سرنوشت تلخ دختری که میخواست داکتر عصب و روان شود
۱۴۰۲ مهر ۱۰, دوشنبهبرای رسیدن به آرزویش اکثر شبها کمتر از پنج ساعت میخوابید. تلاش میکرد رویای والدین خود را نیز این طور به حقیقت مبدل کند.
زحل حکیمی در سال ۱۳۹۵ از لیسه عالی ملالی در کابل در آزمون کانکور اشتراک کرد و با نمرهای بلند به دانشگاه طب معالجوی کابل راه یافت.
آخرین سمستر درسیاش را در دانشگاه پیش میبرد و قرار بود به زودی وارد دوره عملی طب معالجوی ش ود و علاقه داشت در آینده در رشته عصب و روان تخصص بگیرد.
اما با به قدرت رسیدن مجدد طالبان، همه رویاهایش نقش بر آب شد. زنان دوباره از کار و تحصیل محروم شده و به کنج خانهها فرستاده شدند.
زحل هم مثل میلیونها زن و دختر در افغانستان با آیندهای مبهم روبرو شده است. او میگوید: «این رویای خودم و خانواده ام بود که داکتر شوم. برادرم در دوره قبلی طالبان، با آمدن آنان مجبور شد افغانستان را ترک کند و دانشگاه طب را نیمه رها کرده بود.»
زحل پس از محروم شدن از تحصیل و خانه نشینی به شدت تحت فشار عصبی قرار گرفته و به داکتر مراجعه کرد: «داکتر برایم داروی آرامبخش تجویز کرد. یک دوره داروی اعصاب مصرف کردم.»
روزهایی که یک سال تمام برای اشتراک در آزمون کانکور آمادگی میگرفت یادش میآید و گلویش بغض میگیرد: «شبها کمتر از پنج ساعت میخوابیدم و با تلاش و پشت کار به دانشگاه طب کابل راه یافتم. وقتی طالبان دانشگاهها را به روی ما بستند، من و همقطارانم شوکه شدیم.»
طالبان پس از آنکه دوباره قدرت را در افغانستان تصرف کردند، برعکس وعدههای قبلی، بار دیگر مکاتب ثانونی و دانشگاهها را به روی دختران و زنان بستند و آنان را از تحصیل و کار به استثنای بخشهای بسیار محدود، محروم نمودند.
یک منبع از وزارت صحت عامه اداره طالبان به شرط فاش نشدن نامش به دویچه وله گفت: «انستیتوتهای که مربوط وزارت صحت عامه هستند، هنوز هم کماکان فعالیت دارند و دانشجویان دختر هم در این انستیتوتها به گونه محدود آموزش میبینند.» او اضافه کرد: «انستیتوتهای دو ساله در بخش قابلگی، نرسنگ، طب دندان، لابراتوار و التراسوند دانشجویان دختر را به شکلی محدود آموزش میدهند.»
به گفته یک مقام دیگر در وزارت تحصیلات عالی فعلی که از نظام گذشته باقی مانده و نمیخواهد نامش گرفته شود، طالبان فقط در بخشهای صحی به تحصیل و کار زنان اجازه داده اند؛ البته آن هم به صورت محدود و در مقیاسی که خودشان از قبل تعیین میکنند: «به استثنای مکاتب ابتدایی، تمامی بخشهای آموزشی در وزارتهای معارف و تحصیلات عالی به روی دختران بسته هستند. دختران و زنان اجازه دارند در انستیتوتهای مربوط به وزارت صحت عامه در بخشهای مشخصی تحصیل و کار کنند.»
مقامها در وزارت صحت عامه نگران این اوضاع هستند. منبع ما در این وزارت میگوید: «اگر دختران و زنان در این رشتهها هم از انستیتوتهای صحتعامه حذف شوند، در دو یا سه سال تمام شفاخانهها و کلینکهای صحی فلج میشوند.» او اضافه میکند: «در حال حاضر هم که دانشگاهها مسدود شده اند و تعداد زیادی از داکتران زن ترک وظیفه کردند یا به خارج رفتند و نهادهای صحی ما با مشکلات جدی مواجه شدند.»
زحل که زبان انگلیسی را آموخته بود، بیکار ننشست و در یک مرکز آموزشی برای دختران و پسران نوجوان به آموزش پرداخت؛ اما طالبان مراکز آموزشی را نیز محدود کرده و دختران و زنان را از آموزش و فراگیری در این مراکز منع کردند.
او به شدت سرخورده و افسرده شد و مجبور شد برای جلوگیری از پیشرفت بیماریاش به داکتر مراجعه کند و داروی آرامبخش مصرف کند: «از اینکه میتوانستم به دختران و پسران کشورم کمک کرده و زبان انگلیسی به آنان بیاموزم خوشحال بودم. اصلاَ برایم باور کردنی نیست که منی که باید به زودی وارد دوره کارآموزی طبابت میشدم، حالا در کنج خانه محبوس شدهام و نمیتوانم حتی بیرون بروم.»
