازات انگلا مرکل در مقامی که دارد نیست، بلکه قبل از همه در مواضعی است که اتخاذ می کند. او کمتر می گوید و همچنان کمتر چیزهای عجیب اظهار می دارد. او عواطف اش را کنترول می کند و نوعی صرفه جویی در ابراز عواطف را با حرکات دست هایش القا می کند که خاصه خودش است. او انگشتان بزرگ و انگشتان اشاره دو دست اش را به هم می چسپاند در حالی که انگشتان بزرگش را حرکت می دهد. از نگاه ولفروم تاریخ نگار، این بیانگر شخصیت صدراعظم می باشد که می خواهد برای سومین بار صدر اعظم شود: «او خود را برتر و مغرور نشان نمی دهد، او مانند دیگران است». به گفته ولفروم «بدین ترتیب همه او را مانند خود می دانند. این نسخه پیروزی است. مرکل خودش برنامه است».
ائتلاف بزرگ راه بیرون رفت در موقع ضرورت
انگلا مرکل تنها با توجه به واقعیات و اوضاع می تواند روی حزب دموکرات آزاد (اف دی پی) حساب کند که در حال حاضر عضو حکومت ائتلافی او می باشد. فضا در روی میز کابینه اخیراً از نسبتاً خوب تا بد بوده است. و در انتخابات، لیبرال ها گاه و بیگاه نخستین منتقدان حزب صدراعظم بوده اند. حزب دموکرات مسیحی می خواهد پول کمک به اطفال را افزایش بدهد، تقاعد مادران را بهبود بخشد و بار کرایه نشین ها را سبک تر گرداند. گرچه راینر برودرلی، نامزد اصلی حزب دموکرات آزاد (اف دی پی) با این هدف همنوا است، اما برای حزب وی قبول چنین باری بر بودجه دشوار است.
صدراعظم شدن انگلا مرکل وابسته به آن است که لیبرال ها بتوانند پنج درصد آرا را در پارلمان به دست آورند. در صورتی که حزب دموکرات آزاد به این موفقیت دست نیابد، حزب "سی دی یو و سی اس یو" با وجود چهل درصد آرایی که به دست می آورند، بازنده می شوند. و این در صورتی است که حزب سوسیال دموکرات و حزب سبزها بتوانند یکجا با هم بیشتر از احزاب دموکرات مسیحی رای به دست آورند.
به طور متناقض نیز امکان دارد نتیجه خراب برای پیر شتاین بروک نامزد سوسیال دموکرات ها و نتیجه خوب آرا بین 15 تا20 درصد برای سبزها سبب گردد که شتاین بروک صدراعظم شود. در صورتی که حزب دموکرات آزاد (اف دی پی) نتواند پنج درصد آرا را به دست آورد و حزب سبزها هم نتواند 15 تا 20 درصد آرا را به خود اختصاص بدهد، در آن صورت صرف تشکیل یک ائتلاف بزرگ حکومتی باقی می ماند. حکومت کردن بدون اپوزسیون یک راه حل اضطراری است. این راه حل نامحبوب است، اما برای پیشبرد طرح های قانونی موثر است. در چنین منظومه قدرتی بین سال های 2005 تا 2009 که انگلا مرکل صدراعظم و شتاین بروک وزیر مالیه بود، امور کاملاً موفقانه به جلو برده می شد.
نقش کسانی که رای نمی دهند
همه احزاب سیاسی بیشتر از این که از ائتلاف بزرگ حکومتی بترسند، از کسانی می ترسند که رای نمی دهند. از نگاه احصاییه از سال های 70 به این سو شمار آن گروه بزرگ شهروندان که از رای دادن خودداری می کنند بیش از سه چند شده است. در آخرین انتخابات پارلمانی (2009) بیش از 30 درصد واجدان حق رای دهی رای ندادند. در انتخابات منطقه یی شمار این گروه حتا بیشتر گردید و به حدود 40 درصد رسید. فکر می شد عمدتاً از رای دادن می گذرند، اما تحقیقات جدید حاکی از آن است که کسانی که از رای دادن خودداری می کنند در همه رده های سنی قرار دارند.
در جمله کسانی که همیشه رای نمی دهند حتا بسیاری آدم های پیر هم دیده می شدند. دیمتر مولتهاگن، رییس تحقیقات اجتماعی تجربی در بنیاد فریدریش ایبرت منسوب به حزب سوسیال دموکرات آلمان، می گوید: «این یک وضع نامتوازن اجتماعی در نتیجه رایدهی است. در صورتی که گروه معینی از رای دادن خودداری کند، از منافع و علایق آن گروه نیز طبعاً کمتر نمایندگی می شود». برای نخستین بار در تاریخ آلمان فدرال کسانی که رای نمی دهند در 22 سپمتبر بزرگ ترین حزب خواهند بود.