گونتر گراس، نویسنده مشهور آلمانی وفات کرد
۱۳۹۴ فروردین ۲۴, دوشنبهانتشارات شتایدل اعلام کرده است که گونترگراس روز دو شنبه تاریخ 13 اپریل در شهر لوبیک در شمال آلمان وفات کرده است.
سیر زندگی گراس که مملو از فراز و نشیب و لحظات پیروزی و آشفتگی بود، در شانزدهم اکتوبر 1927 میلادی شروع شد. او در یک خانه محقر بزرگ شد و والدیناش یک فروشگاه مواد خوراکه در محله دانزیگ داشتند و خریداران به حدی فقیر بودند که همیشه قیمت مواد خوراکی را پرداخت نمیتوانستند. خانواده کاتولیک گراس در یک آپارتمان کوچک زندگی میکرد.
میشایل یورگس، زندگینامهنویس، محیط زندگی گونترگراس در زمان کودکی اش را با جمله «کودکی در میان روح مقدس و هتلر» خلاصه میکند. گراس در 17 سالگی شاهد وحشت جنگ جهانی دوم بود و خودش عضو "جوانان هتلر" بود. او بعدها به یک واحد نیروهای ویژه نازیها موسوم به "اس اس مسلح" پیوست. دههها وقت گرفت تا گراس قادر شد از این تجارباش آشکارا صحبت کند که بعداً منجر به یک افتضاح شد. او در جریان نوجوانی و جوانی روی این تمرکز کرده بود که چگونه از جنگ نجات یابد.
شروع پرفروشترین نویسنده
در سال 1952 جمهوری فدرالی آلمان و سیر تکامل روشنفکری گراس هنوز در مراحل اولیه شان قرار داشتند. او علاقمند هنر بود، پیکرتراشی و طراحی گرافیک تحصیل کرد، به یک دسته موسیقی جاز پیوست و بسیار سفر کرد. در سال 1953 مدتی در پاریس به سر برد و در آنجا با زن اولش زندگی بی سر وصدایی را گذراند.
آن وقت بود که مرحله درخشان زندگی او به عنوان نویسنده شروع شد. او نخستین رمان اش، "طبل حلبی" را در سال 1959 نوشت که پیش از تبدیل شدن به یک موفقیت بینالمللی، در جامعه محافظه کار آلمان غرب آن زمان غوغا برپا کرد. این رمان به چندین زبان ترجمه و از آن فیلم ساخته شد. دقیقاً چهار دهه بعد، نویسنده این رمان جایزه نوبل ادبیات را گرفت.
خلاق و پرکار
فهرست آثار گونترگراس طولانی است. او نمایشنامه، شعر و داستان مینوشت. بسیاری آثار او با وضعیت سیاسی و تحولات اجتماعی سر و کار دارند، مانند غرق شدن کشتی مهاجران در دریای بالتیک در سال 1945، نقش روشنفکران در انقلاب آلمان شرق سابق در سال 1953، تظاهرات دانشجویان در سال 1968 و مناسبات میان شرق و غرب.
آشتی میان آلمان و پولند برای گراس که زاده شهر دانزیک بود، همیشه موضوع مهمی بود. با وجود انتقادهایی که از دشواری و سیاسی بودن کتابهای گراس میشد، همه آثار او بحثهای داغی را میان حلقات ادبی در آلمان دامن زده بود. اما هیچ اثری او به اندازه "طبل حلبی" اشتیاق ایجاد نکرد.
اخلاق و سیاست
گونتر گراس نبوغ چندگانه داشت. او نه تنها یک شاعر و رمان نویس، بلکه پیکرتراش و طراح بود که گاهی جلد کتابهای خود را نیز طراحی میکرد. ملت در مورد دیدگاههای سیاسی او دو پارچه شده بود، برخی او را مرجع اخلاق و شماری هم یک چپگرای رادیکال مینامیدند.
گراس بعد از سال 1961 به حزب سوسیال دموکرات متعهد بود، هرچند که عضو آن نبود. او ویلی برانت را در انتخابات سال 1969 حمایت کرد. بعدها او رسماً به عضویت حزب سوسیال دموکرات درآمد و پس از مدت زمانی، به دلیل تغییر در قانون پناهندگی از این حزب بیرون شد.
گراس همواره به عنوان یک ناظر منتقد باقی ماند، چپگرای مستقلی که با استفاده از شهرت خود هر از گاهی در مسایل سیاسی مداخله کرد. او علیه اخراج کردها، برای پرداخت غرامت به کارگران اجباری زمان نازیها، حمایت از حقوق بشر و نویسندگان تحت تعقیب و در مخالفت با جنگ سخن گفت.
در 2006 خود را ناچار از این دید که اعتراف کند در جریان جنگ جهانی دوم خودش نیز تماماً بیگناه نبوده است. عضویت قبلی او در واحد "اس اس مسلح" که در خودزندگینامه "پوست کندن پیاز" در سال 2006 به آن اشاره شده است، در آلمان و خارج از کشور سر و صدایی را ایجاد کرد و شهرتاش به عنوان مرجع اخلاق را لکه دار ساخت و برخی او را به ریاکاری متهم کردند.
شعر تحریک کننده
گراس در سال 2012 با نشر متنی تحت عنوان "آنچه باید گفته شود" جنجال بین المللی دیگری را دامن زد. این متن که خودش آن را شعر میخواند، حاوی انتقاد پوشیده او از سیاست اسرائیل بود. گراس در این نوشته خود از حمله اتومی اسرائیل علیه ایران هشدار داد و دولت اسرائیل، ظرفیتهای اتومی و مشی اشغالگرانه اش را تهدیدی برای صلح جهانی عنوان کرد. این نوشته غوغا برپا کرد. گراس به یهود ستیزی متهم و به اسرائیل ممنوع الورود شد.