او میدانست که زنان در افغانستان با چالشهای زیادی روبرو هستند و مشکلات روحی و روانی آنان جدی گرفته نمیشود: «میخواستم داکتر اعصاب و روان شوم؛ چون در افغانستان در این بخش کمبودی وجود داشت. مردم ما پس از چندین دهه جنگ به درمان روحی و روانی نیاز دارند، اما حالا خودم به روان درمانگر نیاز پیدا کردم.»
عرصه زندگی که برای زحل تنگ شد، مثل هزاران زن و دختر دیگر افغان با خانوادهاش به پاکستان فرار کرد: «در افغانستان دیگر اجازه نفس کشیدن هم نداشتیم. وقتی به پاکستان آمدم و با اسناد خود برای ادامه تحصیل و کار مراجعه کردم، به من گفتند تو باید در سیستم افغانستان درس خود را تا سمستر آخر تمام میکردی و بعد اینجا برایت زمینه ادامه تحصیل و کارآموزی فراهم میشد.»
زحل فعلاَ کدام مدرک لیسانس از رشته طب در افغانستان در دست ندارد و نمیداند نتیجه ۱۸ سال تلاش و درس خواندنش بالاخره چه خواهد شد.
گزارشها حاکی از این است که آمار زنان و دختران مبتلا به بیماریهای روحی و روانی در این کشور به صورت چشمگیری افزایش یافته است.
یک مقام در ریاست صحت عامه هرات که نخواست نامش فاش شود، به دویچه وله گفت: «هر ماه ما حدود ۵۰۰ تن در بخش عقلی و عصبی بستری داریم که فقط یک چهارم آنها مردان و بقیه دختران جوانی هستند که از تحصیل باز مانده اند و یا زنانی هستند که بیکار شده و در خانهها محبوس گردیده اند.»
او اضافه کرد که بیشتر این افراد به افسردگی شدید دچار شده اند که نیاز به استفاده دارو و رواندرمانی دارند: «متاسفانه زنان نمیتوانند به تنهایی حتی به شفاخانه مراجعه کنند. خانوادههای آنان نیز به خاطر تابو بودن این موضوع، به مشکلات روحی آنان توجهی ندارند. آنان در مرحلهای به شفاخانه آورده میشوند که افسردگی بسیار شدید شده و عوارضی از خود به جای گذاشته است.»
این داکتر مرد علاوه نمود که بیماران زن به خاطر قوانین وضع شده از سوی طالبان نمیتوانند به داکتران مرد مراجعه کنند: «فامیلها هم هنوز سنتی هستند و زنان را نزد داکتران مرد نمیآورند. فقط وقتی وضع شان بسیار خراب شد به شفاخانه میآورند. ما به داکتران عقلی و عصبی و روانی از بخش اناث بیشتر از همیشه ضرورت داریم.»
داکتر محمد جواد بیات، روانشناس در افغانستان به این باور است که «شرایطی که طالبان برای زنان افغانستان به وجود آورده اند، بحران روحی و روانی در این کشور به میان آورده که عواقب ناگواری در پی خواهد داشت.»
داکتر بیات در مورد ضرورت داکتران زن در بخش عصب و روان اضافه کرد: «درک مشکلات بیماران روانی که عمدتاَ بانوان هستند، برای درمانگران زن و همجنس راحتتر است. زنان نمیتوانند مشکلات خاص خود را به درمانگر مرد بیان کنند. علتهای متفاوت عقیدتی و اجتماعی وجود دارد.»
وی با اشاره به این که زنان به درک عاطفی بیشتری از سوی درمانگر نیاز دارند، اضافه نمود: «خانمهای درمانگر درک بهتری از مراجعین زن دارند. اختلالات روانی در جامعه افغانستان و مخصوصا در میان زنان بیشتر شده است.»
براساس آمار سازمان ملل، از زمانی که طالبان دوباره به قدرت رسیده اند و زنان و دختران را منزوی ساخته اند، میزان بیماریهای روحی و روانی در میان آنان چند برابر شده و اکثرشان به خدمات روان درمانی دسترسی ندارند.
گزارش اخیر بخش زنان ملل متحد، یوناما و سازمان بینالمللی مهاجرت نشان میدهد که تقریباً ۷۰ درصد از زنان در افغانستان گفته اند که احساس اضطراب، انزوا و افسردگی در آنان بین ماه اپریل تا جولای به طور قابل توجهی بدتر شده است. این گزارش در اخیر ماه سپتمبر سال جاری میلادی به نشر رسیده است.
سرنوشت زحل، یکی از صدها هزار قصهای است که میتوان در مورد زنان و دختران در افغانستان بیان کرد. از زمانی که طالبان دوباره به قدرت رسیده اند، بیشترین محدودیتها بر آزادیها و حقوق زنان وضع کرده اند و این قشر جامعه بیشترین آسیب را دیده است.